جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

مدح حضرت خدیجه مختوم به تولد حضرت صدیقه کبری فاطمه زهرا (2)

زمان مطالعه: < 1 دقیقه

میان راه شام و مکه بر چرخ

روان بانگ درای کاروانست

که باشد بارشان مال التجاره

ز بانوئی که فخر بانوانست

توانگرتر زن بطحا بود او

گرامی بانوی دنیا بود او

در این ره نوجوانی ماه سیما

درخشان همچو ماه آسمانست

خود این زیبا جوان سرو اندام

محمد ص خاتم پیغمبرانست

خدیجه مالک این کاروان را

سعادت بین که یابد این جوان را

خدیجه در ره آئین این مرد

همه هستی خود از جان فدا کرد

خدا هم در ازای هستی او

گرامی گوهری بر، وی عطا کرد

چه گوهر به ز اعطینا و کوثر

چه اختر بهتر از زهرای اطهر

در آن روزی که آن فرخنده دختر

به بطن مام والایش مکان داشت

برد تا از دلش اندوه، با وی

حکایت های نغز و داستان داشت

که ای مادر ز بی یاری نرنجی

که چون من گوهری داری و گنجی

چه غم گر طعنه زن های قریشت

زنند از اینکه یار بینوائی

یتیم و بینوا را قدرت حق

دهد بر پادشاهان پادشاهی

در ایران تاج کسری می ستاند

به رم قیصر به خاک ره نشاند

بلی امروز «خوشدل» در سحرگاه

سرای مصطفی (ص) گردید روشن

خدیجه در کنارش نوگلی دید

که پیشش خار بد گلهای گلشن

بگوئید ای عزیزان جمله با من

الا یا مصطفی ص چشم تو روشن

پیمبر مکتبی بگشود از حق

علی و فاطمه شاگرد آن است

علی استاد مردان است و زهرا

یگانه رهنمای بانوان است

زن ار با عصمت و تقوی و دین است

به زهرا در قیامت همنشین است

در آن روزی که زهرا با ابوبکر

نمودی احتجاج بی قرین را

به زینب دختر خود یاد می داد

بیان خطبه های آتشین را

زن اسلام آزاد است و بیدار

ولیکن پاکدامان است و دیندار

شادروان علی اکبر خوشدل تهرانی