زمان مطالعه: < 1 دقیقه
»هنرور» ـ علی
می کنم از جان و دل ثنای خدیجه
سینه ی ما مأمن ولای خدیجه
مدح من و وصف او، چون قطره و دریا
قدر ورا داندی خدای خدیجه
با مژه روبند حوریان بهشتی
هردم، خاک در سرای خدیجه
باید هر زن که هست پیرو اسلام
پای گذارد بجای پای خدیجه
در ره اسلام او گذشت ز هستی
گشته خرد مات از سخای خدیجه
کرد چنان صبر در شدائد دنیا
صبر به حیرت شد از رضای خدیجه
حق به عوض دختری چو فاطمه دادش
هست چنین دختری سزای خدیجه
گوهر زهرا خدا نمود پدیدار
از صدف پاک پر بهای خدیجه