دعا یا خواندن عاشقانه و خالصانه و پرشور خدا و راز و نیاز با آن سرچشمه ی زندگی و زیبایی و قدرت، نوعی پرستش و برترین نوع یکتاپرستی است. به همین جهت دعا و نیایش در زندگی دوستان خدا جایگاه پرفراز دارد. آنان به دعا خو می گیرند. به نیایش عاشقانه روی می آورند، و با راز و نیاز، بال می گیرند و با مناجات پرشور و شعور تا عرش خدا راه می یابند. با آن به اوج آرامش می رسند و گمشده ی دل ناآرام خویش را در آن می یابند، و آن را دانشگاه آزادگی ها و بی نیازی ها و استقلال ها و برازندگی ها و خودسازی ها می نگرند.
… و یار و مشاور خداجوی پیامبر، سرآمد زنان نیایشگر بود.
1. آن بانوی معنویت و اخلاص این دعا را همیشه به همراه داشت:
»بسم الله الرحمن الرحیم، یا حی یا قیوم، برحمتک استغیث فاغثنی،
و لا تکلنی الی نفسی طرفة عین ابداً، و اصلح لی شأنی کله؛«(1)
به نام خداوند مهر گستر مهربان. ای خدای زنده و زندگی بخش! ای خدای برپا دارنده ی هستی! من به مهر تو پناهنده ام؛ پس خودت پناهم ده، و هرگز به اندازه ی یک چشم بر هم زدن، مرا به حال خود وامگذار؛ حال و روزم را اصلاح فرما و کران تا کران زندگی ام را آن گونه که خود می پسندی سامان بخش ای خدای مهربان!
2. و نیز این دعا را زیر لب زمزمه می کرد که:
»بسم الله الرحمن الرحیم، یا الله یا حافظ یا حفیظ یا رقیب!«(2)
به نام خدای مهرگستر مهربان. ای خدای یکتا! ای نگهبان و ای نگهدارنده ی هستی! و ای مراقب همگان!
3. او از پیامبر خواست تا دعایی به او بیاموزد تا به هنگام طواف خانه ی خدا آن را زمزمه نماید، و پیامبر این دعا را به او آموخت: بار خدایا! گناهانم را بیامرز و لغزش های خواسته و ناخواسته و زیاده روی در کارهایم را بر من ببخشای. «قالت خدیجة: یا رسول الله! ما اقول و انا اطوف بالبیت؟….«(3)
1) بحار / ج 91 / ص 224.
2) مهج الدعوات / ص 17.
3) الأنوار الساطعة من الغراء الطاهرة / ص 330.