جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

انیس و غم‏ زداى پیامبرصلی الله علیه و آله:

زمان مطالعه: 2 دقیقه

با این همه سختى و فشار، خدیجه خم به ابرو نمى‏آورد و در تمام دوران زندگى قبل و بعد از بعثت ‏به سان بانویى شفیق، بر گرد وجود پیامبر مى‏گشت و با سیماى خندان خود غم‏ ها را از رخ پیامبر مى‏ زدود و در این بین به ‏سان یاور، وزیر و کمک‏رسانى توانمند او را یارى مى‏کرد.

ابن هِشام مى‌‏نویسد:

خدیجه به پیامبر ایمان آورد، گفتارش را تصدیق کرد و او را یارى داد…

خداوند به وسیله او به پیامبرش آرامش داد به نحوى که هیچ خبر ناراحت‏کننده‏‌اى از قبیل رد و تکذیب را نمى‏شنید مگر این که خداوند به وسیله خدیجه گشایش برایش ایجاد مى‏کرد. وقتى خدا پیامبرش را به خدیجه برمى‏گرداند، دشوارى‏ها را بر او آسان مى‏کرد و تصدیقش کرده، اعمال مردم را (که موجب آزار حضرت می شد) بى ‏اهمیت جلوه مى‏داد. رحمت ‏خدا بر او باد. (1)

حجم سنگین فشارهاى قریش و مشرکان با این سخن پیامبر روشن مى‏شود که:

«ما اُوذِىَ نبىٌّ بمثل ما اُوذیتُ» (2)

«هیچ پیامبرى مثل من آزار ندید» .

و خدیجه علیهاالسلام در تمام این آزارها، یار و غم‏ زداى پیامبر بود.

علامه مجلسى مى ‏نویسد:

در سال ‏هاى آغازین بعثت‏ بود که حضرت رسول اکرم صلى الله علیه و آله با سیمایى غمگین و محزون از غار حرا به خانه برگشت.

خدیجه علیهاالسلام مى‏گوید: به پیامبر گفتم:

نشانه اندوه در چهره‏ات مى‏بینم، چه شده است؟

فرمود: على از من جدا شده و معلوم نیست کجاست؟ (3) در مورد آسیب رسانى مشرکان به وى نگرانم!

به رسول خدا صلى الله علیه و آله عرض کردم:

بر شترم سوار مى‏شوم، یا او را مى‏یابم و یا مرگ بین من و او فاصله می‌اندازد.

خدیجه سوار شتر شد و به جست و جو پرداخت تا آن که قیافه کسى را دیده بر او سلام کرد و از صداى جوابش فهمید على است … آن گاه به سوى خانه برگشت و با دادن خبر سلامتى على، پیامبر را خوشحال کرد به اندازه‏اى که پیامبر یازده بار «شُکراً لِلمُجیب» گفت.


1) سیره ابن هشام، ج 1، ص 240.

2) بحارالانوار، ج 39، ص 1.

3) چون عده‌‏اى از مسلمانان به خاطر پرهیز از گزند مشرکان پراکنده شده بودند، میان على علیه‌السلام و پیامبر صلى الله علیه و آله نیز فاصله افتاده بود.