از امتیازات خدیجه و کودک شکوهبارش، یکی هم این بود که نوزاد ارجمند او پس از ولادت، بسان مسیح علیه السلام لب به سخن گشود و از
یکتایی خدا و رسالت پیامبر سخن گفت و بدین وسیله، ضمن به نمایش نهادن قدرت بی کران آفریدگارش، دل شکسته و توفان زده ی مادر را به ساحل آرامش رهنمون گردید.
مام ارجمند مسیح در هراس از تیرهای اتهام تاریک فکران بود (1)، و سخت نیاز به آن اعجاز و قدرت نمایی و دفاع از حقیقت، پدر و مادر گران مایه ی فاطمه علیهاالسلام نیز در فشار و محاصره ی تاریک فکران و خودکامگان بود و نیازمند این عنایت خدا و امتیاز او و آن یاری اعجاز آمیز و دفاع از حقیقت در آن شبستان تیره و تار استبداد.
کودک ارجمند مریم پس از چشم گشودن به این جهان، در همان دم چنین سخن آغاز نمود که:
»قال أنی عبدالله آتانی الکتاب و جعلنی نبیاً.
و جعلنی مبارکاً این ما کنت و اوصانی بالصلوة والزکوة ما دمت حیاً. و براً بوالدتی و لم یجعلنی جباراً شقیاً.
والسلام علی یوم ولدت و یوم اموت و یوم ابعث حیاً.» (2)
هان ای مردم! من بنده ی خدا هستم، به من کتاب آسمانی ارزانی داشته و مرا پیام آور خویش قرار داده است، و مرا هرجا که باشم پربرکت ساخته و تا زنده ام به نماز و زکات سفارش فرموده است.
و مرا نسبت به مادرم شایسته کردار ساخته و مرا زورمداری تیره بخت نساخته است. و دورد خدا بر من، روزی که دیده به جهان
گشودم، و روزی که چشم از جهان فرو خواهم بست و روزی که برانگیخته خواهم شد.
و کودک گرامی خدیجه علیهاالسلام نیز در آغازین لحظه های طلوع فرمود:
»اشهد ان لا اله الا الله و أن أبی رسول الله سید الأنبیاء، و أن بعلی سید الأوصیاء، و ولدی سادة الأسباط، ثم سلمت…» (3)
گواهی می دهم که خدایی جز خدای یکتا نیست. پدرم پیامبر، سالار پیام آوران خداست، و همتای زندگی ام، سرور پیشوایان آسمانی است، و فرزندانم سالار نوادگان پیامبرانند.
آن گاه به یک یک آن بانوان بهشت، با نام و عنوان سلام گفت، و آنان نیز با چهره ای شادمان به او مهر ورزیدند، و در آن لحظه های حساس تاریخ بود که آسمانیان و حوریان بهشت ولادت دخت فرزانه ی پیامبر را به یکدیگر تبریک گفته، و در کران تا کران آسمان ها فروغی پرتوافکند که فرشتگان تا آن روز آن را ندیده بودند.
سپس زنان برگزیده ی بهشت کودک نورسیده را به مادرش دادند و گفتند: هان ای خدیجه! کودک گران مایه ات را برگیر که پاک و پاکیزه است و خدا او و نسل سرافرازش را پربرکت ساخته است (4)
او با شادمانی، نوزاد محبوبش را به آغوش فشرد و تا سینه در دهان او نهاد، شیر جریان یافت، و آن اختر فروزان پس از آن روز، هر روز که
می گذشت بسان یک ماه، و در هر ماه، بسان یک سال رشد داشت و به سوی شکوفایی پرکشید (5)
1) مریم / 28.
2) مریم / 30 ـ 33.
3) فضائل الخمسة / ج 3 / ص 152؛ ذخائر العقبی / ص 44.
4) بحار / ج 16 / ص 80؛ ج 43 / ص 2.
5) صدوق / امالی ص 76؛ بحار / ج 43 / ص 2 / ح 1.