جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

خدیجه کبری سلام الله علیها یاور پیامبر صلی‏ الله‏ علیه ‏و‏آله در دوران بعثت

زمان مطالعه: 2 دقیقه

پیامبر خاتم صلی ‏الله ‏علیه‏ و‏ آله بعد از آشکار ساختن اسلام، از طرف مشرکین و کفّار آزار بسیار می‏دید تا جایی که فرمود:

«ما اُوذِی نَبی بِمِثلِ ما اُوذِیتُ» (1)

«هیچ پیامبری به اندازه من آزرده نشد».

ابن اسحاق می‏گوید:

خدیجه برای اسلام وزیری راستین بود و پیامبرخدا صلی‏ الله ‏علیه‏ و ‏آله و سلّم به وسیله او آرامش می‌یافت و تسلای خاطر پیدا می‏کرد. (2)

درسال پنجم یا ششم بعثت، پیامبر گرامی اسلام در موسم حج از کوه صفا بالا رفت و با صدای بلند فرمود:

«یا ایهاالنّاسُ اِنّی رسول‏اللّهِ ربِّ العالمین»

«ای مردم! من فرستاده خداوند پروردگار جهانیان هستم».

مردم به سوی او نگریستند. سپس رسول خدا بر کوه مروه رفت، دست برگوش نهاد و سه بار با صدای بلند فرمود:

«ای مردم! من فرستاده خدا هستم».

پس بت ‏پرستان با چهره خشم ‏آلود به او چشم دوختند و ابوجهل و مشرکان سنگبارانش کردند.

در این هنگام، مردی به حضرت علی علیه‌‏السلام گفت:

محمد صلی‏ الله ‏علیه‏ و ‏آله کشته شد.

حضرت علی علیه‏السلام سراسیمه به سوی خانه خدیجه علیها‏السلام دوید و در را کوفت.

– خدیجه علیها‏السلام: کیست؟

– علی علیه‏السلام : من هستم.

– خدیجه: محمد صلی ‏الله ‏علیه‏ و‏ آله کجاست؟

– علی علیه‌‏السلام: خبر ندارم، ولی مشرکان سنگبارانش کردند. نمی‏دانم زنده است یا نه. مقداری آب و غذا بده و بیا به جستجویش بپردازیم که اکنون تشنه و گرسنه است. خدیجه علیهَا‏السّلام با برداشتن غذا و آب از خانه بیرون آمد و همراه علی علیه‌‏السلام به طرف کوه حرکت کرد. خدیجه در کوه می‏گفت:

«چه کسی از پیامبر برگزیده برایم خبر می‏آورد؟ چه کسی از بهار پسندیده‏ام آگاهم می‏سازد؟ چه کسی از آن که در راه خدا رانده شده، برایم سخن می‏گوید؟ چه کسی مرا از ابوالقاسم با خبر می‏کند؟»

خداوند پیامبر صلی ‏الله ‏علیه‏ و‏ آله را نجات داد و جبرئیل در کنارش حضور یافته، به حضرت خدیجه علیها‏السلام نگاه کرد و به رسول خدا صلی‏ الله ‏علیه‏ و ‏آله عرض کرد:

«آیا به خدیجه علیهاالسلام نمی‏نگری که فرشتگان آسمان از گریه‌‏اش گریستند. او را به سوی خود بخوان، سلام مرا به او برسان و به وی بگو: خداوند به تو سلام می‏رساند؛ و او را به خانه‏ای در بهشت، که از قطعه‌‏ای بلورین ساخته شده و به سه طلا آراسته شده است و در آن هیچ‏گونه رنج و نگرانی نیست، مژده بده!»

آنگاه پیامبر صلی‏ الله ‏علیه‏ و ‏آله خدیجه علیها‏السلام را دید و فرا خواند. وقتی خدیجه به رسول خدا صلی‏ الله ‏علیه‏ و ‏آله نزدیک شد و چهره خونین او را دید، با آهی جانکاه گفت:

«پدر و مادرم به فدایت، بگذار قطرات خون چهره‌‏ات بر زمین بریزد!»

پیامبر صلی‏ الله ‏علیه‏ و ‏آله فرمود:

«می‏ترسم پروردگار بر اهل ‏زمین خشم‏ بگیرد».

سرانجام شب فرا رسید و پیامبر صلی‏ الله ‏علیه‏ و ‏آله در تاریکی شب همراه علی علیه‌‏السلام و خدیجه علیها‏السلام به خانه باز گشت. (3)

در حدیثی آمده که حضرت آدم علیه‌السلام فرموده است:

«من در روز قیامت سید و سرور هستم ولی شخصی از فرزندان من به نام محمد صلی‏ الله ‏علیه‏ و ‏آله ـ که یکی از پیامبران است .ـ از جهاتی بر من برتری دارد. از جمله، او همسری به نام «خدیجه» خواهد داشت که یاور او است؛ ولی همسر من «حوا» چنین نیست». (4) (5)


1) بحارالانوار، علامه محمد باقر مجلسی، ج 39، ص 56.

2) همان، ج 16، ص 11.

3) حضرت خدیجه، اسطوره ایثار و مقاومت، محمد محمدی اشتهاردی، ص 155 ـ 157.

4) بحارالانوار، ج 16، ص 11 و 12.

5) اوّلین بانوی اسلام: به مناسبت رحلت حضرت خدیجه علیهاالسلام، محیطی ‌اردکانی.