4- در کتب حدیث شیعه و اهل سنت آمده که رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود:
«کَمُلَ من الرجال خلق کثیر و لم یکمُل من النساء الاّ مریم، و آسیة امراة فرعون، و خدیجة بنتخویلد، و فاطمة بنت محمد» (1)
» از مردان گروه زیادى به کمال رسیدند ولى از میان زنان جز چهار زن کسى به مرحله کمال نرسید: مریم، و آسیه همسر فرعون، و خدیجه دختر خویلد، و فاطمه دختر محمد».
5- در حدیث دیگرى که ابن حجر در کتاب الاصابه و دیگران از ابن عباس روایت کرده اند این گونه است که میگوید:
رسول خدا صلی الله علیه وآله چهار خط روى زمین ترسیم کرده و فرمود:
«افضل نساء اهل الجنة خدیجة و فاطمة و مریم و آسیة» (2)
«برترین زنان اهل بهشت: خدیجه و فاطمه و مریم وآسیه هستند».
6- در روایت دیگرى که او و ابن عبد البَرّ و دیگران از رسولخدا صلی الله علیه و آله با مختصر اختلافى روایت کرده اند این گونه است که فرمود:
«خیر نساء العالمین اربع: مریم و آسیة و خدیجة و فاطمة» (3)
» بهترین زنان جهانیان چهار زن هستند: مریم و آسیه وخدیجه و فاطمه».
7- از عایشه روایت کرده اند که گفت:
هیچگاه نمى شد که رسول خدا از خانه بیرون رود جز آنکه خدیجه را یاد مىکرد و ستایش و مدح او را مى نمود، تا اینکه روزى طبق همان شیوه اى که داشت نام خدیجه را برد و او را یاد کرد، در این وقت رشک و حسد مرا گرفت و گفتم:
«هل کانت اِلاّ عجوزاً فقد ابدلَکَ اللهُ خیراً منها!» (4)
«خدیجه جز پیرزنى بیش نبود، در صورتى که خداوند بهتر از او را نصیب تو کرده؟!»
عایشه گفت:
در این وقت رسول خدا که این سخن مرا شنید غضبناک شد به حدى که از شدت غضب موهاى جلوى سر آن حضرت حرکت کرد آنگاه فرمود:
«و اللهِ ما اَبدَلنى اللهُ خیرا منها، آمنت اذ کفر الناس، و صدَّقتنى و کذبنى الناس، و واستنى فی مالها اذ حرَّمنى الناسُ و رزقنى الله منها اولادا اذ حرَّمنى اولادَ النساء».
«به خدا سوگند خداوند بهتر از او زنى به من نداده، او بود که به من ایمان آورد هنگامى که مردم کفر ورزیدند، و او بود که مرا تصدیق کرد و مردم مرا تکذیب نموده (و دروغگویم خواندند) و او بود که در مال خود با من مواسات کرد (و مرا بر خود مقدم داشت) در وقتى که مردم محرومم کردند، و از او بود که خداوند فرزندانى روزى من کرد و از زنان دیگر نسبت به فرزند محرومم ساخت».
پس عایشه گفت:
«با خود گفتم که دیگر از این پس هرگز خدیجه را به بدى یاد نخواهم کرد». (5)
8- در روایت ِاربلى در کشف الغُمّه این گونه آمده که على علیهالسلام فرمود:
روزى نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله نام خدیجه سلام الله علیها برده شد و حضرت گریست. عایشه که چنان دید گفت:
«… ما یبکیک على عجوز حَمراءَ من بنى اسد؟!»
«چه گریه اى است که براى پیرزنى سرخ رو از بنى اسد مىکنی؟!»
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود:
«صدّقتنى اذ کذَّبتم و آمَنَت بى اذ کفرتم، و ولدت لى اذ عَقَمتُم».
«او مرا تصدیق کرد هنگامى که شما تکذیبم کردید. و به من ایمان آورد در وقتى که شما کافر بودید، و براى من فرزند آورد که شما نیاوردید ! «.
فقالت عایشة:
«فما زِلتُ اتقرب الى رسول الله صلى الله علیه و آله بذکرها» (6)
عایشه گفت:
«از آن پس، پیوسته من با یاد خدیجه و با نام او به رسول خدا تقرب مى جستم».
یعنی هرگاه مى خواستم رسول خدا به من توجه کرده و به سخنم گوش دهد سخنم را با نام خدیجه شروع مى کردم.
9- در حدیثى که عیاشى در تفسیر خود از ابى سعید خُدرى روایت کرده این گونه آمده است که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود:
در شب معراج هنگامى که بازگشتم به جبرئیل گفتم: آیا حاجتىدارى؟ گفت:
«حاجتى اَن تقرَأَ على خدیجة َ من الله و مِنِّى السلامَ… «.
«حاجت من این است که خدیجه را از سوى خداوند و از سوىمن سلام برسانى».
و چون رسول خدا سلام خدا و جبرئیل را به خدیجه ابلاغ فرمود، خدیجه در پاسخ گفت:
«ان الله هو السلام، و منه السلام، و الیه السلام» (7) (8)
10- پیامبر صلی الله علیه و آله به عایشه که در صدد برتری جویی بر حضرت فاطمه علیهاالسلام بود فرمود:
«اَوَ ما عَلِمتِ اَنّ اللهَ اصطفی آدمَ و نوحا و آل ابراهیم و آل عمران و علیا و الحسن و الحسین و حمزة و جعفرا و فاطمة و خدیجة علی العالمین» (9)
«آیا نمیدانی که خداوند، آدم، نوح، آل ابراهیم، آل عمران، علی، حسن، حسین، حمزه، جعفر، فاطمه و خدیجه علیهم السلام را بر جهانیان برگزید؟! «.
11- پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود:
جبرئیل نزد من آمد و گفت:
«ای رسول خدا! این خدیجه علیهاالسلام است، هرگاه نزد تو آمد، بر او از سوی پروردگارش و از طرف من، سلام برسان!».
«و بشَّرَها ببَیتٍ فی الجنة من قَصَبٍ لا صَخَبٌ فیه و لا نَصَبٌ» (10)
«او را به خانه ای از زبرجد در بهشت که در آن رنج و ناآرامی نیست مژده بده!».
12- در تفسیر این آیهی کریمه:
«عینا یشرَبُ بهَا المُقرَّبون» (11)
«همان چشمه بهشتی که مقربان از آن مینوشند»
مقرّبان و سبقت گیرندگان، این گونه از لسان حدیث معرّفی شده اند:
«و المقربون آل محمد یقول الله: السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ أُولئِکَ الْمُقَرَّبُونَ
رسول الله ص و خدیجة و علی بن أبی طالب و ذریاتهم تلحق به» (12)
13- روزی پیامبر صلی الله علیه و آله به علی علیهالسلام فرمود:
«تو همسری مانند فاطمه علیهاالسلام داری که من چنان همسری ندارم، تو مادر زنی مثل خدیجه علیهاالسلام داری که من چنین مادرزنی ندارم!». (13)
14- روایت شده، روزی جبرئیل به حضور پیامبر صلی الله علیه و آله آمد و جویای خدیجه علیهاالسلام شد، پیامبر صلی الله علیه و آله او را نیافت، جبرئیل گفت:
«وقتی که او آمد، به او خبر بده که پروردگارش به او سلام میرساند». (14)
15- پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در چهل شبانه روز اعتزال از خدیجه علیهاالسلام توسط عمار یاسر به خدیجه چنین پیام داد:
«ان اللهَ عز وجل لَیباهی بکِ کرامَ ملائکته کلَّ یوم مِراراً» (15)
«خدای تعالی به افتخار وجود تو هر روز به طور مکرر به فرشتگان بزرگش افتخار میکند».
16- روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله در مسجد در حضور مردم در شأن حسن و حسین علیهما السلام مطالبی فرمود، از جمله چنین گفت:
«ایهَا النّاسُ اَلا اُخبِرُکم بخیر الناس جدًّا و جدّة ً؟»
» ای مردم! آیا شما را خبر ندهم به بهترین انسانها از جهت جد و جده؟»
حاضران عرض کردند: آری، خبر بده! فرمود:
«الحسن و الحسین، جدهما رسول الله و جدتهما خدیجة بنت خویلد». (16)
«آنها حسن و حسین علیهما السلام هستند که جدشان رسول خدا محمد صلی الله علیه و آله است و جده آنها خدیجه علیهاالسلام دختر خویلد میباشند».
17-در آن هنگام که پیامبر صلی الله علیه و آله در بستر رحلت قرار گرفت، حضرت زهرا علیهاالسلام بسیار پریشان و گریان بود، پیامبر صلی الله علیه و آله حضرت زهرا را به وجود پربرکت مولاعلی دلداری داد، و در فرازی ضمن یاد از خدیجه علیهاالسلام فرمود:
«اِنَّ علیاً اولُ مَن آمن بالله عزوجل و رسولِه مِن هذه الامة، هو و خدیجة اُمّـُکِ». (17)
«دل خوش دار که: همانا علی علیهالسلام نخستین شخص از این امت است که به ذات پاک خدا و رسولش ایمان آورد، او و خدیجه علیهاالسلام مادر تو اولین افرادی هستند که به اسلام پیوستند».
18- پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بعد از وفات خدیجه کبری علیهاالسلام همواره از خاطرات شیرین و ایثار آن بانوی گرامی به نیکی یاد میکرد و هرگاه به یاد او میافتاد، اشک فراق بر دیدگانش جاری میشد از جمله:
روزی پیامبر صلی الله علیه و آله نزد چند از نفر از همسران خود بودند، ناگاه سخنی از حضرت خدیجه علیهاالسلام به میان آمد، پیامبر صلی الله علیه و آله آن چنان آشفته و پراحساس شد که قطرههای اشک از چشمانش سرازیر گشت.
عایشه به آن حضرت گفت:
«چرا گریه میکنی؟ آیا برای یک پیرزن گندم گون از فرزندان اسد، باید گریه کرد؟!»
پیامبر در پاسخ به او فرمود:
«صدّقَتنی اذ کذَّبتم، و آمنَت بی اذ کفرتم، و ولدت لی اذ عَقَمتم» (18)
» او هنگامی که شما مرا تکذیب میکردید، تصدیق کرد و هنگامی که کافر بودید، او به من ایمان آورد؛ و برای من فرزندانی آورد در حالی که شما نازا هستید!».
19- مطابق روایت دیگر، عایشه گفت:
هرگاه پیامبر صلی الله علیه و آله گوسفندی ذبح میکرد، میفرمود: از گوشتش برای دوستان خدیجه علیهاالسلام بفرستید، یک روز در این باره با آن حضرت سخن گفتم، فرمود:
«اِنّی لَاُحِبُّ حبیبَها» (19)
«من دوست خدیجه علیهاالسلام را دوست دارم!».
1) مجمع البیان، ج10، ص480؛ فضائل الخمسة من الصِّحاح السِّتة، فیروزآبادی، ج3، ص145.
2) الاصابه، ج 8 ، ص 264.
3) همان، همانجا؛ نیز: الاستیعاب، ج 4، ص 1821 و 1825.
4) لابد – طبق این روایت – منظورش از بهتر، خودش بوده که جوان و دختر بوده است ! !.
5) الاصابه، ج 8 ، ص 103.
6) بحار الانوار، ج 16، ص 8.
7) سفینة البحار، مادهی “خ د ج”.
8) شمّه ای از فضایل خدیجه، رسولی محلاتی، سید هاشم.
9) خدیجه اسطوره مقاومت و ایثار، ص 187، نقل از: بحار، ج 37، ص 63.
10) الإصابة، ج8، ص101 و 102.
11) سوره مُطَفِّفین، آیه 22.
12) تفسیر القمی، ج2، ص411-412؛ نور الثَّقَلَین، ج5، ص535.
13) خدیجه، اسطوره مقاومت و ایثار، ص 190، نقل از: بحارالانوار، ج 40، ص 68.
14) بحارالانوار، ج16، ص8.
15) همان، ص78.
16) خدیجه، اسطوره مقاومت و ایثار، ص 198، نقل از: بحارالانوار، ج 43، ص 302.
17) بحارالانوار، ج 22، ص 502.
18) همان، ج 16، ص 8؛ خدیجه اسطوره مقاومت و ایثار، ص 206.
19) ریاحین الشریعه، ج 2، ص 206.