جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

بزرگ بانوی اسلام

زمان مطالعه: 2 دقیقه

»احمدی» اصفهانی ـ عباس

پس از نام خدای حی داور

زبان خامه را سازم معنبر

به مدح مهتر زنهای عالم

خدیجه بانوی با شوکت و فر

به یاد آن زن با عز و عفت

مشام جان کنم هر دم معطر

رساند نام آن بانوی عظما

چو روح تازه ایمان را به پیکر

به دریای فضیلت او صدف بود

که بودش فاطمه یکدانه گوهر

خدیجه مادر ام الائمه

همان خیرالنسا زهرای اطهر

خدیجه در مقام و منزلت بود

به از آسیه و حوا و هاجر

اگرچه زن ولی مردآفرین بود

به هر تدبیر با مردان برابر

بهین بانوی سرافراز اسلام

که مثلش را ندیده دهر دیگر

مهین بانوی با شأن و فضیلت

برای مصطفی شایسته همسر

همان بانوی پیشاهنگ مؤمن

که آوردست ایمان بر پیمبر

نهادی دست بیعت را به دستش

حمایت کرد از او تا به آخر

گذشت از مال مکنت در ره حق

گذشت از هرچه جز راه پیمبر

همه اموال خود را صرف بنمود

براه دین ز روی صدق و باور

ز پشتیبانی و همراهی او

پیمبر گشت بر دشمن مظفر

ز اخلاق رسول و مال این زن

دگر در جنگها شمشیر حیدر

شده اسلام همچون ابر رحمت

به روی سطح عالم سایه گستر

ز بذل مال و جان این بزرگان

شده اسلام و احکامش مقرر

بلی، از سعی و از ایثار آنها

نمود اسلام عالم را مسخر

وگرنه در زمان جاهلیت

شده آئینه ی دلها مکدر

نبود از آدمیت غیر نامی

جنایت پیشه گان بودند مهتر

خدیجه بود در امر رسالت

محمد را مشیر و یار و یاور

پی احیای حق و عدل و انصاف

مطیع و همدل و همراز شوهر

چو در شعب ابوطالب گرفتار

شد از ظلم عدو با جمع دیگر

نمود آن خون دلها را تحمل

ولی راضی به راه حی داور

به فکر اعتلای دین اسلام

اگرچه ظلم بر او شد مکرر

سفارش می نموده دیگران را

که راضی بر قضا باشند یکسر

به سختی دست و پنجه نرم می کرد

به دریای گرفتاری شناور

ولی بنمود آنسان استقامت

که رفت و خشت شد بالین و بستر

اگر خواهی بدانی کیست آن زن

نما تاریخ را لختی مصور

به درگاه خدا او آبرودار

شفیع عاصیان در روز محشر

سخن کوتاه گویم «احمدی» فاش

خدیجه بر ائمه هست مادر