به باور برخی، دو واژه ی اسلام و ایمان، دارای یک معنا و مفهوم و یک بار و محتوا هستند، اما از دیدگاه پاره ای دیگر با هم تفاوت دارند، چرا که اسلام به مفهوم پذیرش و اقرار با زبان است، اما ایمان، به باور عمیق قلبی گفته می شود.
اسلام عبارت از اعلان قانون گرایی و فرمانبرداری از حق و پذیرش ره آورد وحی و رسالت است. با همین اعلام است که امنیت انسان تضمین می گردد، اما اگر این اعلام، همراه با باور و عقیده ی قلبی باشد، از آن، به ایمان تعبیر می شود و به دارنده ی آن، مسلمان و با ایمان می گویند؛
اما کسانی که تنها با زبان اسلام آورند و به خاطر کسب امتیاز و فرصت ها و دفع خط و هزینه، به این شیوه روی آورند، اینان از دایره ی ایمان بیرون هستند، گرچه به ظاهر مسلمان شمرده می شوند.
گواه این دریافت و این تفاوت، آیه ی شریفه است که می فرماید:
»قالت الأعراب آمنا قل لم تؤمنوا و لکن قولؤا أسلمنآ و لما یدخل الإیمان فی قلوبکم و إن تطیعوا الله و رسوله لا یلتکم من أعمالکم شیئاً إن الله غفور رحیم.» (1)
پاره ای صحرانشینان عرب گفتند: ما ایمان آوردیم! هان ای پیامبر! بگو: شما ایمان نیاورده اید، اما بگویید: اسلام آوردیم؛ و ایمان هنوز در دل های شما درنیامده است؛ و اگر از خدا و پیام آورش فرمان برید، چیزی از ارزش کارهایتان نمی کاهد؛ بی گمان خدا بسیار آمرزنده و مهربان است.
از پیامبر آورده اند که در تفاوت اسلام و ایمان فرمود:
»الإسلام علانیة، والإیمان فی القلب؛» (2)
اسلام آشکار است و به وسیله ی زبان هویدا می شود، اما ایمان باور عمیق قلبی است؛ آن گاه با دست به سینه خویش اشاره کرد.
و نیز فرمود:
»المسلم من سلم المسلمون من یده و لسانه…؛» (3)
مسلمان، آن کسی است که دیگران از دستو زبان او امنیت داشته باشند، و او با قدرت و امکانات خویش، مقررات خدا و حقوق مردم را پایمال نسازد.
و نیز فرمود:
»المسلم من سلم المسلمون من یده و لسانه والمؤمن من امن جاره بوائقه؛» (4)
اسلام گرای راستین آن کسی است که مردم از گزند او در امنیت باشند؛ و انسان با ایمان آن است که همسایه اش از گزند و آزار رساندن او احساس امنیت کند.
با این بیان اسلام به مفهوم فرمانبرداری و فروتنی و سرفرود آوردن در برابر خدا و مقررات عادلانه و بشردوستانه ی اوست، و در اصطلاح به مفهوم اقرار به یکتایی خدا و صفات والای او، اقرار به رسالت پیامبر و پیام او از سوی خدا، اقرار به جهان پس از مرگ و حساب و کتاب و پاداش و کیفر و بهشت و دوزخ آمده است؛ اما واژه ی انسان ساز «ایمان» به مفهوم «باورداشتن» است، و این باور ژرف و عمیق است که اثرات شگرفی در کران تا کران بینش، گرایش، منطق، منش و کنش فرد و جامعه ی با ایمان برجای می گذارد.
این باور، قدرت تحمل انسان را بالا می برد، روح امید و فداکاری به او می بخشد، زندگی را شاداب و پرنشاط می سازد، آفت تشویش
و نگرانی را از دل و جان می زداید، ابرهای تیره و تار و دلهره ها و امواج شکننده ی خوف را از آسمان زندگی بشر محو می کند، قدرت اراده را در انجام کار و یا خودداری از گناه پولادین می سازد، به انسان شجاعت و شهامت، شور و حرارت، شعور و احساس انسانی، تعهد و احساس مسئولیت در برابر خدا و خلق و طبیعت و خویشتن می بخشد.
آری، ایمان چیزی فراتر از اسلام است، و آن افزون بر اقرار آگاهانه و آزادانه به اصول و فروع شناخته شده ی مفاهیم و معارف و مقررات خدا، زندگی فردی و اجتماعی نیز براساس آن برنامه ی آسمانی بنیاد نهاده می شود و انسان با ایمان براساس اندیشه و باور و منش مورد نظر قرآن و آورنده اش زندگی می کند و رابطه اش را با خدا، خویشتن، پدیده های منتوع طبیعی و همنوعان براساس عدل و داد سامان می دهد.
آیات روشنگر در این مورد بسیار است؛ برای نمونه: قرآن در وصف ایمان و ویژگی های دارندگان آن گوهر کمیاب می فرماید:
»قد، أفلح المؤمنون.
الذین هم فی صلاتهم خاشعون.
والذین هم عن الغو معرضون.
والذین هم للزکاة فاعلون.
والذین هم لفروجهم حافظون.
الا علی أزواجهم او ما ملکت ایمانهم فانهم غیر ملومین.
فمن ابتغی ورآء ذلک فاولئک هم العادون.
والذین هم لاماناتهم و عهدهم راعون.
والذین هم علی صلواتهم یحافظون.
أولئک هم الوارثون.
الذین یرثون الفردوس هم فیها خالدون.» (5)
راستی که ایمان آورندگان راستین رستگار شدند،
همانان که در نماز خود فروتن و خاشعند،
و آنان که از بیهوده گویی و کارهای بیهوده رویگردانند،
و آنان که زکات و حقوق مالی خود را می پردازند،
و آنان که دامان خویش را حفظ می کنند، مگر بر همسران یا کنیزانشان، که در این صورت بر آنان سرزنشی نیست…
و آنان که امانت ها و پیمان های خود را رعایت می کنند،
و آنان که بر نمازهای خویش مواظبت می نمایند.
آنان که خود وارثانند، همان کسانی هستند که بهشت برین را به میراث می برند و آنان در آنجا جاودانه اند.
و نیز می فرماید:
»انما المؤمنون الذین اذا ذکر الله و جلت قلوبهم و اذا تلیت علیهم ایاته زادتهم ایماناً و علی ربهم یتوکلون.
الذین یقیمون الصلوة و مما رزقناهم ینفقون.
اولئک هم المؤمنؤن حقاً لهم درجات عند ربهم و مغفرة و رزق کریم.» (6)
ایمان آوردگان تنها آن کسانی هستند که هرگاه یاد و نام خدا به میان
آورده شود قلب هایشان ترسان می گردد، و هنگامی که آیات و نشانه های یکتایی و قدرت او بر آنان تلاوت شود به آن گوش جان می سپارند و کلام حق بر ایمان آنان می افزاید و تنها بر پروردگار خویش اعتماد می کنند؛ همانان که نماز و راه و رسم آزادمنشانه ی آن را برپا می دارند و از آن چه روزی آنان ساخته ایم در راه شایسته انفاق می کنند.
آری، آن ایمان آوردگان راستین اینانند. برای آنان در پیشگاه پروردگارشان درجاتی پرفراز و آمرزش و روزی ارزشمندی خواهد بود.
و نیز روشنگری می کند که:
»فما أوتیتم من شیء فمتاع الحیاة الدنیا و ما عند الله خیر وأبقی للذین آمنوا و علی ربهم یتوکلون.
والذین یجتنبون کبائر الإثم والفواحش و إذا ما غضبوا هم یغفرون.
والذین استجابوا لربهم و أقاموا الصلاة و أمرهم شوری بینهم و مما رزقناهم ینفقون.
والذین إذا أصابهم البغی هم ینتصرون.
و جزاء سیئة سیئة مثلها فمن عفا و أصلح فأجره علی الله إنه لایحب الظالمین.» (7)
و آن چه به شما مردم داده شده است، کالای فناپذیر زندگی این جهان است؛ و آن چه نزد خداست برای کسانی که ایمان آورده اند و تنها بر پروردگار خود اعتماد می کنند، بهتر و پاینده تر است؛
و نیز برای آن کسانی که از گناهان بزرگ و از زشتی ها دوری می گزینند؛ و هنگامی که دستخوش خشم می گردند، در می گذرند و می بخشایند.
و آن کسانی که به دعوت پروردگارشان پاسخ شایسته داده و نماز را برپا داشته، و کار مدیریت جامعه ی آنان در میانشان براساس تبادل آزادانه ی اندیشه ها و دیدگاه ها و مشارکت و مشورت است؛ و از آن چه از نعمت های گوناگون زندگی ـ که به آنان روزی کرده ایم ـ انفاق می نمایند.
و آن کسانی که چون به آنان ستم رسد، برای مبارزه با ستم به پا می خیزند و از آزادی خواهان یاری می جویند و به طور عادلانه و انسانی داد خود را از ستمکاران می گیرند.
و کیفر بیداد و بدی، همانند آن، بدی است؛ اما هرکس درگذرد و کار را به سامان آورد، پاداشش بر خداست؛ به یقین او بیدادگران را دوست نمی دارد.
و نیز می فرماید:
»إنما المؤمنون الذین آمنوا بالله و رسوله ثم لم یرتابوا و جاهدوا بأموالهم و أنفسهم فی سبیل الله أولئک هم الصادقون.» (8)
ایمان آوردگان، تنها آن کسانی هستند که به خدا و پیامبرش ایمان آورده و آن گاه در این گزینش راه، تردید نکردند و با مال و جان خویش در راه خدا جهاد نمودند. اینان همان راستگویان و درست کرداران هستند.
1) حجرات / 11.
2) ترجمه ی مجمع البیان / ج 13 / ص 886 به همین قلم.
3) همان مدرک / ص 888.
4) مسند احمد / ج 2 / ص 374؛ صحیح بخاری / ج 1 / ص 9.
5) مؤمنون / 1 ـ 9.
6) انفال / 1 ـ 4.
7) شوری / 36 ـ 40.
8) حجرات / 15.