از ویژگی های خدیجه در زندگی خانوادگی درک شکوه و معنویت محمد صلی الله علیه و آله و سلم و همراهی و هم پایی با او در راه رشد و شکوفایی و رسیدن به رسالت و پیام رسانی خدا بود؛ برای نمونه:
1. به گونه ای که در زندگی معنوی و عبادی و عرفانی پیامبر آورده اند، آن حضرت پیش از انگیزشش از سوی خدا به رسالت، هرماه، چند روز و هر سال، ماه رمضان را به غار «حرا» (1) می رفت و در آن خلوت گاه عشق و عرفان، از سویی به آیات و نشانه های قدرت خدا می نگریست و می اندیشید، و از دگر سو به پرستش خردمندانه و نیایش عارفانه با ذات بی همتای محبوب می نشست (2)، و این مفاهیم بلند را زمزمه می کرد که:
»ان فی خلق السماوات والأرض واختلاف اللیل والنهار والفلک التی تجری فی البحر بما ینفع الناس و ما انزل الله من السماء من ماء فاحیا به الأرض بعد موتها و بث فیها من کل دابة و تصریف الریاح والسحاب المسخر بین السماء والأرض لآیات لقوم یعقلون.» (3)
به راستی که در آفرینش آسمان ها و زمین، آمد و رفت منظم شب و روز، در کشتی هایی که در دریا به سود مردم روان هستند، و آبی که خدا از آسمان فرو فرستاد و با آن زمین را پس از مردنش زنده ساخت، و در آن از هرگونه جنبنده ای پراکند، و در گردانیدن مسیر وزش بادها، و ابری که میان آسمان و زمین به خواست او تسخیر شده است، برای گروهی که
خرد خویش را به کار می گیرند، نشانه هایی روشن از یکتایی و قدرت آفریدگار هستی است.
ویا این مفاهیم دل انگیز را که:
»إن فی خلق السماوات والأرض. واختلاف اللیل والنهار لآیات لأولی الألباب.
الذین یذکرون الله قیاماً و قعوداً و علی جنوبهم و یتفکرون فی خلق السماوات والأرض ربنا ما خلقت هذا باطلاً سبحانک فقنا عذاب النار.
ربنا انک من تدخل النار فقد اخزیته و ما للظالمین من انصار؛» (4)
به یقین در آفرینش آسمان ها و زمین، و در پی یکدیگر آمدن شب و روز، برای خردمندان که ایستاده شگفت انگیز از قدرت آفریدگار هستی است؛ برای آنان که ایستاده و نشسته و آرمیده بر پهلو، خدا را یاد می کنند، و در آفرینش آسمان ها و زمین می اندیشند، و با همه ی وجود می گویند: پروردگارا! تو این جهان و نظام بهت آور آن را بیهوده نیافریده ای؛ تو از هر کار بیهوده ای پاک و منزهی. پس ما را از عذاب آتش دوزخ در امان دار.
پروردگارا! بی گمان تو هر که را به آتش بدبختی درآوری، رسوایش ساخته ای. و برای ستمکاران، هیچ یاوری نیست…
از حضرت هادی آورده اند که می فرمود: پیامبر در سال های پیش از
انگیزش از سوی خدا، هر سپیده دم به کوه «حرا» می رفت و برفراز آن، به نگرش بر پدیده های گوناگون طبیعت ـ که نشانگر قدرت، حکمت، و دانش بی کران خداست ـ می نگریست و پس از ژرف نگری و تعمق به حالت وصف ناپذیری می رفت، و خدای را آن گونه که باید می پرستید و با او نیایشی خالصانه می نمود (5)
جالب است که خدیجه علیهاالسلام، نه تنها مانع این عشق معنوی محمد صلی الله علیه و آله و سلم و رفتن او به کوه «حرا» و غار «حرا» و اقامت طولانی او در آنجا نمی شد که یار همراه و عشق هم پای او بود.
بسیار دیده بودند که او، هر بامداد و شامگاه محمد صلی الله علیه و آله و سلم را بدرقه می نمود، و به هنگام بازگشت، به پیشوازش می رفت.
گاه خود از پی او روان می شد و همراهی اش می کرد و گاه برایش آب و غذا می برد، اما مراقب بود تا خلوت عاشقانه و راز و نیاز عارفانه ی او را برهم نزند.
گاه غلامان و نزدیکان خود را در اطراف غار و کوه «حرا» به مراقبت و محافظت از جان گرامی او می گماشت و خود نقش یار پرمهر و خردمند را برای او ایفا می نمود.
این همراهی و هم پایی و همگرایی خردمندانه و عاشقانه به گونه ای بود که به هنگام نخستین فرود وحی و فرشته ی وحی بر وجود گرامی پیامبر، خدیجه و علی علیه السلام در حضور پیامبر بودند (6)
2. در آغازین سال های اعلام دعوت و رسالت از سوی پیامبر، به دلیل فرود تدریجی وحی از سوی خدا بر جان پرمعنویت آن حضرت، جارچی های شرک و استبداد تلاش تخریبی گسترده ای را بر ضد او و دین و آیین اش آغاز نمودند، و از جمله این سخن ناروا را به کمک برخی از یهود در میان برخی ساده دلان شایع ساختند که اگر خدا پیامی هم به محمد صلی الله علیه و آله و سلم فرستاده بود، اینک او را رها نموده و دیگر به او پیام نمی دهد و وحی نمی فرستد!
این بد اندیشان و نا آگاهان از این حقیقت غافل بودند که اگر کسی به شرایط و ویژگی های مقام والای رسالت نرسیده و بدان ها آراسته نباشد که از سوی خدا برگزیده نمی شود، و اگر آراسته بود و اوج گرفت، دیگر آن پندار بی اساس است. افزون بر آن اگر آن موقعیت پرفراز و آن مسئولیت بزرگ از سوی خدا به کسی داده شد، خودش به آن، ایمانی عمیق دارد و در مورد آن چه می بیند و دریافت می دارد هرگز دستخوش تردید نمی گردد.
پیامبر گرامی نیز به گواهی خدایش، به پدیده ی وحی و رسالت و فروفرستنده ی قرآن، ایمانی ژرف و تزلزل ناپذیر داشت؛، «آمن الرسول بما انزل إلیه من ربه؛» (7) اما بافته های گزنده ی دشمنان و ساده اندیشی برخی از مردم ـ که به حقیقت مقام رسالت توجه نداشته و به رازهای فرود تدریجی وحی نیز آشنا نبودند (8)، و تحت تأثیر برخی از بد اندیشان
چون و چرا می کردند (9) ـ دل نازنین آن حضرت را آزرد؛ اما در این شرایط دشوار نیز خدیجه علیهاالسلام بسان آغازین روزها و ماه ها و سال های فرود وحی بر پیامبر، یار همراه و فداکار آن حضرت بود و آرامش بخش دل او در برابر زخم زبان ها، تا فرشته ی وحی فرود آمد و این آیات را آورد و ساخته ی بد اندیشان را پاسخی دندان شکن داد و ایمان دوستان را فزونی بخشید:
»بسم الله الرحمن الرحیم
والضحی.
واللیل إذا سجی.
ما ودعک ربک و ما قلی.
و للأخرة خیر لک من الأولی.
و لسوف یعطیک ربک فترضی.
ألم یجدک یتیماً فآوی.
ووجدک ضالاً فهدی.
ووجدک عائلاً فأغنی…؛» (10)
به نام خداوند بخشاینده ی مهربان
سوگند به نیم روز، و به شب، آن گاه که آرام گیرد، که پروردگارت، تو را نه وانهاده و نه دشمن داشته است.
بی تردید آخرت برای تو از دنیا بهتر است،
و بی گمان پروردگارت به تو نعمت ها خواهد بخشید که خشنود گردی.
آیا او تو را یتیم نیافت؛ و جای داد؟!
و گم گشته ات یافت؛ پس راه نمود.
و تو را تهی دست یافت؛ پس بی نیاز گردانید.
پس بر یتیم چیرگی نجوی، و بر گدا بانگ نزن، و از نعمت پروردگارت سخن گوی.
1) این «غار» در قله ی کوه استوار «حرا» در شش کیلومتری شمال شرقی شهر مکه و در کنار راه عرفات است.
2) بحار / ج 17 / ص 310؛ ابن ابی الحدید / شرح نهج البلاغه / ج 13 / ص 208.
3) بقره / 164.
4) آل عمران / 190 ـ 193.
5) بحار / ج 17 / ص 309.
6) الغدیر / ج 3 / ص 238.
7) بقره / 285.
8) فرقان / 32؛ اسرأ / 106.
9) ترجمه ی مجمع البیان / ج 16 / ص 1134.
10) ضحی / 1 ـ 11.