در این مورد آورده اند که او پس از گفت و گو با چند تن از دانشوران
و آگاهان روزگار خویش، از جمله «راهب نصرانی» و عمویش «ورقه«، در مورد شخصیت والای پیامبر و شناخت شکوه و عظمت و معنویت او و آینده ی درخشان و پرامید و نویدش، در استقبال از آن حضرت چنین سرود:
جاء الحبیب الذی أهواة من سفر
والشمس قد أثرت فی وجهة أثرا
عجبت للشمس من تقبیل وجهه
والشمس لاینبغی أن تدرک القمرا (1)
شخصیت گران قدر و محبوبی که او را بسیار دوست می دارم، از سفر می رسد: در حالی که خورشید آسمان در چهره ی نورافشانش اثر گذاشته است.
من از این خورشید در شگفتم که چگونه بر چهره ی پرمعنویت او بوسه زده است؛ با این که خورشید را شایسته نیست که خود را به باه تابان برساند.
و نیز پس از بازگشت آن حضرت از سفر تجارتی و دریافت گزارش جامعی از درایت و درستکاری و خرد و پاکی او در ابعاد گوناگون زندگی، این گونه سرود:
فلو اننی امسیت فی کل نعمة
و دامت لی الدنیا و ملک الاکاسرة
فما سویت عندی جناح بعوضة
اذا لم تکن عینی بعینک ناظرة
اگر روزها را غرق در انواع و اقسام نعمت ها به شب رسانم، و اگر قدرت و فرمانروایی شاهان ایران و روم برای همیشه از آن من باشد، هنگامی که چشمانم تماشاگر چشمان نازنین و نجیب تو نباشد، همه ی این نعمت ها به اندازه ی بال مگسی برای من ارزش و مفهوم نخواهد داشت.
—
افزون بر آن چه در وصف دانش و بینش و هنر او آمد:
1. پیامبر گرامی بارها در وصف بانوی خردمند حجاز و نفی پندارهای برخی کوته فکران و کوته بینان در مورد او، با سوگندی سخت فرمود:
»و الله ما اخلف لی خیراً منها، قد آمنت بی اذ کفر الناس، و صدقتنی اذ کذبنی الناس، و واستنی بمالها اذا حرمنی الناس، و رزقنی الله اولادها اذا حرمنی اولاد النساء؛» (2)
به خدای سوگند که هرگز یار و پشتیبان و همسری بهتر و برتر از «خدیجه» به من ارزانی نشد؛ چرا که او روزگاری که مردم به من کفر ورزیدند، به راه و رسم من ایمان آورد، و هنگامی که مردم مرا دروغگو می شمردند، رسالتم را گواهی کرد، و آن گاه که مردم مرا در محاصره قرار می دادند،
ثروت و امکانات هنگفت خویش را زیر پای من و در راه هدف های توحیدی من ریخت، و خدای فرزندان مرا از نسل او قرار داد.
2. انبوه روایاتی که بر برتری مریم، آسیه، خدیجه و فاطمه دلالت دارد نشانگر برتری او در دانش و اخلاق و منش و ایمان است، که یک نمونه از آن روایات این است که پیامبر فرمود:
»و خیرته من النساء فمریم بنت عمران، و آسیة بنت مزاحم، امرأة فرعون، و خدیجة بنت خویلد، و فاطمة الزهراء؛» (3)
و از میان زنان کمال جو و پیشتاز، برگزیدگان بارگاه او عبارتند از: مریم، دختر پاک منش عمران؛ آسیه، دختر ستم ستیز «مزاحم» و همسر استبدادگر عصر موسی فرعون؛ خدیجه، دختر نواندیش و کمال جوی حجاز، و دیگر فاطمه ی زهرا، دخت سرفراز محمد صلی الله علیه و آله و سلم.
ای جمله نشانگر برتری او در دانش و عمل است… چرا که علم برترین فضیلت است.
3. در جریان آن روایات که خدا به خدیجه درود و سلام فرستاد، آن بانوی کمال آن قدر ژرف نگر و دانشمند و دقیق بود که نگفت «و علیه السلام«، نه، بلکه فرمود:
»ان الله هو السلام، و منه السلام، و الیه السلام، و علی جبرئیل السلام؛» (4)
حقیقت این است که ذات بی همتای خدا و نام بلند او، سلام و
سلامت بخش است و سلام و سلامتی از سوی اوست، و سلام به سوی او باز می گردد، و بر فرشته ی گران قدر او سلام و درود باد.
1) بحارالانوار / ج 16 / ص 49.
2) سیره ی ابن هشام / ج 1 / ص 80.
3) بحار / ج 97 / ص 48.
4) بحار / ج 16 / ص 7؛ ج 18 / ص 385؛ کشف الغمه / ج 2 / ص 133.