از ویژگی های تحسین برانگیز بانوی بزرگ حجاز، ویژگی سخاوت و بخشندگی و بزرگمنشی و بلند نظری اوست.
او در انفاق و بخشندگی و رسیدگی به محرومان، بسان آسمان بلند بود
که دانه های بی شمار و زلال باران حیات بخش از آن بر زمین می بارد.
بسان آبشار همیشه ریزان بود که شفاف و زلال، طراوت و شادابی می بخشند. او هم در ارزش های فکری و فرهنگی و معنوی آبشار انفاق و بخشش بود و هم در ارزش های مادی به محرومان.
او در پرتو مهر خدا و مدیریت توانمند اقتصادی و تجاری و بر اثر تلاش و کوشش خستگی ناپذیر خویش، از ثروتمندان بزرگ روزگار خویش بود.
ثروت هنگفت او به گونه ای بود که کاروان های متعدد، کالاهای تجاری او را به طور منظم در پایتخت های منطقه جا به جا می کرد، و با هر رفت و آمد به شام، یمن، ایران، مصر و… بر ثروت و اعتبار او می افزود.
او مدیریت یک سازمان بزرگ اقتصادی و بازرگانی را با قدرت و مهارت و دانش و تجربه به کف داشت، که صدها کارگر و کارگزار و غلام و کنیز در آن تشکیلات گسترده در کار و تلاش بودند.
سرایی بزرگ و پرشکوه داشت که در صورت لزوم می توانست تمام مردم شهر را در آنجا پذیرایی کند، و در کنار آن، مهمان خانه ای برای محرومان و درماندگان فراهم کرده بود تا هم از آنان پذیرایی شود و هم گره گشایی. بر فراز کاخ سر به آسمان ساییده اش، خیمه ای بزرگ و پرشکوه و سبزرنگ نصب شده بود که وقتی آنجا می نشست، همه ی دروازه های ورودی و خروجی شهر، زیر نظرش بود. او این تشکیلات گسترده را با صدها کارمند و کارگزار اداره می کرد، و هر لحظه بر ثروت خود می افزود؛ اما روح بزرگ و پرشکوهی داشت که تمامی این ثروت
بی کران را به محمد صلی الله علیه و آله و سلم بخشید تا در راه نجات محرومان، سیر کردن گرسنگان، پناه دادن به یتیمان و پیشرفت عدالت و آزادی هزینه کند، و این بخشش او به گونه ای بزرگ و خالصانه بود که خدا آن را گرامی داشت و فرشته ی وحی فرود آمد و کار بزرگ و خالصانه اش را در ردیف نعمت ها و مواهب بزرگ خدا به بنده ی برگزیده اش محمد صلی الله علیه و آله و سلم برشمرد و از آن حضرت پرسید:
»ألم نشرح لک صدرک.
و وضعنا عنک وزرک.
الذی أنقض ظهرک.
و رفعنا لک ذکرک…؛»
هان ای محمد! آیا سینه ات را برای تو گشاده نساختیم؟!
و بار گرانت را از دوش تو برنداشتیم؟ باری که گویی پشت تو را شکست. و نام و یاد تو را برایت بلند آوازه ساختیم. پس به یقین با دشواری آسانی است. بی تردید با دشواری آسانی است.
پس هنگامی که از نماز فارغ شدی، در دعا و نیایش، سخت بکوش. و تنها به پروردگارت امید ببند و به درگاه او تضرع نما.
»والضحی. واللیل إذا سجی.
ما ودعک ربک و ما قلی.
و للأخرة خیر لک من الأولی.
و لسوف یعطیک ربک فترضی.
ألم یجدک یتیماً فآوی.
ووجدک ضالاً فهدی.
ووجدک عائلاً فأغنی.
فأما الیتیم فلا تقهر.
و أما السائل فلا تنهر.
و أما بنعمة ربک فحدث.
سوگند به نیم روز،
و به شب آن گاه که آرام گیرد،
که پروردگارت تو را نه وانهاده و نه دشمن داشته است.
و بی تردید آخرت برای تو از دنیا بهتر است.
و بی گمان پروردگارت به تو نعمت ها خواهد بخشید که خشنود گردی.
آیا او تو را یتیم نیافت؛ و جای داد؟!
و گم گشته ات یافت؛ پس راه نمود.
و تو را تهی دست یافت؛ پس بی نیاز گردانید.
پس بر یتیم چیرگی نجوی؛
و بر بینوا بانگ نزن.
و از نعمت پروردگارت سخن گوی.
دقت در این آیات به همراه برخی روایات رسیده، نشانگر آن است که خدا، بخشش شایسته و خالصانه ی خدیجه علیهاالسلام را در ردیف نعمت های گرانی چون: نعمت هدایت، شرح صدر، جاودانگی یاد و نام
پیامبر، بلند آوازگی، برداشته شدن بارهای گران و شکننده از پشت او، استواری و پایداری در زندگی و در راه هدف، اعطای پناهندگی از سوی حق به او در خردسالی و محروم شدن از نعمت وجود پدر و مادر، و…
می آورد؛ چرا که برخی از روایات رسیده در تفسیر این آیات، نشانگر آن است که خدای فرزانه به وسیله ی ثروت و امکانات گسترده ی خدیجه و اعتبار بسیار او در آن جامعه، تو را قدرت و توان بخشید و از نظر مادی بی نیازت ساخت (1)
این بخشش بزرگ خدیجه به پیشوای آزادی امکان داد تا:
1. وام، یا بدهی وامداران را بدهد؛
2. تهی دستان و محرومان را نجات بخشد؛
3. بی پناهان را پناه و یتیمان را پرستاری کند؛
4. مهاجران را به وسائل و امکانات هجرت مجهز سازد؛
5. کسانی که ثروت و امکاناتشان از سوی استبداد مصادره گردید، یاری رساند و به نوعی جبران کند.
6. به کمک آن اموال با برکت و بخشش بزرگ، زندگی خویش هجرت و سفر و خاندانش را اداره نماید؛
7. بتواند صله ی رحم کند، و در هر راهی که صلاح می داند و شایسته می نگرد هزینه کند.
1) بحار / ج 35 / ص 425؛ مناقب آل ابی طالب / ج 3 / ص 320.