پس از رفتن علی علیه السلام به سرای خدیجه و پیامبر، چیزی نگذشت که کار از تعهد انسانی برای نگاهداری و مراقبت و تربیت گذشت، و مهر آن کودک آینده ساز، بسان فرزندی دلبند، گستره ی قلب خدیجه را به خود اختصاص داد، و آن بانوی کمال و اخلاص، به صورت وصف ناپذیری مهر و محبت او را به دل گرفت، و به صورت مادری شیفته و شیدا برای آن برترین فرزند عصرها و نسل ها جلوه کرد.
دیگر آن کودک ارجمند شب و روز در خانه ی خدیجه بود؛ در کنار مام پرمهر و باصفایش می زیست، بازی می کرد، به جست و خیز می پرداخت، و همگام با رشد ظاهری و جسمی، از نظر معنوی و اخلاقی، فکری و عاطفی و منش و روش مترقی زندگی در پرتو رهنمون ها و روشنگری ها و الگودهی های درخشان پیامبر و خدیجه پله های کمال و شکوفایی را یکی پس از دیگری پشت سر می نهاد و اوج می گرفت.
کار دلبستگی این کودک آینده ساز به پیامبر و خدیجه به جایی رسید که پدر و مادرش او را جز در خانه ی دو مربی آگاه و پرمعنویت و دو آموزگار دلسوز زندگی اش نمی یافتند.
در این مورد آورده اند که: روزی ابوطالب به همسرش فاطمه گفت: چرا دیگر علی علیه السلام را در خانه و در کنار خویش نمی نگریم؟ او دیگر نه با ما غذا می خورد و نه در کنار ما به بازی و استراحت می پردازد؟
همسرش گفت: خدیجه با همه ی وجود تربیت و اداره ی امور او را به عهده گرفته و به گونه ای به او مهر و محبت می ورزد که دیگر از او و از خانه اش، هوای جایی دیگر نمی کند.
یکی از دانشمندان اهل سنت، ضمن بحث در این مورد، می نویسد:
»و علی نشأ فی بیت خدیجة و هو صغیر، ثم تزوج بنتها بعدها فظهر رجوع اهل البیت النبوی الی خدیجة دون غیرها…؛» (1)
… بدین سان علی علیه السلام از کودکی در خانه ی خدیجه، بزرگ بانوی کمال و معنویت رشد کرد و پس از او با دخت فرزانه اش فاطمه علیهاالسلام پیوند زندگی مشترک امضا نمود. بر این باور آشکار می گردد که ریشه و اساس خاندان پیامبر، از سوی مادر به خدیجه علیهاالسلام باز می گردد و نه دیگری.
1) فتح الباری بشرح البخاری / ج 7 / ص 110.