جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

تصدیق و تأیید پیامبرصلی الله علیه و آله

زمان مطالعه: 2 دقیقه

روایات بسیارى از پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله نقل شده است که گویاى اهمیت روی کرد خدیجه به پیامبر در آن فضاى جاهلى و غربت رسول اکرم صلى الله علیه و آله است. وقتى که حتى بسیارى از بستگان رسول اکرم صلى الله علیه و آله نیز پیامبر را تنها گذاشتند و حتى کمر ‏به قتل آن حضرت بستند، خدیجه به پیامبر صلى الله علیه و آله روى آورد و با او پیمانى جاودانى بست و تا لحظه آخر زندگى بر عهد و پیمانش استوار ماند. پیامبر نیز با درک چنین فضیلتى از خدیجه بود که همواره تأکید مى‏کرد:

«اَینَ مثلُ خدیجة‏؟!…»

«کجاست دیگر مثل خدیجه؟!…»

از جمله زمانى که هاله، خواهر خدیجه براى زیارت رسول اکرم صلى الله علیه و آله به مدینه آمد، پیامبر با دیدن او به یاد خدیجه افتاد و از شدت تاثر به خود لرزید. بعد از رفتن او، عایشه پرسید:

«چقدر از پیر زن قریش که سال‏خوردگى صورتش را چروکین و سرخ کرده بود یاد مى‏کنى با اینکه امروز روزگار او را نابود کرده و خداوند همسرى بهتر به شما بخشیده است!؟»

پیامبر فرمود:

«هرگز، به خدا سوگند! بهتر از خدیجه هیچگاه نصیبم نشد، او هنگامى به من ایمان آورد که مردم مرا تکذیب مى‏کردند و … «. (1)

عبدالله بن مسعود نمونه‏‌اى از مشاهدات خود پیرامون ایمان خدیجه را آن زمان که هیچ کس به پیامبر ایمان نیاورده بود ، این گونه بیان مى‏کند:

«نخستین چیزى که از اسلام دانستم این بود که با عموهایم و تعدادى از اعضاى قبیله، وارد مکه شدیم. چون مى‏خواستیم مقدارى عطر بخریم ما را به عباس بن عبدالمطّلب راهنمایى کردند. او بالاى چاه زمزم، در کنار کعبه نشسته بود. زمانى که پیش او نشسته بودیم، دیدیم مردى که دو لباس سفید پوشیده بود و گیسوان و ریش پر و دندان‏هاى سفید و … داشت و چهره‏اش مثل ماه مى‏درخشید، از باب صفا وارد مسجدالحرام شد. در طرف راست او یک نوجوان و پشت ‏سرش بانویى پوشیده را دیدم. آنها کنار حجرالاسود رفتند. ابتدا آن مرد به حجرالاسود دست کشید، سپس آن نوجوان و بعد آن بانو. آن گاه هر سه به طواف کعبه مشغول شدند. وقتى هفت ‏بار طواف کردند، کنار حِجر اسماعیل آمدند و نماز جماعت‏ خواندند. آن مرد هنگام تکبیر دست ‏هایش را تا کنار گوشش بلند مى‏کرد تا به قنوت نماز رسیدند. قنوت را طولانى کردند تا آن که نماز تمام شد.

من که چنین چیزى ندیده بودم، از ابن عباس پرسیدم: آیا دین جدیدى به مکه آمده است؟ من چنین دینى را در مکه ندیده بودم؟

گفت: این مرد برادرزاده من، محمد بن عبدالله است و آن نوجوان برادرزاده دیگرم على بن ابى‏طالب و آن خانم هم همسر محمد; خدیجه دختر خویلد است. به خدا قسم غیر از این سه نفر کسى در روى زمین به این دین اعتقاد ندارد! «. (2) (3)


1) السیرة الحلبیة، ج3، ص440.

2) شرح نهج البلاغه، ابن ابى ‏الحدید، ج 13، ص 225.

3) رجوع شود به: ن‍گ‍اهی‌ ب‍ه‌ ویژگی‌های‌ رف‍ت‍اری‌ اوّل‍ی‍ن‌ ب‍ان‍وی‌ م‍س‍ل‍م‍ان‌ ب‍ا پ‍ی‍ام‍ب‍ر اک‍رم‌ صلی الله علیه و آله، نویسنده: محمد م‍ی‍ان‍جی‌.