از احادیث شیعه و اخبار عامه معلوم می شود که خدیجه در علم و اطلاع به کتب راویه ی معروفة بوده و از زنان قریش علاوه بر کثرت اموال و ضیاع و عقار و تجاراتی که داشت او را ملکه ی بطحا می گفته اند به عقل و کیاست مزیت تامه داشته و در آن زمان او را طاهره مبارکه و سیده ی نسوان می گفته اند بلکه از کسانی بود که انتظار قدوم پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم می کشید و همیشه از ورقه و از علماء دیگر از علائم نبوت استفسار می نمود و چون خدمت آن بزرگوار رسید اول از مهر نبوت مسئلت نمود و آن را زیارت کرد و اشعار فصیحه ی او در مدح آن حضرت عنقریب خواهی شنید که کاشف از علم و ادب و کمال محبت او به آن شمس آل عبدالمطلب می باشد و در همان روزی که رسول خدا مبعوث گردید خدیجه به او ایمان آورد و در نهج البلاغه است (قال علیه السلام لم یجمع بیت واحد یومئذ فی الاسلام غیر رسول الله و خدیجه و انا ثالثهما اری نور الوحی و الرساله
و اشم ریح النبوة و لقد سمعت رنته الشیطان حین نزل الوحی علیه فقلت یا رسول الله ما هذه الرنة فقال هذا شیطان قد آیس ان یعبد)
در این جمله امیرالمؤمنین علیه السلام می فرماید در تمات حجاز و غیر آن خانه ای نبود که در او از اسلام اثری باشد مگر رسول خدا و خدیجه کبری و من سومی ایشان بودم که نو روحی و رسالت را می دیدم و رائحه نبوت را استشمام می کردم و هر آینه ناله ای به گوشم رسید حین نزول الوحی عرض کردم یا رسول الله این چه ناله ورنه است فرمود شیطان است که مأیوس شد دیگر کسی او را پرستش کند بالجمله خدیجه ی کبری افضل امهات المؤمنین و اول نساء المسلمین اسلاما و اقدمهم ایمانا و اشرفهم نسبأ و اکرمهم شرفا هرکس به کتابهای اهل سنت نظر کند می داند که حضرات اهل سنت در فضل و منقبت عایشه چقدر اخبار نقل کرده اند مع ذلک خدیجه را به او تفضیل می گذارند و خود عایشه اخباری در مناقب خدیجه روایت نموده که بعض آن انفا گذشت و بعض آن را در جلد اول این کتاب در احوالات فاطمه زهرا سلام الله علیها نقل کرده ایم و چرا چنین نباشد و هی المرئته الجلیلة النبیله الاصیلة العقیلة الکاملة العاقلة الباذلة العالمة الفاضلة العابدة الزاهدة المجاهدة الحازمه و الحبیبة لله و لرسوله و لولیه المختارة من النساء و الصفیة البیضاء حلیلة الرسول و ام البتول صفوة النسوة الظاهرات و سیدة العفائف المطهرات درة الصدف و اصل العز و المجد و الشرف السابقة فی جمیع الخیرات.
خلاصة ـ خدیجه کبری اول زنی است که تصدیق پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم نمود و اول زنی است که در مکة با رسول خدا نماز به جماعت خواند و اول زنی است که ایمان خود را در مکه اظهار نمود در میان مشرکین خونخوار و اول زنی است که دشمن را از رسول خدا دفع می داد و اول زنی است که تمام اموال خود را به رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم بخشید و اول زنی است در اسلام که ایمانش به درجه کمال رسید و اول زنی است که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم او را اختیار نمود.
در خصائص فاطمیه می فرماید الحق جناب خدیجه کبری سلام الله علیها در بذل
همت و اهتمام به خدمت رسالت در اول اسلام کاری نکرد که بتوان وصف نمود بلکه نبان بیان از شرح آن عاجز است و قاصر و به اتفاق فریقین خدیجة افضل همه ی زوجات رسول خدا است شیخ حر عاملی در منظومه اش گوید.
زوجاته خدیجة و فضلها
ابان عند قولها و فعلها
بنت خویلد الفتی المکرم
الماجد المؤید المعظم
لها من الجنة بیت من قصب
لاصخب فیه و لالها نصب
و هذه صورة لفظ الخبر
عن النبی المصطفی المطهر
و از مفاخر و مناقب خدیجه علیها سلام آنچه بر غالب خواص و عوام مخفی است قبول ولایت جناب امیرالمؤمنین علیه السلام است و امامت اولاد امجاد او است با اینکه آن وقت مکلف نبود به قبول ولایت یعنی این تکلیف پس از حضرت رسالت فرض و واجب بوده ولی آن مخدره در زمان ولادت فاطمه علیهاسلام از امامت ائمه اطهار (ع) از فرزند خود شنیده بود و این مطلب خاطر نشانش بود و قدر و مقام امیرالمومنین را دانسته و پیوسته در انجام این امر و انجاح این مقصود سعی و جدی بلیغ داشت.
علامه ی مجلسی در ششم بحار روایت می کند که روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم خدیجه را خواست و در کنار خود نشانید و فرمود این جبرئیل است و می گوید از برای اسلام شروطی است.
اول ـ اقرار بیگانگی خداوند متعال.
دوم ـ اقرار به رسالت رسولان.
سوم ـ اقرار به معاد و عمل به اصول و امهات این شریعت و احکام آن.
چهارم ـ اطاعت اولی الامر و ائمه طاهرین از فرزندان او یکان یکان با برائت از عدای ایشان به همین ترتیب.
پس خدیجه به همه آنها اقرار و اعتراف نمود و تصدیق واحد واحد فرمود به خصوص امیرالمؤمنین علیه السلام که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود هو مولاک و مولی المومنین و امامهم بعدی یعنی علی مولای تو و مولای مومنان و بعد از من امام ایشان
است و از خدیجه عهد اکید و میثاق شدید گرفت در قبول ولایت آن جناب و بیعت محکمة نمود و رسول خدا یک یک از اصول و فروع دین راحتی آداب وضو گرفتن و آداب نماز و روزه و حج و جهاد و بر والدین و صله رحم و واجبات و محرمات همه را ذکر نمود پس رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم دست خود را بالای دست امیرالمؤمنین نهاد و خدیجه دست خود را بالای دست رسول خدا نهاد و بدین نهج با امیرالمومنین بیعت کرد.
این خلاصه ی روایت بود و اگر نه حدیث مفصل است و این است معنی ماکمل من النساء الا اربعة آسیة بنت مزاحم مریم بنت عمران خدیجه بنت خویلد فاطمة بن محمد صلی الله علیه و آله و سلم و از حدیث مشار الیه ظاهر می شود که آن مخدره به تمام اصول دین و احکامی که در آن نازل شده فردا فرد ایمان آورده و روح تمام اصول و فروع که میزان رد و قبول است ایمان به امامت آن بزرگواران است با اینکه خدیجه در آن وقت مکلفه به امر امامت نبوده ولی این مقام مخصوصی است از برای کملین و اولیاء کاملین از این خانواده اگرچه مرتبه ی ولایت مؤخر است لیکن در هر وقت و زمان برای خواص ایشان حتم و فرض است و آن در ایمان شرط کمال و بدون ولایت این شریعت قالبی بی روح و کلامی بی معنی می نمود و لهذا در یوم غدیر در نصب خلافت جناب امیرالمومنین علیه السلام آیه ی الیوم اکملت لکم دینکم آمد و کریمه ی فان لم تفعل فما بلغت رسالته شاهد صدق مدعی است الحاصل در ذات قدسیه ی خدیجه و دایع نفیسه و ذخایری شریفه بود که در آن زمان بین اهل زمین و اهل آسمان انحصار داشت و اعظم آن گوهر گران بهای ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام بوده است کانها قبل الوقوع بالقوه ایمان آورده و تصدیق نموده پس سبقت و قدمت خدیجه در اسلام و ایمان به جمیع مراتب و مقامات ایمان بوده و این قسم از ایمان برای مردم میسر نبود و مسئله امامت امری مخفی و پنهان بر ابناء آن زمان بوده تا روز غدیر پرده برداشته شد و در احترام و تجلیل خدیجه ی طاهره همین بس که تا حیوة داشت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم هیچ زنی اختیار ننمود و در مدت این بیست و چهار سال و یک ماه با وجود خدیجه به احدی از زنان دنیا رغبت ننمود کیف لاوهی امیرة عشریتها و سیدة قومها و وزیرة صدق لرسول الله کانها از کثرت اغنام و حشم
و ضیاع و عقار و املاک و قری و مال التجاره و عبید و اماء و مستقلات و جواهر غالیة و وجوه نقدیه ملکه بین حجازات و اطراف آن بوده و تمام آن را بدون ظنت با کمال منت در راه آن جناب بذل نمود خصوصا در آن سه سال که آن بزرگوار در شعب مکه با بنی هاشم بود مصارف ایشان در عهده خدیجه بود و أبوالعاص بن ربیع داماد خدیجه شترها را می آورد و گندم و خرما بار می کرد و به بنی هاشم می رسانید پس خدیجه به مال و جان با دل و زبان ایمان به پیغمبر آخرالزمان آورد.
بلی شمشیر امیرالمؤمنین علیه السلام برابری کرد با بذل مال و او و اگر نه در جهت اسلام و سبقت در ایمان با هم مساوات داشته اند و همین شرف بزرگ بس است خدیجه را علاوه دختری مانند فاطمه زهرا سلام الله علیها آورد که از وی بر تمام دنیا شرافت وکرامت یافت و بر سیدات نسوان برتری جست ذلک فضل الله یؤتیه من یشاء