از نام ها و نشانه های بلند آوازه ی بانوی خردمند حجاز، «صدیقه» است و این واژه های مقدس به مفهوم بسیار راستگو و راست کردار آمده است.
این واژه به کسر «صاد» و تشدید «دال» از وزن ها و صیغه های مبالغه
است و در معنا رساتر از واژه های «صدوق» می باشد. در تفسیر این واژه برخی از واژه شناسان گفته اند:
1. واژه ی «صدیق» به معنی کسی است که همواره راست می گوید.
2. برخی گفته اند: کسی است که هرگز دروغ نمی گوید.
3. به باور برخی «صدیق» به مفهوم کسی است که در راستگویی در اوج کمال است و گفتار خویش را با رفتار و عملکرد زیبایش تصدیق می کند، و همواره نیکوکار است.
4. و برخی گفته اند: کسی است که بر اثر عادت به راستگویی، از او دروغ و تهمت شنیده نمی شود.
5. برخی «صدیق» را به کسی تفسیر کرده اند که گفتار و عقیده و اندیشه اش راست است و راستگویی خویشتن را با عمل کرد درست ثابت می نماید (1)
6. برخی برآنند که: به معنی کسی است که آن چه را حق و عدالت بپسندد، با گفتار و عملکرد خویش گواهی می کند.
7. و برخی دیگر گفته اند: کسی است که راستی و راستگویی، سیره ی همواره و همیشه ی اوست.
8. و سرانجام این که: «صدیق» کسی است که آن چه را خدا فرمان داده است بپذیرد، و به خدا و پیامبران او و آن چه به آنان فرود آمده است، آگاهانه ایمان آورد.
قرآن در تأیید این برداشت می فرماید:
»والذین آمنوا بالله و رسوله اولئک هم الصدیقون» (2)
و کسانی که به خدا و پیامبران او ایمان آورده اند، اینان همان راستگویانند.
1) تاج العروس / واژه ی «صدق«.
2) حدید / 19.