اگر خدیجه نسبت به همسر گرامی خود این گونه رعایت ادب و احترام میکند، رسول خدا صلی الله علیه و آله نیز از خدیجه به نحو شایسته ای قدردانی می نماید، و برای خدیجه احترام خاصی قائل میشود، که در اینجا به نمونههایی از آن اشاره میشود.
رسول خدا صلی الله علیه و آله در زندگی، خود با رأی و نظر خدیجه مخالفت نمینمود. مثلاً وقتی ابوالعاص، پسر خواهر خدیجه، زینب، دختر رسول خدا را خواستگاری نمود، خدیجه از رسول خدا صلی الله علیه و آله خواست که زینب را به وی تزویج کند، و رسول خدا پیشنهاد وی را پذیرفت چون رویه حضرت بر این بود که مخالفت خدیجه نمی نمود. (1)
رسول خدا صلی الله علیه و آله آن چنان به خدیجه محبت داشت و قدردان بود که قبل از خدیجه همسری اختیار ننموده و تا خدیجه زنده بود نیز همسری اختیار نکرد. (2)
این قدردانی رسول خدا صلی الله علیه و آله نسبت به خدیجه تنها به زمان حیات او خلاصه نمیشد، بلکه پس از مرگ وی نیز همواره او را یاد میکرد و از وی تجلیل به عمل میآورد. با آنکه همسران دیگری داشت هر وقت به یاد خدیجه می افتاد از وی به خوبی یاد میکرد و گریه مینمود.
روزی عایشه گفت:
ای رسول خدا، چقدر از خدیجه یاد میکنید! خدیجه پیرزنی بود از دست شما رفت، خدا بهتر از خدیجه را به شما عنایت کرده است!!
رسول خدا صلی الله علیه و آله برآشفته گشت و فرمود:
«صَدَّقـَتنی اذ کذبتم و آمنـَت بی اذ کفرتم و ولدَت لی اذ عقمتم». (3)
«او زمانی نبوت مرا تصدیق کرد که شما مرا تکذیب مینمودید. به من ایمان آورد، شما کافر بودید. وی مادر فرزندان من است، در حالی که شما چنین نیستید».
عایشه میگوید:
من بعد از این با ذکر خیر خدیجه، خود را نزد پیامبر صلی الله علیه و آله عزیز میکردم!
عشق و عاطفه رسول خدا صلی الله علیه و آله به همسر باکمالش به حدّی رسیده بود که دوستان خدیجه نیز از آن بهره مند بودند. قدردانی رسول خدا صلی الله علیه و آله نسبت به خدیجه تنها به زمان حیات او خلاصه نمیشد، بلکه پس از مرگ وی نیز همواره او را یاد می کرد و از وی تجلیل به عمل می آورد.
عایشه میگوید: پیرزنی وارد بر رسول خدا صلی الله علیه و آله شد، و از سوی حضرت مورد احترام خاصی واقع شد. پیرزن که از محضر رسول خدا صلی الله علیه و آله خارج شد، پرسیدم: این زن چه کسی بود که این گونه مورد الطاف شما واقع شد؟
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود:
«این زن از دوستان خدیجه است. وقتی خدیجه زنده بود، زیاد نزد ما میآمد». (4)
اینها همه به خاطر شخصیت والای خدیجه سلام الله علیها و فداکاریهای آن بانوی بزرگ بود. خدیجهای که داخل خانه پیامبر صلی الله علیه و آله پناه آن حضرت به حساب میآمد و تمام ناراحتیها و شکنجههای جسمی و روحی وارده از سوی قریش را با عواطف غیر قابل وصف خود، جبران می نمود.
خدیجهای که مادر فرزندانش، یعنی: قاسم، طاهر، طیب، زینب، رقیه و ام کلثوم بود، و از همه مهمتر مادر امّ الائمه زهرای مرضیه سلام اللّه علیها بود، که اگر هیچ افتخاری برای خدیجه سلام الله علیها نبود، جز اینکه وی مادر فاطمه است، برای وی کافی بود.
و این چنین بود که از دست دادن خدیجه برای رسول خدا صلی الله علیه و آله بسیار ناگوار و دشوار بود، به گونهای مرگ خدیجه در روح و روان رسول گرامی اسلام، اثر گذاشت که سال درگذشت وی را که قرین وفات حضرت ابوطالب علیهالسلام بود «عام الحزن» نامید، و پس از وفاتش نیز هرگاه به یاد خدیجه میافتاد، یا کسی از وی نام میبرد، چشمان مبارکش پر از اشک شده و از خوبیهای خدیجه سخن میگفت. (5)
1) بحارالانوار، ج19، ص348.
2) سِیرُ اَعلامِ النـّـُبَلاء، ج2، ص110.
3) بحارالانوار، ج16، ص8 ؛ سِیرُ اَعلامِ النـّـُبَلاء، ج2، ص112، 117.
4) بحارالانوار، ج16، ص8.
5) پیامبر صلی الله علیه و آله و خدیجه: ادب وعاطفه، علی اکبر صمدی [مقاله] ؛ نیز بنگرید به کتاب ارزشمند و تحقیقی: خدیجة بنت خویلد- اُمّةٌ جُمِعَت فِی امرأةٍ ، السید نبیل الحسنی ، ج1، ص81 إلی 114.