توضیحات اجمالی بخشها:
شناختنامه: پژوهشی جامع پیرامون شخصیت گرانقدر حضرت خدیجهکبری سلاماللهعلیها از ولادت تا وفات
کتابخانه: متن 36 جلدکتاب برگزیده و 13 مقاله با امکان جستجو و یادداشتبرداری و معرفی بیش از 170 عنوان کتاب
نگارخانه: 80 طرح گرافیکی به همراه تصاویری از آرامگاه حضرت به همراه نماهنگ
حکایت: چهل داستان گویا از زندگی و کرامات حضرت
آوا: بیش از 15 ساعت سخنرانی، نماهنگ، مداحی، مرثیه، همخوانی و زیارتنامه
مراثی حضرت خدیجه کبری
زمان مطالعه: < 1 دقیقه شعرای عزیز و گرانقدری که از آثار ایشان در این بخش استفاده شده است (به ترتیب حروف الفبا) عبارتند از: آشفته / امیری / شفیق / شهاب / صالح / عاجل / فریور / قیصر / مسافر / رضا / صحت / فرد / ماهر / مسافر
مرثیه (1)
زمان مطالعه: < 1 دقیقه امشب زمین و آسمان را غم گرفته زهرا برای مادرش ماتم گرفته ای آسمان خون گریه کن در ماتم او زیرا که امشب گریه کرده همدم او امشب شب هجران دو دلداده باشد شام وداع همسری آزاده باشد گرد یتیمی بر رخ زهرا نشیند از بعد مادر رنگ شادی را نبیند آئینه مهر و وفا و عشق بشکست امشب علی
چراغ توحید حضرت خدیجه کبری
زمان مطالعه: < 1 دقیقه »آشفته کاشانی» جعفر رسول زاده ای مهر به داغ تازه بنشین ای چرخ بریز اشک پروین از داغ خدیجه بانوی دین سوزد دل خاتم النبیین گلخانه ی وحی شد سیه پوش فانوس وجود گشته خاموش بانوی بزرگوار عصمت گنجینه گوهر رسالت دلگیر از این جهان محنت طاووس بهشت کرده رحلت رفت آنکه پناه احمدش بود جان همنفس محمدش بود مفهوم
در سوگ مظهر ایمان
زمان مطالعه: < 1 دقیقه امیری الا ای مظهر ایمان و ایثار وفا را معنی و مفهوم و معیار شرف زیبنده دامان پاکت عیان حق از جبین تابناکت کرامت سائل درگاه جودت بزرگی شد سرشته با وجودت تمام هستی ات وقف خدا بود کجا یکدم خدا از تو جدا بود تو بستی با خدای خویش پیمان که باشی یار احمد از دل و جان وفا
سوگ بانوی اسلام
زمان مطالعه: < 1 دقیقه »شفیق اصفهانی» ابوالقاسم جندقیان نی همین بهر خدیجه دلغمین پیغمبر است چشم زهرا نیز گریان در عزای مادر است گفت احمد لحظه بسپردنش بر خاک گور ای زمین گنجینه ام را این گرامی گوهر است مکه شد یکپارچه شهر محن شهر ملال سوگ اول بانوی اسلام بس درد آور است رحلتش را مسلمین رخت سیه در بر کنید اهل بیت
واغربتا (1)
زمان مطالعه: < 1 دقیقه »شهاب» محمد علی ای همسر طه مرو، ای مادر زهرا مرو با دخترت یک دم بمان، بی من تک و تنها مرو ای یاور خوب پدر، حالا که شد وقت سفر با خود مرا همره ببر، اینگونه بی زهرا مرو داغ تو چون گردد نصیب، از دل رود صبر و شکیب بنگر که بابا شد غریب، گر می روی حالا