جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

خدیجه و احساس مسئولیت در برابر خدا و مردم

زمان مطالعه: 3 دقیقه

واژه ی دلپذیر و ارزشمند «حیا» ـ که در فرهنگ و زبان فارسی به «آزرم» و یا شرم و احساس خجالت تعبیر می گردد ـ در فرهنگ و قاموس قرآن و آموزگاران آن به مفهوم احساس انفعال و انکسار روانی یا احساس شرم و حیا در برابر ترس از نکوهش و سرزنش به جا و درست دیگران به خاطر خودکامگی و خودسری و گناه و پایمال ساختن حقوق وکرامت مردم آمده است.

این حالت پسندیده ی روحی و روانی و این منش مترقی از ویژگی های انسان خردمند و خردورز،

از نشانه های علو روح و اعتماد به خویشتن،

از نشانه های سلامت نفس و قوت ضمیر،

از نشانه های بیداری فطرت و شکوفایی وجدان،

از صفات شایسته و بایسته ی انسان،

از علایم رشد فکری و فرهنگی و اجتماعی و معنوی،

از رازهای سعادت و نیک بختی،

از سجایای اخلاقی و انسانی،

از نشانه های ایمان و پروای از خدا،

از ارزش های والای الهی،

از نشانه های بهادادن به افکار عمومی و حقوق اجتماعی،

از ضمانت های بزرگ رعایت مقررات و قوانین،

از عوامل مهم و مؤثر روانی و مردمی در جلوگیری از قانون گریزی و

مرزشکنی و خودکامگی و خودسری،

از راه کارها و ابزارهای لازم برای ساختن جامعه و تمدن و محیط و شرایط و فضای اجتماعی و سیاسی و قضایی و اقتصادی مطلوب برای تأمین حقوق و حرمت و آزادی و امنیت انسان ها، و باعث وجاهت و زیبایی و کرامت و آبرومندی فرد و جامعه و خانواده و نظام در برابر خدا، خویشتن، افکار عمومی، و تاریخ است.

از این زاویه است که امام صادق در گرامی داشت «حیا«، به یکی از شاگردانش فرمود:

»انظر الان یا مفضل الی ما خص به الإنسان دون جمیع الحیوان من هذا الخلق الجلیل قدره، العظیم غنائه، اعنی الحیاء؛» (1)

»هان ای «مفضل«! اینک به این ویژگی «حیا» ـ که خدای فرزانه آن را تنها از آن انسان ساخته و به او ارزانی داشته و حیوانات از آن بی بهره اند ـ نیک بنگر و در ره آورد آن ژرف بیندیش! اگر این ویژگی انسانی نبود، نه حرمت میهمان در جامعه رعایت می شد و نه احترام عهد و پیمان ها؛ نه کسی به امانت ها بها می داد و نه به وفا و وفاداری و آزادگی و بشردوستی؛ نه کسی در انجام خواسته های عادلانه و انسانی دیگران تلاش می کرد و نه در جلب نیکی ها و ارزش ها؛ نه کسی به عمل به قانون و رعایت مقررات افتخار می نمود و نه به تلاش در راه آزادی و تأمین حقوق انسان ها؛ نه کسی از ستم و بیداد دوری می جست و نه از گناه و زشتی اعلام بیزاری می کرد.

آری، ویژگی «حیا» از سویی انسان را به کسب ارزش ها و انجام نیکی ها و رعایت مقررات اجتماعی بر می انگیزد و از دگر سو مانع مهم روانی برای قانون شکنی و قانون گریزی و قانون ستیزی است.

پیامبر درباره ی بازدارندگی روانی «حیا» از ستم و گناه و خودکامگی و زشتکاری فرمود:

»الحیاء یصد عن فعل القبیح؛» (2)

ویژگی انسانی شرم و حیا، انسان خردمند و خردورز را از کارهای زشت باز می دارد.

و فرمود:

»اذا لم تستح فافعل ماشئت؛» (3)

هنگامی که ویژگی انسانی شرم و حیا را کنار نهادی، دیگر هر آن چه، می خواهی انجام ده؛ چرا که دیگر از هیچ زشتی و بیدادی باک نخواهی داشت.

امیرمؤمنان فرمود:

»من قل حیاءه قل ورعه؛» (4)

آن کس که شرم و حیایش در زندگی اندک باشد، پروای او از گناه و ستم نیز همان گونه خواهد بود.

و نیز فرمود که:

»من کساه الحیاء ثوبه لم یر الناس عیبه؛» (5)

آن انسان خردمندی که جامه ی رویین زندگی اش حیا باشد، عیب ها و لغزش های او نهان می ماند.

یازدهمین امام نور فرمود:

»من لم یتق وجوه الناس لم یتق الله؛» (6)

آن کسی که شرم و حیا نداشته باشد و از افکار عمومی پروا نکند، ایمان و پروا نیز نخواهد داشت و از خدا نیز حیا نخواهد کرد.

و فرمود:

»احسن الحیاء استحیاؤک من نفسک؛» (7)

بهترین و نیکوترین حیا آن است که تو انسان از کرامت و شخصیت خویش حیا کنی و با گناه و خودکامگی به خود اهانت روا نداری و خود را در خور نکوهش و کیفر نسازی.


1) بحارالانوار / ج 2 / ص 25.

2) غررالحکم / ص 50.

3) مستدرک / ج 2 / ص 86.

4) نهج البلاغه / قصار 38.

5) وسائل / ج 3 / ص 220.

6) بحار / ج 17 / ص 218.

7) غررالحکم / ص 191.