جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

به محضر پاک بانو خدیجه کبری

زمان مطالعه: < 1 دقیقه

»منصوری» ـ روح الله

خاتون پاک، معنی ایثار و مجد و جود

پاکیزه تر ز اشک، شبنم، ز آب و رود

بانویی بی قرینه ندانم خدا چه سان

یا با کدام رشته سرشت از تو تار و پود

آیا چه دید چشم تو در چشمه سار نور

تا برگزید خدمت او را به هر چه سود

از هر چه داشتی بگذشتی به راه او

گویی گذشت از أزلت در ضمیر بود

قدیسه ای چو مریم عذرا جهان نداشت

تا آفرید در تو خداوند آن وجود

آنکس که فخر مریم عذراست خدمتش

ناموس حق به روی زمین کوثر شهود

فخرت بس اینکه أم ابیها به دامنت

بنشست و دخترانه غم از چهره ات زدود

آنسان نشست داغ تو بر دل که گوئیا

بنشسته داغ بر جگر لاله ی کبود

مائیم و بی کرانه ی وصفت و مانده ایم

کی بی کرانه را به غزل می توان سرود