زمان مطالعه: < 1 دقیقه
»راضی اصفهانی» محمد حسن زاده
ای خدیجه همسرم
ای تو یار و یاورم
رفتی و هجران تو
زد به سینه آذرم
مهربانی تو کی می رود از خاطر من
یاد تو زنده بود پیش دو چشم تر من
مهربان همسر من
مونس و یاور من
همنوای دل من
آشنای دل من
آمدی در همه حال
پا به پای دل من
ای به ابلاغ رسالت همه جا یاور من
یاد تو زنده بود پیش دو چشم تر من
مهربان همسر من
مونس و یاور من
خیز و از غصه ببین
فاطمه گشته حزین
در دل کودک تو
غم شده خانه نشین
می کشد دست نوازش به سرم دختر من
یاد تو زنده بود پیش دو چشم تر من
مهربان همسر من
مونس و یاور من
دل سوزان علی
اشک چشمان علی
در عزای تو شده
همدم جان علی
شده همناله ی دل در غم تو حیدر من
یاد تو زنده بود پیش دو چشم تر من
مهربان همسر من
مونس و یاور من