در جامعه های پیشرفته به خاطر ایجاد انگیزه و ترغیب مردم به فراگیری دانش و بینش و هنر و تخصص و مبارزه در راه حقوق و آزادی دیگران و نهادینه ساختن این ارزش های والای انسانی و جهانی، برخی را با معیارهایی سنجیده، به عنوان برترین ها بر می گزینند و از تلاش و مبارزه ی سترگ آنان تجلیل می کنند، و برابر این روایت درس آموز، آفریدگار انسان این زنان اندیشمند و با معنویت و تاریخساز را به عنوان برترین ها در درایت و مدیریت و دانش و پروا و آراستگی به معنویت و
اخلاق برگزید.
تحلیل رشد و اوج این بانوان نامدار و تاریخ ساز در گرو این حقیقت است که به خاطر داشته باشیم که سرشت بشر از دو بعد تشکیل شده است:
بعد حیوانی و بعد انسانی. زن بودن و مرد بودن وی، از بعد حیوانی بشر ریشه می گیرد. بعد انسانی انسان، زن و مرد ندارد و برتر از این دو می باشد.
عقل و خرد، نواندیشی و نوگرایی، داد و دهش، جود و کرم، عفو و گذشت، حلم و بردباری، رادی و شکیب، وفا و صفا، آینده نگری و قابلیت نامتناهی برای تکامل و درایت و مدیریت از ویژگی های انسانی انسان است و نه از بعد حیوانی انسان.
اگر فردی از بشر بتواند با مدیریت درست علمی و عملی، بعد انسانی خود را در زندگی داور و مدیر قرار دهد و بعد حیوانی خود را فرمانبردار آن سازد، و در دنیای پراسرار وجود خود، تعادل و توازن ایجاد کند و از بلای افراط و تفریط برهد، انسانی کامل خواهد بود، چرا که او در حقیقت وجود خویشتن را حیوان زدایی کرده و به کمال آراسته است.
در آن صورت است که اگر زن باشد بالاتر از زنان و مردان و اگر مرد باشد، برتر از مردان و زنان خواهد شد. انسان، انسان است، نه زن است و نه مرد، چنانچه فرشته، فرشته است نه زن است و نه مرد و انسان کامل از فرشته برتر است؛ چرا که انسان کامل و شکوفا و ادب آموخته، از دنیای وجود و رفتار خود حیوان زدایی کرده است، اما فرشته، دارای این
فضیلت و درایت نیست.