از امتیازات شگرف خدیجه علیهاالسلام ـ که نه تنها دانشمندان شیعه، بلکه بسیاری از علمای اهل سنت تصریح می کنندـ این است که به هنگام بارداری به دخت فرزانه اش فاطمه، آن کودک وصف ناپذیر، به اراده ی خدا از عالم رحم، با این مام نواندیش و خداجو ـ که به جرم بهترین انتخاب، از سوی تاریک فکران مورد تحریم قرار می گیرد ـ مونس و هم سخن می شود و در فراز و نشیب ها با او سخن می گوید و به او شکیبایی و آرامش می بخشد.
»عبدالرحمن شافعی» از بزرگان اهل سنت، در این مورد از آن بانوی خرد روایت آورده است که: وقتی به فاطمه ام باردار شدم، آن کودک ارجمندم باری سبک بود و در شکمم با من سخن می گفت (1)
»دهلوی» دانشمند دیگر اهل سنت آورده است که: از امتیازات این کودک شکوهبار و مادرش این بود که پس از آفرینش و حضور نورش در سازمان وجود مادر، هم راز و هم سخن و مونس و غمخوار مادر خردمند و فداکار خویش شد، و در تنهایی و غربت او به قدرت خدا گاه و بی گاه با او سخن می گفت.
»خدیجه» نخست این موضوع شگرف را کتمان می کرد، اما یک بار اتفاق افتاد که پیامبر به طور ناگهانی وارد خانه شد و دید «خدیجه» بی آن که کسی در خانه باشد، سخن می گوید. از او پرسید با که گفت و گو می کند؟
پاسخ داد: با کودکی که نور حضورش را در تالار وجودم احساس می کنم.
پیامبر به او این مژده را داد که:
»أبشری یا خدیجة هذه بنت جعلها الله ام احد عشر من خلفایی یخرجون بعدی و بعد ابیهم؛» (2)
خدیجه! تو را نوید باد که این کودک، دختر است و مام پرفضیلت یازده پیشوای نور که پس از من و پدرشان، یکی پس از دیگری جهان را به نور وجودشان نورباران خواهند ساخت. آنان همواره پرچمداران راستین شناخت و آگاهی، توحید و تقوا، عدالت و آزادی، برابری و برادری، صلح و بهروزی، سعادت و نیکبختی، و پاسدار راستین حریم دین خدا و حقوق و امنیت و حرمت بندگان او خواهند بود (3)
و نیز آورده اند که: هنگامی که کفرگرایان از پیامبر خواستند که ماه شکافته شود، «خدیجه» در حالی که به فاطمه اش باردار بود، گفت: نومید و سرافکنده باد آن که محمد صلی الله علیه و آله و سلم را ـ که برترین پیامبر پروردگار من است ـ تکذیب نماید. درست در این هنگام بود که فاطمه علیهاالسلام از اعماق جان مادر ندا داد که: هان ای مادر! نگران مباش و نترس که خدا با پدر من است:
»فنادت فاطمة من بطنها یا أماه! لاتحزنی و لا ترهبی فان الله مع أبی.» (4)
و نیز روایت است که: روزی خدیجه، در حالی نماز بود که در مورد رکعت های نماز به تردید افتاد؛ و پس از رکعت سوم تصمیم گرفت سلام دهد و نماز را به پایان برد که به ناگاه ریحانه ی پیامبر از سازمان وجود مادر ندا داد که:
»قومی یا اماه فانک فی الثالثة؛» (5)
هان ای مادر! برخیز که تو در رکعت سوم نماز هستی!
1) نزهة المجالس / ج 2 / ص 227.
2) دلائل الإمامة / ص 8.
3) تجهیز الجیش / از کتاب «مدح الخلفاء الراشدین» / ص 211.
4) الروض الفائق / ص 214؛ فاطمة الزهراء من المهد الی اللحد / ص 40.
5) بهجة قلب المصطفی / ص 439.