از برجسته ترین لقب های دخت فرزانه ی حجاز این بود که پس از پشت سر نهادن دوران کودکی و نوجوانی و پس از رشد جسمی و عقلی و پس از خودسازی و خودشکوفایی، نخست از سوی چهره های برجسته و درست اندیش خاندان خویش، و آن گاه از سوی قریش و مردم مکه، به واژه های «طاهره» یا پاک سرشت و پاک منش مفتخر گردید؛ چرا که آن دخت خرد و پروا با این که در میان ناز و نعمت و اعتبار خانوادگی و امکانات گسترده ی زندگی و زرق و برق مادی بود، و این ها آفت جان بسیاری از چنین خانواده ها و نسل جوان آن ها می گردد، این امکانات و نعمت ها هرگز نتوانست آن جوان نواندیش و کمال جو و پاک منش را
دستخوش غفلت و مستی زر و زور و یا جوانی و انگیزش های ناپخته و ناسنجیده آن سازد و از مرز معنویت و کمال طلبی بیرون برد.
آن دخت خرد و معنویت با این که پبیش از آشنایی با محمد صلی الله علیه و آله و سلم پیوند زندگی مشترک با او، مدیریت یک سازمان بزرگ اقتصادی و تجاری را به کف با کفایت خویش داشت و ده ها مرد جوان و میان سال در تشکیلات بزرگ بازرگانی او با دستور و اشاره ی انگشتش کار می کردند، برای پاک و پاکیزه داشتن دل و جان و محیط کار و قلمرو مدیریت خویش از وسوسه ها و انگیزه های ناپسند، طرح نظام و تشکیلاتی را افکنده بود که برنامه ها و دستور خویش درهر مورد را با رعایت سلسله مراتب، به وسیله ی معاونان و مشاوران و نزدیکان، و گاه برخی بردگان درست اندیش و درستکار و تربیت یافته اش به مدیران و کارگزاران و کارکنانش ابلاغ می کرد و جز به هنگام ضرورت و در نشست های مشورتی آنان، حضور نمی یافت و هر دم اجازه نمی داد تا انبوه کارگران و کارگزارانش به حضورش شرفیاب گردند و یا کسانی به خود جرئت دهند که محیط کار را به وسوسه ها و دمدمه ها، نامساعد و نامطلوب سازند.
از سوی دیگر او با این که در خاندان و فامیل ثروتمند و پر اعتباری ولادت یافته و رشد کرده بود، و در محیط آن روز مکه و حجاز، دختران و زنان اشراف و صاحب اعتبار و امکانات، در شب نشینی های پرخطا و آکنده از لغزش و گناه بر گرد هم می نشستند و خود را با انواع کارهای بیهوده و حقار تبار و خوشگذرانی های گناه آلود سرگرم می ساختند، آن
دخت معنویت و اندیشه، نه در نشست های زنان و دختران فامیل و آشنا ـ جز در صورت پیش بینی و امید امکان ایجاد دگرگونی مطلوب و مترقی در اندیشه ها و منش ها و رفتارهاـ شرکت می جست و نه لحظه ای روش منحط جامعه و دنیای تیره و تار و واپسگرای خویش را می پسندید، و نه ذره ای به آداب و رسوم رایج واپسگرایان حاکم دل می داد؛ بلکه او به صورت معجزه آسایی در آن محیط پر وسوسه و پر لغزش و خطر، به گونه ای پاک سرشت و پاک روشن و پاک منش و امانتدار و درستکار و قدرتمند می زیست که آشنا و بیگانه او را پاک و پاکیزه می خواندند، و هرگاه زن یا دختری هوای کمال و معنویت می نمود، به سوی سرای خدیجه علیهاالسلام می شتافت و از اندیشه های بلند و منش پاک، اخلاق انسانی و روش مترقی، دانش و خرد و تجربه و هنر و قدرت مدیریت او الهام می گرفت و درس می آموخت.
او نیز در آن فضای بسته و غبار گناه و عقب ماندگی گرفته، برای خود راه و رسم و نشست و شاگرد و یار و یاورانی داشت، اما در سرای او و حلقه ی هواداران و یارانش، نسیم معنویت و کمال می وزید و سخنان جدی و آموزنده بر زبان ها رانده می شد، عطر اخلاق و رایحه ی عرفان، مشام جان را عطرآگین می ساخت، و هرگز بافته ها و حرکات جلف و ناشایست در محفل و سرای او بر زبان و عمل کسی جاری نمی شد.
در نشست های او سخن از زندگی در خور شأن انسان،
از آزادگی و آزادمنشی،
از امنیت و سعادت،
از ایمان به خدای ابراهیم و اسماعیل،
از آثار فرهنگی و فکری و اخلاقی بر جای مانده از پیامبران و ادیان پیشین،
و در آن توفان اسارت و حقارت و دنباله روی و ذلت انسان، در زبان و مکتب و منش او سخن از پیام ها و برنامه های آسمانی و از آینده ی بشریت بود و از چاره اندیشی و برنامه ریزی برای نجات و رستگاری انسان از بدبختی و اسارت جهل و استبداد و جنون و خشونت و فقر و فلاکت گفت و گو می شد.
یکی از دانشمندان اهل سنت در این مورد می نویسد:
»و کانت تدعی فی الجاهلیة بالطاهرة لشدة عفافها…» (1)
خدیجه علیهاالسلام در روزگار تیره و تار جاهلیت نیز ـ به خاطر پروا و معنویت بسیارش ـ پاک روش و پاک منش، یا «طاهره» خوانده می شد.
و دیگری می نویسد:
»و کانت فی الجاهلیة الطاهرة؛» (2)
خدیجه علیهاالسلام در روزگار تیره و تار جاهلیت نیز، پاک روش و پاک منش، یا «طاهره» بود.
دانشمند دیگری آورده است که: آن دخت خرد و پروا پیش از انگیزش پیامبر از سوی خدا، و پیش از ظهور اسلام و فرود قرآن نیز پاک روش و پاک منش می زیست؛
»کانت تدعی قبل البعثة، الطاهرة…» (3)
»علامه ی مامقانی«، فقیه و راوی شناس نامدار معاصر در وصف پاک روشی و پاک منشی او می نویسد:
»… کانت تدعی فی الجاهلیة الطاهرة…» (4)
او در روزگار تیره و تار جاهلیت نیز به خاطر پروا و معنویت بسیارش، پاک روش و پاک منش، یا «طاهره» خوانده می شد.
و نویسنده ی دیگری می نویسد: خدیجه علیهاالسلام نخستین بانویی است که پیامبر با او پیمان زندگی مشترک بست. او 65 سال پیش از هجرت پیامبر در خاندانی بزرگ و بزرگوار دیده به جهان گشود و با اخلاق پسندیده و صفات برجسته تربیت یافت و به اندیشمندی و تیزهوشی و پاکدامنی و درستکاری آراسته گردید؛ تا آن جا که در روزگار تیره و تار جاهلیت، از آن بانوی کمال در میان قبیله و جامعه و مردم شهرش به عنوان «طاهره«، یا دخت پاک منش و پاک روش یاد می شد (5)
1) زرقانی / شرح المواهب اللدنیه / ج 1 / ص 199.
2) هیثمی / مجمع الزوائد / ج 9 / ص 218.
3) الإصابة فی تمییز الصحابة / ج 4 / ص 281.
4) تنقیح المقال / ج 3 / ص 77.
5) بهجة قلب المصطفی / ص 187.