جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

وصیت ها و سفارش های خدیجه (3)

زمان مطالعه: 2 دقیقه

انسان های اندیشمند هماره می‌ کوشند تا سفارش ها و سخنانشان سازنده و آموزنده باشد به ویژه که آن سخنان،‌ آخرین سفارش های آنان باشد؛ چرا که وصیت آنان هدف های یک عمر تلاش و نگرانی و دغدغه هایشان را نشان می دهد. آنچه به عنوان وصیت بانوی خردمند حجاز رسیده است، نشانگر عمق ایمان به خدا و جهان پس از مرگ، بیانگر اخلاص و معنویت و تلاش او در خودسازی و کسب خشنودی

خدا و احساس مسئولیت نسبت به دخت فرزانه اش فاطمه علیهاالسلام است.

در این مورد آورده اند که: او به هنگام شدت یافتن بیماری و احساس فراق، رو به پیامبر نمود و گفت: ای پیامبر خدا! سفارش های مرا بشنو!

پیامبر با مهر بسیار به او آرامش خاطر بخشید و برایش دعا کرد و فرمود آماده است تا سخنان یار باوفای زندگی اش را با جان و دل بشنود.

خدیجه از پیامبر خواست تا دعای خود را بدرقه ی راهش سازد، و آن گاه که جهان را بدرود گفت و خواستند در آرامگاهش قرار دهند، پیامبر بر آرامگاهش فرود آید و با نماز و نیایش آنجا را فروغ بخشد. آن گاه افزود: وصیت دیگری دارم که آن را به وسیله ی فروغ دیدگانم، فاطمه به آگاهی شما خواهم رساند!

پیامبر خدیجه و دخت فرزانه اش را تنها نهاد، و او به دخت ارجمندش گفت:

»یا حبیبتی! و یا قرة عینی! قولی لأبیک ان امی تقول انا خائفة من القبر ارید منک ردائک الذی تلبسه حین نزول الوحی تکفننی فیه؛«

محبوب دل مادر! نور دیده ی من! به پدرت بگو: مادرم می گوید: من از خانه ی قبر ترسانم، از شما تقاضا دارم یکی از جامه هایت را که به هنگام فرمود وحی و راز و نیازهای شبانه در بر می کردید، به من هدیه کنید تا پس از مرگ، پیکرم با آن کفن گردد.

فاطمه علیهاالسلام تقاضای مادر را با پدر در میان نهاد، و پیامبر حق شناس نیز خواسته ی یار فداکارش را به جان پذیرفت و بی درنگ ردای مورد نظر را به فاطمه داد، و او نیز با شادمانی آن را نزد مادر آورد.

هنگامی که آن بانوی ایمان، جهان را بدرود گفت، پیامبر به مراسم

غسل او پرداخت و آن گاه که خواست بر بدن نازنین او جامه ی آخرت بپوشاند به ناگاه جبرئیل فرود آمد و پس از رساندن سلام خدا، پیام خدا را رساند که: جامه ی آخرت خدیجه از سوی ما می باشد؛ چرا که او ثروت و امکانات خویش را در راه دین ما هزینه نمود! آن گاه آن جامه ی بهشتی را به پیامبر داد و آن حضرت هم آن نازنین بدن را نخست با ردای خویش، آن گاه با آن جامه ی اهدایی کفن کرد و در آرامگاه «معلی» در دامنه ی کوه «حجون» ـ که بر فراز شهر مکه است ـ به خاک سپرد؛ «یا محمد! ان کفن خدیجة من عندنا، فانها بذلت مالها فی سبیلنا فجاء جبرئیل بکفن و قال: یا رسول الله! هذا کفن خدیجة و هو من اکفان الجنة اهدی الله الیها، فکفنها رسول الله بردائه الشریف اولاً و بما جاء به جبرئیل ثانیاً، فکان لها کفنان: کفن من الله و کفن من رسول الله؛«(1)


1) الأنوار الساطعة من الغرء الطاهرة/ ص 375؛ ریاحین الشریعة / ج 2 / ص 412؛ الوقایع و الحوادث / ج 1 / ص 132.