جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

راز معنویت و برکت این خانه

زمان مطالعه: 8 دقیقه

خانه ی پرشکوه خدیجه علیهاالسلام به قداست و معنویت ویژه ای آراسته است، چرا که این سرای سعادت و سعادت ساز از مکان های مقدس و تاریخ سازی است که:

1. به گواهی محدثان و تاریخ نگاران این خانه ی مبارک پیش از طلوع خورشید اسلام و فرود وحی و بعثت پیامبر نیز، خانه ی پاکی و پروا بود و در آنجا کسی می زیست که آشنا و بیگانه و کوچک و بزرگ او را پاک روش و پاک منش و «طاهره» می خواندند.

علی علیه السلام در سوگ جانسوز خدیجه… بر این حقیقت این گونه گواهی می دهد:

اعینی جودا بارک الله فیکما

علی هالکین لا تری لهما مثلاً

علی سید البطحاء وابن رئیسها

و سیدة النسوان اول من صلی

مهذبة قد طیب الله خیمها

مبارکة والله ساق لها الفضلا

فبت اقاسی الهم و الثکلا… (1)

های ای دو چشم من باران اشک از آسما دیدگانم فرو بارید، خدا این باران اشک را در سوگ دو یار فداکار اسلام و قرآن و دو پشتیبانی بی همانند پیامبر آزادی بر شما مبارک سازد؛ چرا که آن دو به راستی انسان های بی نظیری بودند.

هان ای چشم من! در سوگ غمبار سالار حجاز و فرزند سالار مکه، جناب ابوطالب و نیز در رحلت جانسوز سالار زنان ـ که نخستین بانوی توحیدگرا و پیشتازترین زن، در راه آزادی و معنویت بود، و با پیامبر خدا نماز می گزارد و به نیایش می نشست ـ باران اشک فرو بارید.

بر همان بانوی خود ساخته و پاک روش و پاک منشی که خدا خیمه و سرای او و گرداگردش را پاک و پاکیزه ساخته است.

بانوی پربرکتی که خدا او را به خاطر نواندیشی و شایسته کرداریش به شاه راه فضیلت ها و والایی ها راه نموده است.

2. این خانه، پیش از فرود آیات در انگیزش مردم به انفاق و رسیدگی به محرومان و درماندگان جامعه و انجام کارهای شایسته و بایسته، به دلیل آگاه خدیجه علیهاالسلام با آموزه های پیامبران پیشین و

کتاب های آسمانی و با الهام از آن ها، در انفاق و رسیدگی به محرومان پیشگام بود.

3. این خانه ی پرمعنویت، پیش از اسلام نیز این سعادت و لیاقت را داشت که کانون مهر و محبت به محمد صلی الله علیه و آله و سلم گردید، و با نهایت صفا و اخلاص آن حضرت را به زندگی مشترک و پیوند مبارک دعوت نمود و او نیز پس از خانه ی ابوطالب، آنجا را برای زندگی خانوادگی برگزید.

4. آن سرای آزادی و آ‍زادگی، پس از انگیزش محمد صلی الله علیه و آله و سلم به پیامبری و اصلاح جامعه و آزادی و رستگاری بشر، به پناهگاه آن حضرت از گزند دژخیمان و تاریک اندیشان تبدیل شد و صاحب آن سرا، به آن بزرگ مرد آزادی و ایمان از شرارت استبداد و عوامل آن پناه داد و همه ی اعتبار و وجاهت و امکانات و نفوذ اخلاقی خود را برای تأمین سلامت و امنیت کسی که پناهش داده بود و در جهت حمایت از دعوت توحیدی و ستم ستیز او به کار گرفت، و گاه به هنگام یورش دژخیمان اختناق و اشرافیت محافظه کار و خودکامه به پیامبر آزادی، خود حراست و نگهبانی از جان گرامی آن حضرت را به عهده گرفت.

5. افزون بر این، آن سرای شکوه و معنویت مکان عروج پیامبر به سفر، یا سفرهای معراج بود (2)، و آن حضرت از آنجا به «مسجدالأقصی» برای عروج به آسمان ها و عالم بالا به پرواز درآمد و پس از بازگشت نیز فرودگاهش همان خانه بود (3)

6. و نیز آن خانه در آغاز درخشش اسلام به سرای امید و پناهگاه مسلمانان تبدیل شد.

7. آن سرای راستی و رستگاری، ولادتگاه زهرا علیهاالسلام، مکان رشد و شکوفایی شخصیت پرمعنویت آن دخت بهشت و سرای انس و الفت او با مام ارجمندش خدیجه علیهاالسلام و خانه ی خاطرات الهام بخش و رنج های دوران کودکی و خردسالی اوست.

8. آن خانه ی مهر و محبت، نخستین آموزشگاه دوران خردسالی و کودکی و اولین دانشگاه روزگار نوجوانی و جوانی علی علیه السلام و کانون رشد و تربیت اوست، که خود در خاطراتش از آن روزگار درخشان و به یادماندنی می فرماید:

»و قد علمتم موضعی من رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم بالقرابة القریبة و المنزلة الخصیصة… و لقد کنت أتبعه اتباع الفضیل أثر أمه، یرفع لی فی کل یوم من أخلاقه علماً و یأمرنی بالاقتداء به. و لقد کان یجاور فی سنة بحراء فأراه، و لا یراه غیری. و لم یجمع بیت واحد یومئذ فی الإسلام غیر رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم و خدیجة و أنا ثلثهما. أری نور الوحی والرسالة و أشم ریح النبوة…» (4)

شما موقعیت مرا نسبت به پیامبر خدا در خویشاوندی نزدیک و در مقام و منزلت ویژه ام می دانید، پیامبر مرا در کنار خویش می نشاند و در حالی که کودک بودم، مرا در آغوش مهرش می گرفت و در بستر محبت و

پدری خویش می خواباند…

آن حضرت هرگز در گفتار من دروغی نیافت و در کردارم، لغزش و اشتباهی ندید…. من در زندگی، همواره با پیامبر بودم؛ درست بسان فرزندی که همواره به همراه مادر است. پیامبر هر روز نشانه ی تازه ای از اخلاق نیکو و منش والا را برایم آشکار می ساخت، و به من فرمان می داد تا به او اقتدا کنم.

آن حضرت چند ماه از سال را در غار «حرا» می گذرانید، در آنجا تنها من او را می دیدم و کسی جز من او را نمی دید. در آن روزهای تیره و تار، در هیچ خانه ای جز خانه ی پیامبر ـ که بزرگ بانوی آزادی و آزادگی، خدیجه هم در آنجا بود ـ اسلام و ایمان راه نیافته بود، و من در آن شرایط دشوار سومین آن دو انسان توحیدگرا و بزرگ منش بودم که در راه تحول مطلوب و ساختن جامعه و دنیایی نو و آزاد و آباد در تلاش و تکاپو بودم.

و نیک می دانیم که خانه ی پیامبر در آن زمان، همان خانه ی پربرکت خدیجه علیهاالسلام بود.

9. از همه ی اینها برتر و بالاتر، آن خانه ی پرمعنویت فرودگاه وحی و فرشته ی وحی و محل آمد و شد فرشتگان است، که گروه گروه به حضور پیامبر می آمدند و می رفتند.

10. آن سرای شکوه، در آغازین ماه ها و سال های بعثت ـ که شرک گرایان و محافظه کاران و مخالفان تحول و دگرگونی جامعه ابتدایی ترین حقوق پیامبر را بر نمی تافتند و بر آزادی و امنیت او یورش می بردند ـ

کانون امن و امن و پرستشگاه خلوت و آرام آن حضرت و خدیجه و علی علیه السلام برخی از پیشگامان دیگر بود.

11. آن خانه ی تاریخی و تاریخ ساز همان مکان مقدسی است که شب پرخطر و پر خاطره ی هجرت پیامبر، امیرمؤمنان جان را در طبق اخلاص نهاد و برای تضمین سلامت و امنیت پیامبر آزادی، بر بستر او خوابید و آن افتخار بزرگ و همواره برای او رقم خورد که:

»و من الناس من یشری نفسه ابتغاء مرضات الله و الله رءوف بالعباد.» (5)

و برخی از مردم برای به دست آوردن خشنودی خدا جان خویش را فدا می کنند و می فروشند، و خدا بر این بندگان مهربان است.

12. و سرانجام این که خانه ی خدیجه علیهاالسلام همان خانه ی اسلام، سرای ایمان، مبدأ هجرت و همان خانه ای است که در آن شب پرمخاطره شاهد دغدغه ها و دلهره های فاطمه علیهاالسلام است، که از سویی در اندیشه ی دوری پدر و سلامت و امنیت آن حضرت بود و از دگر سو در اندیشه ی سلامتی یار فداکار پدر، و از طرف دیگر هر لحظه در انتظار هجوم ناجوانمردانه ی تاریک اندیشان به خانه بود و در همان حال شاهد هیاهو و جنجال و بافته های شرک آمیز و کفرآلود آن تیره بختان بر ضد پدرش، پیامبر آزادی و عدالت؛ چرا که در آن شب تاریخی، فراتر از چهل تن از سفاک ترین دژخیمان خشن و بی رحم شرک و استبداد، بر گرد خانه ی پیامبر حلقه

زده، و تصمیم داشتند تا با هجوم به موقع و برق آسا به اقامتگاه آن حضرت، او را با شمشیرهای کینه و تعصب از پا درآورند. در آن شب سخت، علی علیه السلام بر جایگاه پیامبر خوابید و پیشوای بزرگ اسلام پس از خروج موفقیت آمیز از حلقه ی محاصره ی دشمن تاریک فکر، به سوی غار «حرا» رفت تا از آنجا به سوی مدینه حرکت نماید، و دخت گران مایه اش فاطمه علیهاالسلام در این بحران پیچیده در آن خانه ی ایمان و عدالت ماند و خدا می داند که در آن شب سخت و به یاد ماندنی چه وحشت و دلهره ای بر وجود گران مایه اش سایه افکنده بود؟ چرا که او گرچه نوجوان بود، اما از درایت و هوش سرشاری بهره ور بود.

او، هم آن موقعیت حساس و پرخطر را به خوبی درک می کرد و هم از خشونت و سنگدلی شرک گرایان کوردل و تاریک اندیشان اصلاح ستیز به خوبی آگاه بود، و به همین جهت بدترین احتمالات در نظرش نزدیک ترین آن ها به شمار می رفت و خطرات سهمگین، هر لحظه در برابر چشمانش رژه می رفت.

13. و سرانجام اینکه این خانه ی مبارک همان فروزشگاه شکوهباری است که خورشید اسلام از آنجا فروغ افکنی خود را بر جهان افسرده و مرده و آکنده ی از جهل و عقب ماندگی آغاز نمود، و صدها برنامه ی انسان پرور و نجات بخش و کار نیک و آثار شایسته و ماندگار از آنجا سامان داده شد، و یک تاریخ پرافتخار و پایان ناپذیر از خاطره ی الهام بخش و درس زندگی و آزادگی و فداکاری بی دریغ و وصف ناپذیر به وسیله ی پیامبر، علی، خدیجه و فاطمه ـ که درود خدا و مردم

کمال جو بر آنان باد ـ از آنجا برای رستگاری انسان و رشد جامعه و تاریخ بیان گردید و به تابلو رفت.

این نکات مهم و سرنوشت ساز در مورد این سرا، هر کدام نشانگر آن است که خدیجه و خانه ی او دارای چه شایستگی و برازندگی بوده است که این رویدادهای بزرگ در آنجا روی داده است؛ چرا که بی هیچ تردیدی این رویدادهای مقدس و آسمانی، در مکان پاک و پاکیزه و با معنویت رخ می گشایند، نه در جایی جز با این ویژگی ها؛ بر این باور، بسیار زیبنده است که مردم خداجو و آزادمنش با درایت و پشتکار از عالمان و فرهیختگان و نیز زمامداران کشورهای مسلمان نشین بخواهند تا با کسب موافقت و همکاری دولت حجاز، این اقامتگاه پرمعنویت را به طور دقیق بیابند (6)، و به گونه ای شایسته آن را بسازند، تا زائران خانه ی خدا در سفر حج و عمره، در آنجا نیز به پرستش خدا و نیایش با او بنشینند و ضمن زیارت خالصانه و متفکرانه ی آن سرای پرخاطره و الهام بخش، به نواندیشی و آزادی خواهی خدیجه علیهاالسلام، به درایت و خرد بزرگ او، به دگراندیشی و دگرزیستی و استقلال طلبی و آرمان جویی و هضم نشدنش در محیط و جامعه ی ظالم و عقب مانده، به پیشتازیش در اسلام و ایمان، به پیشگامی اش در بیعت و حمایت از دعوت آسمانی و بشردوستانه ی پیامبر، به جهاد دلیرانه، همت بلند، فداکاری عجیب، شکیب قهرمانانه، ایثار و پایداری آن زن تاریخ ساز بیندیشند و ضمن

بزرگداشت او، بنگرند که چگونه باید خود و دنیای خود را بشناسند و دریابند و با کدامین سبک بسازند؟

از امام باقر علیه السلام آورده اند که: به هنگام فرارسیدن لحظه ی سفر وصف ناپذیر معراج، فرشته ی وحی آن مرکب ویژه را به در سرای خدیجه آورد… و پیامبر پس از نشستن بر آن به سوی قدس شریف رفت و در آنجا پیامبران خدا ـ که ابراهیم پیشاپیش آنان بود ـ به پیشواز آن حضرت آمدند و با اذان فرشته ی وحی، همگی بر پیامبر اقتدا نمودند و نماز خواندند…

»ان رسول الله لما اسری به نزل جبرئیل بالبراق… علی باب خدیجة…» (7)

مرحوم شیخ انصاری در مورد سرای بامعنویت خدیجه علیهاالسلام می نویسد:

»و مستحب فی مکة التشرف فی منزل خدیجة؛» (8)

و از کارهای پسندیده در مراسم حج و تشرف به مکه، دیدار از خانه ی پرخاطره ی خدیجه و زیارت آن است.

»ابن بطوطة» می نویسد:

»و من المشاهد المقدسة بمقربة المسجد الحرام قبة الوحی و هی فی

دار خدیجة ام المؤمنین…» (9)

و از جمله مکان های مقدس در مکه و در نزدیکی خانه ی خدا، فرودگاه وحی است که در سرای پرمعنویت خدیجه، مام ارجمند توحیدگرایان قرار دارد.


1) مناقب آل ابی طالب / ج 4 / ص 70؛ بحار / ج 44 / ص 193.

2) الأنوار الساطعة من الغراء الطاهرة / ص 299.

3) اسرأ / 1.

4) نهج البلاغه / خ 192.

5) بقره / 203.

6) مرحوم «علامه ی مجلسی» در زمان خود از برخی از بزرگان آورده است که: مکان این خانه ی پرمعنویت اینک در مکه معلوم و مشهور است. بحار / ج 22 / ص 167.

7) الخرائج والجرائح / ج 1 / ص 84، به نقل از: الأنوار الساطعة من الغراء الطاهرة / ص301.

8) مناسب الحج / ص 127،؛ به نقل از همان مدرک / ص 299.

9) همان مدرک.