جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

سالار بانوان «قریش»

زمان مطالعه: < 1 دقیقه

لقب دیگر آن دخت کمال و جمال، «سالار بانوان قریش» بود.

او بدان دلیل به این لقب بزرگ نایل آمد که آشنا و بیگانه و دوست و بدخواه، در برابر جمال و کمال و سیما و سیره ی مترقی و انسانی او لب به تحسین و ستایش گشودند.

آن انسان برجسته، دارای چنان روح بزرگی بود که نه در برابر ثروت و قدرت سر فرود می آورد و نه ارزش های فناپذیر، و نه عادت ها و آداب و رسوم خرافی روزگارش می توانست اندیشه ی روشن او را اسیر سازد؛ به همین جهت مدیریت دنیای وجود خویش را به خرد و اندیشه و وجدان و فطرت کمال طلبانه ی خویش سپرده بود و به همین دلیل هم به لقب سالار بانوان مفتخر گردید. و این در حالی بود که در آن زمان، بر خلاف پندار بسیاری، با همه ی جهل و جنون و تاریک فکری و بیداد حاکم ـ به ویژه در حق زنان ـ باز هم زنان بزرگ و با شخصیت و دارای خرد و اندیشه، به ویژه در میان زنان «قریش» پیدا می شد، و با این وصف خدیجه علیهاالسلام در همه ی میدان های دانش و بینش، جمال و کمال، پروا و خرد، شکوه و عظمت و بخشش و انفاق نه تنها سالار و سرآمد همه ی آنان، که سرآمد همه ی زنان بود.

یکی از دانشمندان در این مورد می نویسد:

»و کانت تدعی فی الجاهلیة بالطاهرة، لشدة عفافها و کانت تسمی سیدة نساء قریش؛» (1)

او در آن روزگار تیره و تار، به خاطر باور مترقی و پروا و معنویت بسیارش، پاک روش و پاک منش، یا «طاهره» خوانده می شد و به راستی سالار زنان برجسته ی قریش بود.


1) زرقانی / شرح المواهب اللدنیة / ج 1 / ص 199.