جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

مقام معنوی حضرت خدیجه سلام الله علیها

زمان مطالعه: 6 دقیقه

4- در کتب حدیث شیعه و اهل سنت آمده که ‏رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود:

«کَمُلَ من الرجال خلق کثیر و لم یکمُل من النساء الاّ مریم، و آسیة امراة فرعون، و خدیجة بنت‏خویلد، و فاطمة بنت محمد» (1)

» از مردان گروه زیادى به کمال رسیدند ولى از میان‏ زنان جز چهار زن کسى به مرحله کمال نرسید: مریم، و آسیه‏ همسر فرعون، و خدیجه دختر خویلد، و فاطمه دختر محمد».

5- در حدیث دیگرى که ابن حجر در کتاب الاصابه و دیگران ‏از ابن عباس روایت کرده ‏اند این گونه است که می‌گوید:

رسول‏ خدا صلی الله علیه وآله چهار خط روى زمین ترسیم کرده و فرمود:

«افضل نساء اهل الجنة خدیجة و فاطمة و مریم و آسیة‏» (2)

«برترین زنان اهل بهشت: خدیجه و فاطمه و مریم وآسیه هستند».

6- در روایت دیگرى که او و ابن عبد البَرّ و دیگران از رسول‏خدا صلی الله علیه و آله با مختصر اختلافى روایت کرده ‏اند این گونه است که فرمود:

«خیر نساء العالمین اربع: مریم و آسیة و خدیجة و فاطمة» (3)

» بهترین زنان جهانیان چهار زن هستند: مریم و آسیه وخدیجه و فاطمه».

7- از عایشه روایت کرده ‏اند که گفت:

هیچگاه‏ نمى ‏شد که رسول خدا از خانه بیرون رود جز آنکه خدیجه را یاد مى‏کرد و ستایش و مدح او را مى ‏نمود، تا اینکه روزى طبق همان شیوه ‏اى که داشت نام خدیجه را برد و او را یاد کرد، در این وقت رشک و حسد مرا گرفت و گفتم:

«هل کانت اِلاّ عجوزاً فقد ابدلَکَ اللهُ خیراً منها!» (4)

«خدیجه جز پیرزنى بیش نبود، در صورتى که خداوند بهتر از او را نصیب تو کرده؟!»

عایشه گفت:

در این وقت رسول خدا که این سخن مرا شنید غضبناک شد به حدى که از شدت غضب موهاى جلوى سر آن حضرت حرکت کرد آنگاه فرمود:

«و اللهِ ما اَبدَلنى اللهُ خیرا منها، آمنت اذ کفر الناس، و صدَّقتنى‏ و کذبنى الناس، و واستنى فی مالها اذ حرَّمنى الناسُ و رزقنى الله ‏منها اولادا اذ حرَّمنى اولادَ النساء».

«به خدا سوگند خداوند بهتر از او زنى به من نداده، او بود که ‏به من ایمان آورد هنگامى که مردم کفر ورزیدند، و او بود که مرا تصدیق کرد و مردم مرا تکذیب نموده (و دروغگویم خواندند) و او بود که در مال خود با من مواسات کرد (و مرا بر خود مقدم‏ داشت) در وقتى که مردم محرومم کردند، و از او بود که خداوند فرزندانى روزى من کرد و از زنان دیگر نسبت ‏به فرزند محرومم ‏ساخت».

پس عایشه گفت:

«با خود گفتم که دیگر از این پس هرگز خدیجه را به بدى یاد نخواهم کرد». (5)

8- در روایت ِاربلى در کشف الغُمّه این گونه آمده که على ‏علیه‌السلام فرمود:

روزى نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله نام خدیجه سلام‏ الله علیها برده شد و حضرت گریست. عایشه که چنان ‏دید گفت:

«… ما یبکیک على عجوز حَمراءَ من بنى اسد؟!»

«چه گریه‏ اى است که براى پیرزنى سرخ رو از بنى اسد مى‏کنی؟!»

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود:

«صدّقتنى اذ کذَّبتم و آمَنَت‏ بى اذ کفرتم، و ولدت لى اذ عَقَمتُم».

«او مرا تصدیق کرد هنگامى که شما تکذیبم کردید. و به من ایمان آورد در وقتى که شما کافر بودید، و براى من فرزند آورد که شما نیاوردید ! «.

فقالت عایشة:

«فما زِلتُ اتقرب الى رسول الله صلى الله علیه و آله بذکرها» (6)

عایشه گفت:

«از آن پس، پیوسته من با یاد خدیجه و با نام او به‏ رسول خدا تقرب مى ‏جستم».

یعنی هرگاه مى‏ خواستم رسول خدا به من توجه کرده و به سخنم گوش دهد سخنم را با نام خدیجه شروع مى ‏کردم.

9- در حدیثى که عیاشى در تفسیر خود از ابى سعید خُدرى‏ روایت کرده این گونه آمده است که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود:

در شب ‏معراج هنگامى که بازگشتم به جبرئیل گفتم: آیا حاجتى‏دارى؟ گفت:

«حاجتى اَن تقرَأَ على خدیجة َ من الله و مِنِّى السلامَ… «.

«حاجت من این است که خدیجه را از سوى خداوند و از سوى‏من سلام برسانى».

و چون رسول خدا سلام خدا و جبرئیل را به‏ خدیجه ابلاغ فرمود، خدیجه در پاسخ گفت:

«ان الله هو السلام، و منه السلام، و الیه السلام‏» (7) (8)

10- پیامبر صلی الله علیه و آله به عایشه که در صدد برتری جویی بر حضرت فاطمه علیهاالسلام بود فرمود:

«اَوَ ما عَلِمتِ اَنّ اللهَ اصطفی آدمَ و نوحا و آل ابراهیم و آل عمران و علیا و الحسن و الحسین و حمزة و جعفرا و فاطمة و خدیجة علی العالمین» (9)

«آیا نمیدانی که خداوند، آدم، نوح، آل ابراهیم، آل عمران، علی، حسن، حسین، حمزه، جعفر، فاطمه و خدیجه علیهم السلام را بر جهانیان برگزید؟! «.

11- پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود:

جبرئیل نزد من آمد و گفت:

«ای رسول خدا! این خدیجه علیهاالسلام است، هرگاه نزد تو آمد، بر او از سوی پروردگارش و از طرف من، سلام برسان!».

«و بشَّرَها ببَیتٍ فی الجنة من قَصَبٍ لا صَخَبٌ فیه و لا نَصَبٌ» (10)

«او را به خانه ای از زبرجد در بهشت که در آن رنج و ناآرامی نیست مژده بده!».

12- در تفسیر این آیه‌ی کریمه:

«عینا یشرَبُ بهَا المُقرَّبون» (11)

«همان چشمه بهشتی که مقربان از آن می‌نوشند»

مقرّبان و سبقت گیرندگان، این گونه از لسان حدیث معرّفی شده اند:

«و المقربون آل محمد یقول الله: السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ أُولئِکَ الْمُقَرَّبُونَ

رسول الله ص و خدیجة و علی بن أبی طالب و ذریاتهم تلحق به» (12)

13- روزی پیامبر صلی الله علیه و آله به علی علیه‌السلام فرمود:

«تو همسری مانند فاطمه علیهاالسلام داری که من چنان همسری ندارم، تو مادر زنی مثل خدیجه علیهاالسلام داری که من چنین مادرزنی ندارم!». (13)

14- روایت شده، روزی جبرئیل به حضور پیامبر صلی الله علیه و آله آمد و جویای خدیجه علیهاالسلام شد، پیامبر صلی الله علیه و آله او را نیافت، جبرئیل گفت:

«وقتی که او آمد، به او خبر بده که پروردگارش به او سلام می‌رساند». (14)

15- پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در چهل شبانه روز اعتزال از خدیجه علیهاالسلام توسط عمار یاسر به خدیجه چنین پیام داد:

«ان اللهَ عز وجل لَیباهی بکِ کرامَ ملائکته کلَّ یوم مِراراً» (15)

«خدای تعالی به افتخار وجود تو هر روز به طور مکرر به فرشتگان بزرگش افتخار می‌کند».

16- روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله در مسجد در حضور مردم در شأن حسن و حسین علیهما السلام مطالبی فرمود، از جمله چنین گفت:

«ایهَا النّاسُ اَلا اُخبِرُکم بخیر الناس جدًّا و جدّة ً؟»

» ای مردم! آیا شما را خبر ندهم به بهترین انسانها از جهت جد و جده؟»

حاضران عرض کردند: آری، خبر بده! فرمود:

«الحسن و الحسین، جدهما رسول الله و جدتهما خدیجة بنت خویلد». (16)

«آنها حسن و حسین علیهما السلام هستند که جدشان رسول خدا محمد صلی الله علیه و آله است و جده آنها خدیجه علیهاالسلام دختر خویلد می‌باشند».

17-در آن هنگام که پیامبر صلی الله علیه و آله در بستر رحلت قرار گرفت، حضرت زهرا علیهاالسلام بسیار پریشان و گریان بود، پیامبر صلی الله علیه و آله حضرت زهرا را به وجود پربرکت مولاعلی دلداری داد، و در فرازی ضمن یاد از خدیجه علیهاالسلام فرمود:

«اِنَّ علیاً اولُ مَن آمن بالله عزوجل و رسولِه مِن هذه الامة، هو و خدیجة اُمّـُکِ». (17)

«دل خوش دار که: همانا علی علیه‌السلام نخستین شخص از این امت است که به ذات پاک خدا و رسولش ایمان آورد، او و خدیجه علیهاالسلام مادر تو اولین افرادی هستند که به اسلام پیوستند».

18- پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بعد از وفات خدیجه کبری علیهاالسلام همواره از خاطرات شیرین و ایثار آن بانوی گرامی به نیکی یاد می‌کرد و هرگاه به یاد او می‌افتاد، اشک فراق بر دیدگانش جاری می‌شد از جمله:

روزی پیامبر صلی الله علیه و آله نزد چند از نفر از همسران خود بودند، ناگاه سخنی از حضرت خدیجه علیهاالسلام به میان آمد، پیامبر صلی الله علیه و آله آن چنان آشفته و پراحساس شد که قطره‌های اشک از چشمانش سرازیر گشت.

عایشه به آن حضرت گفت:

«چرا گریه میکنی؟ آیا برای یک پیرزن گندم گون از فرزندان اسد، باید گریه کرد؟!»

پیامبر در پاسخ به او فرمود:

«صدّقَتنی اذ کذَّبتم، و آمنَت بی اذ کفرتم، و ولدت لی اذ عَقَمتم» (18)

» او هنگامی که شما مرا تکذیب می‌کردید، تصدیق کرد و هنگامی که کافر بودید، او به من ایمان آورد؛ و برای من فرزندانی آورد در حالی که شما نازا هستید!».

19- مطابق روایت دیگر، عایشه گفت:

هرگاه پیامبر صلی الله علیه و آله گوسفندی ذبح می‌کرد، می‌فرمود: از گوشتش برای دوستان خدیجه علیهاالسلام بفرستید، یک روز در این باره با آن حضرت سخن گفتم، فرمود:

«اِنّی لَاُحِبُّ حبیبَها» (19)

«من دوست خدیجه علیهاالسلام را دوست دارم!».


1) مجمع البیان، ج10، ص480؛ فضائل الخمسة من الصِّحاح السِّتة، فیروزآبادی، ج3، ص145.

2) الاصابه، ج 8 ، ص 264.

3) همان، همانجا؛ نیز: الاستیعاب، ج 4، ص 1821 و 1825.

4) لابد – طبق این روایت – منظورش از بهتر، خودش بوده که جوان و دختر بوده است ! !.

5) الاصابه، ج 8 ، ص 103.

6) بحار الانوار، ج 16، ص 8.

7) سفینة البحار، ماده‌ی “خ د ج”.

8) شمّه‏ ای از فضایل خدیجه، رسولی محلاتی، سید هاشم.

9) خدیجه اسطوره مقاومت و ایثار، ص 187، نقل از: بحار، ج 37، ص 63.

10) الإصابة، ج8، ص101 و 102.

11) سوره مُطَفِّفین، آیه 22.

12) تفسیر القمی، ج‏2، ص411-412؛ نور الثَّقَلَین، ج5، ص535.

13) خدیجه، اسطوره مقاومت و ایثار، ص 190، نقل از: بحارالانوار، ج 40، ص 68.

14) بحارالانوار، ج16، ص8.

15) همان، ص78.

16) خدیجه، اسطوره مقاومت و ایثار، ص 198، نقل از: بحارالانوار، ج 43، ص 302.

17) بحارالانوار، ج 22، ص 502.

18) همان، ج 16، ص 8؛ خدیجه اسطوره مقاومت و ایثار، ص 206.

19) ریاحین الشریعه، ج 2، ص 206.