پس از ویژگی کمال جویی خدیجه ـ که او را از شرایط تیره و تار
روزگارش بیگانه ساخته بود و در اندیشه ی جامعه و جهانی نو و طرحی زیبا برای زندگی راه نموده بود ـ ویژگی انتخاب شایسته و هوشمندانه ی او و پیشتازی اش در گزینش اسلام و گرایش به پیام عدالت آفرین آسمان، سخت تحسین برانگیز است؛ چرا که انسان ها در برابر برنامه ها و رویدادهای تازه، از نظر واکنش همانند نیستند؛ بلکه این گونه اند:
الف. محافظه کاران و طرفداران شرایط موجود و مخالفان هرگونه دگرگونی و پیدایش شرایط جدید؛ گرچه فضای تازه، عادلانه، بشر دوستانه و رشد بخش باشد.
قرآن این جریان سنگواره ای را سخت نکوش می کند:
»و کذلک ما أرسلنا من قبلک فی قریة من نذیر الا قال مترفوها انا وجدنا آباءنا علی أمة و انا علی آثارهم مقتدون…«(1)
و این سان پیش از انگیزش تو در هیچ شهری هشداردهنده ای نفرستادیم جز آنکه شادخواران آن گفتند: ما پدران خود را بر همین آیینی که هستیم یافته ایم و ما از پی گامهایشان می رویم.
پیامبرشان می گفت: گرچه راهی مترقی تر و هدایت بخش تر از آنچه پدرانتان را بر آن یافته اید برایتان آورده باشم؟ آنان می گفتند: بی گمان ما به آنچه شما به خاطر آن فرستاده شده اید کافریم.
ب. نواندیشان و کمال جویان و چهره های آزادمنش که هماره از نخستین استقبال کنندگان طرح ها و برنامه ها و راه و رسم اصلاح گرانه اند و سرچشمه ی نواندیشی و خاستگاه تحول.
ج. مردم عادی که در آن میان، هدف این دو گروه و دو اردوگاه نوگرا و محافظه کار قرار میگیرند، و بخشی به راه نو می گرایند و برخی نیز چماق سرکوب اردوگاه استبداد میشوند. و موفقیت هریک از دو اردوگاه، در گرو جذب گروه سوم است.
و بدان دلیل که هر دو اردوگاه، به ظاهر همانند می نمایند، انتخاب بر گروه سوم دشوارتر می شود؛ چرا که موسی از خداپرستی، آزادی، عدالت، پاکی، درستی، خدمت به خلق، امنیت ملی، وطن دوستی و نجات جامعه سخن می گوید، و فرعون محافظه کار و استبدادگر نیز از همین ها دم می زند و خود را مدافع سینه چاک کشور، ملت، امنیت، نجات و رستگاری مردم و دین رسمی معرفی می کند. این جاست که برای گزینش راست از دروغ، حقیقت از ریاکاری، آزادگی و خودکامگی، صداقت از درویی، خادم از خائن، توحیدگرا از شرک گرا و حق طلب از سوداگر و شیفته ی دنیا دشوار می گردد. اینجاست که هوش سرشار، اندیشه ی ژرف، و توفیق راهیابی می خواهد تا انسان بسان آزادی خواه آل فرعون، همسر کمال جوی او، افسونگران و روشنفکران دربار استبداد، شهامتمندانه و درست انتخاب کند.
و جالب است که با نگرش به نهضت توحیدگرایانه و آزادیخواهانه ی پیامبر، پیش از هرکس با جوانی نواندیش و با بانویی نوگرا، بسان علی و خدیجه روبه رو می گردیم که در آغازین روزهای طلوع اسلام، پس از اندیشه ی ژرف، به انتخابی شگفت دست می زنند، و این گزینش مترقی، از بانوی صاحب قدرت و اعتبار بسیار تفکرانگیزتر است؛ چرا که او طبق روال عادی باید در میان اردوگاه نخست قرار می گرفت، اما نه تنها چنین
نبود که زیبا انتخاب کرد و با صداقت و شهامت و تدبیر، به زودی به حلقه ی رهبری جریان تحول خواه و عدالت طلب اوج گرفت. به جایگاه پرفرازی که پیامبر تا واپسین لحظه ها از آن انتخاب خردمندانه ی خدیجه و علی به عظمت یاد می کرد و می فرمود:
»قد آمنت بی اذ کفر الناس، و صدقتنی اذ کذبنی الناس، و واستنی بمالها اذا حرمنی الناس، و رزقنی الله اولادها اذا حرمنی اولاد النساء؛«(2)
و نیز هرگاه نام الهام بخش او را می آوردند، می فرمود:
»خدیجة و این مثل خدیجة؟ صدقتنی حین کذبنی الناس، و وازرتنی علی دین الله، و اعانتی علیه بمالها…«(3)
از «خدیجه» سخن گفتید؟ کجا همانند او پیدا می شود؟…
و نیز این انتخاب شگفت، یکی از رازهای هموزنی و همانندی او با مریم و آسیه و فاطمه علیهاالسلام در سخنان پیامبر است؛ چرا که آنان نیز در زندگی خویش آزمون هایی دشوار از سر گذرانده و انتخابی شگفت داشتند و سرفراز سر برآوردند.
1) زخرف / 22 ـ 25؛ مائده / 104؛ اعراف / 27ـ 28؛ یونس / 75 ـ 78.
2) سیره ی ابن هشام / ج 1 / ص 80.
3) بحار / ج 43 / ص 130.