جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

ابتکار و استقلال جویی

زمان مطالعه: 2 دقیقه

استقلال جویی بانوی بزرگ حجاز از لابه لای رفتارش نمایان است، و این از امتیازات بلند اوست؛ چرا که اگر انسان از نظر اندیشه، مبتکر و مستقل نباشد نمی تواند در میدان عمل و تجارت و مدیریت به طور مستقل رفتار کند. در پرتو این استقلال اندیشه بود که ده ها خواستگار دارنده ی زر و زور را نپذیرفت و به گونه ای سخن گفت و رفتار کرد که همه پنداشتند او تصمیم به ازدواج ندارد؛ اما هنگامی که با انسانی پاک منش بسان محمد صلی الله علیه و آله آشنا شد، برخلاف آداب و رسوم روزگار، خود پیشنهاد پیوند داد و آن گاه که هیاهو به راه افتاد که دخت ثروتمند و مقتدری چون شما با جوان تهی دستی چون او نباید پیوند زندگی بندد، با قدرتی شگرف ایستاد و همه ی ثروت و امکانات خود را در پای محمد ریخت و نشان داد که حسن انتخاب، سعادت، شخصیت و شکوه چیزی است که برای به دست آوردن آن نه تنها از پول،‌ کاروان تجارتی، زر و زیور، شهرت و قدرت، که باید در راه آن از هستی گذشت.(1)

یکی از اسناد تاریخی در این مورد می گوید:

»و کانت خدیجة امرأة حازمة نبیلة شریفة، و هی یومئذ اوسط قریش نسباً، و اعظمهم شرفاً،‌ و اکثرهم مالاً، و کل قومها قد کان حریصاً علی تزویجها، فأبت و عرضت نفسها علی النبی و قالت: یابن عم! انی رغبت فیک لقرابتک منی و شرفک من قومک و امانتک عندهم و صدق حدیثک و حسن خلقک…«

خدیجه علیهاالسلام به راستی بانویی خردمند و بسیار پرشرافت بود. در روزگار خود از نظر تبار از بهترین ها بود و از نظر شرافت و شکوه، پرشکوه ترین آنان و از نظر ثروت و امکانات، ثروتمندترین آنان به شمار می آمد. بسیاری از چهره های سرشناس روزگار برای پیوند با او، سخت کوشیدند اما او پاسخ منفی داد و در همان حال، خود با هوشمندی و آینده نگری عجیبی به خواستگاری پیامبر رفت و با درایت و نجابت انگیزه های انسانی خویش را برای این پیشگامی عجیب بیان نمود و گفت: من به خاطر خویشاوندی و همفکری و به دلیل شرافت،‌ امانت، راستی و منش شایسته ات دل در گرو مهر تو دارم، و بر آن هستم که اگر بپذیری با تو پیمان زندگی مشترک امضا کنم.

و آن گاه که پیوند زندگی مشترک برقرار شد، گفت: اینک خانه خانه ی توست، و هستی ام از آن تو و من هم نه مشاور، وزیر، همفکر و همسر که خدمتگزار تو و آرمان های رهایی بخش و بلندت خواهم بود.


1) معالم العترة / ص 130.