واژه ی «عزت» و بزرگ منشی در فرهنگ واژه شناسان به معنی عزیز، دوست داشتنی، گرامی، نیرومند، بی نظیر (1)، کمیاب، نایاب (2)، ارجمند، ارجدار، سخت، گران و دشوار، انجام ناشدنی، غیر قابل نفوذ و شکست ناپذیر (3)، و به مفهوم وصف و حالتی است، که اگر در دنیای وجود انسان راه یافت و فرد، جامعه و تشکیلاتی به آن گوهر گرانبها و زندگی ساز آراسته گردید، به حالت شکست ناپذیری و توانمندی ویژه ای اوج می گیرد، که آن حالت اجازه ی مقهور شدن و تن سپردن به ذلت و فرومایگی را به او نمی دهد، و وی را در برابر مشکلات، موانع رشد، دشواری های طاقت فرسا، دشمنان ددمنش، فراز و نشیب های تند و سخت و انواع وسوسه ها و دمدمه های ویرانگر و لغزاننده، شکست ناپذیر و بیمه می سازد.
اصل این واژه و مفهوم آن از ریشه ی «عزاز«، به معنی زمین سخت و نفوذ ناپذیر گرفته شده؛ به همین جهت هنگامی که گفته می شود: «ارض عزاز«؛ منظور زمین سخت و نفوذناپذیر است، و آن گاه که گفته می شود: «تعزز اللحم» منظور این است که: «گوشت، در بازار به گونه ای
کمیابت و یا نایاب شده است، که نمی توان به آن دست یافت» (4)؛ با این بیان شاید بتوان گفت که این واژه در اصل به مفهوم صلابت، و شکست ناپذیری آمده، آن گاه به تناسب ریشه و از باب توسعه در به کارگیری معانی دیگر، به مفهوم عزیز، ارجمند، نایاب، توانا، و حتی تعصب، خودبزرگ پنداری در برابر حق و حق ناپذیری نیز به کار رفته است.
1) فصلت / 41.
2) الرائد / ج 2 / ص 1183 واژه ی «عزت«.
3) منجد الطلاب / واژه ی «عزت«.
4) راغب اصفهانی / مفردات الفاظ القرآن / واژه ی «عزت» / ص 344.