واژه ی عبادت ـ که در فارسی به مفهوم پرستش آمده ـ بر دو بخش است: عبادت به مفهوم گسترده، و عبادت به مفهوم ویژه.
1. عبادت به مفهوم نخست آن، عبارت است از هر چیزی که در قلمرو اندیشه و سخن و منش و عمل در ابعاد گوناگون زندگی، انسان را به خدا و هدف های حکیمانه ی آفرینش نزدیک سازد؛ همه ی این ها در نگرش دینی پرستش خداست و انسان را در جهت هدف حکیمانه ی آفرینش جهت می دهد و پیش می برد و به خدا نزدیک می سازد.
2. اما عبادت و پرستش به مفهوم خاص آن، عبارت از نماز، روزه، حج، زکات و دیگر اموری است که بر مردم آگاه روشن است.
قرآن هدف بعثت ها و نهضت های توحیدی را عبادت و پرستش تمام
و کمال خالصانه ی خدا و آراستگی به اخلاق و منش مورد پسند و نظر آن ذات بی همتا و زندگی آراسته به عدالت و آزادگی و سبک مطلوب و محبوب او می نگرد و می فرماید:
»ولقد بعثنا فی کل أمة رسولاً أن اعبدوالله واجتنبوا الطاغوت فمنهم من هدی الله و منهم من حقت علیه الضلالة فسیروا فی الأرض فانظروا کیف کان عاقبة المکذبین.» (1)
و به یقین در میان هر جامعه ای پیام آوری برانگیختیم که: هان ای مردم! خدای یکتا را بپرستید و از طاغوت دوری جویید، پس برخی از آنان کسی بود که خدا او را راه نمود و برخی دیگر از آنان کسی است که گمراهی و سرگشتگی بر او سزاوار شد. بنابراین در زمین بگردید و بنگرید که فرجام کار دروغ انگاران پیام خدا و پیامبران او چگونه بود!
عبادت خالصانه به مفهوم کامل، و در ابعاد مترقی و گوناگون آن،
و در وصف بندگان راستین، و عبادت پرشور و اخلاص آنان و پاداش پرشکوهشان می فرماید:
»ان المتقین فی جنات و عیون.
آخذین ما آتاهم ربهم إنهم کانوا قبل ذلک محسنین.
کانوا قلیلًا من اللیل ما یهجعون.
و بالأسحار هم یستغفرون.
و فی أموالهم حق للسائل والمحروم.(2)
به یقین پرواپیشگان در بوستان ها و در کنار چشمه سارهایی زیبا هستند؛ در حالی که آن چه را پروردگارشان به آنان ارزانی داشته است، دریافت می دارند؛ چرا که آنان پیش از این نیکوکردار بودند؛ و اندکی از ساعت های شب را می خوابیدند؛ و سحرگاهان از پروردگارشان آمرزش می خواستند؛ و در دارایی هایشان برای سائل و محروم حقی مقرر بود و آن را به محرومان می رساندند.
و اثرگذاری مطلوب و نقش مترقی و بالنده ی این چنین پرستش و عبادت آگاهانه و خالصانه ای هم، در بینش و گرایش و اخلاق فردی و اجتماعی و سیاسی بندگان خدا این است که آنان را به راستی انسان می سازد و به زندگی و روابط آنان رنگ و بو و عطر و سیمای زیبای انسانی و مسئولانه می بخشد:
»و عباد الرحمن الذین یمشون علی الأرض هوناً و اذا خاطبهم الجاهلون قالوا سلاماً.
والذین یبیتون لربهم سجداً و قیاماً.
والذین یقولون ربنا اصرف عنا عذاب جهنم ان عذابها کان غراماً.
انها ساءت مستقراً و مقاماً.
والذین اذا انفقوا لم یسرفوا و لم یقترفوا و کان بین ذلک قواماً.
والذین لایدعون مع الله الهاً آخر و لا یقتلون النفس التی حرم الله الا بالحق و لایزنون…
والذین لایشهدون الزور و اذا مروا باللغو مروا کراماً.
والذین اذا ذکروا بآیات ربهم لم یخروا علیها صماً و عمیاناً.
والذین یقولون ربنا هب لنا من ازواجنا و ذریاتنا قرة اعین واجعلنا للمتقین اماماً.
اولئک یجزون الغرفة بما صبروا و یلقون فیها تحیة و سلاماً.
خالدین فیها حسنت مستقراً و مقاماً. (3)
و بندگان راستین خداوند بخشاینده، کسانی هستند که در روی زمین به فروتنی گام بر می دارند، و هنگامی که نادانان روزگار با آنان بی ادبانه سخن گویند، به درستی و ملایمت و مدارا پاسخ می دهند.
و آنانند که سجده کنان و در حال ایستاده، شب را برای پروردگارشان به روز می آورند.
و آنان هستند که می گویند: پروردگارا، عذاب دردانگیز دوزخ را از ما بازگردان، چرا که عذاب آن زیانی پاینده است. بی تردید آن دوزخ، بد قرارگاه و بد جایگاهی است.
و آنان هستند که چون انفاق نمایند، نه ولخرجی می کنند و نه سخت می گیرند، و سبک آنان میان آن دو شیوه ی ناپسند، به شیوه ی اعتدال است.
و آنان هستند که خدای دیگری را با خدای یکتا نمی خوانند و نمی پرستند و کسی را که خدا ریختن خون او را حرام گردانیده است، جز براساس حق و عدالت نمی کشند و دامان عفت آلوده نمی سازند…،
و آنان کسانی هستند که به دروغ و ناروا گواهی نمی دهند، و چون بر
بیهوده بگذرند، بزرگوارانه برآن می گذرند.
و آنانند که چون به آیات پروردگار خود اندرز داده شوند، با گوش شنوا و چشم بینا به آن ها روی می آورند و کر و کور بر روی آن ها نمی افتند.
و آنان هستند که نیایشگرانه می گویند: پروردگارا، از میان همسران و فرزندان مان مایه ی چشم روشنی هایی به ما ارزانی دار، و ما را پیشوای پرواپیشگان قرار ده!
آنان هستند که به پاس آن که شکیبایی ورزیدند، غرفه های پرشکوه بهشت به آنان پاداش داده می شود، و در آنجا با درود و سلامی گرم رو به رو خواهند شد.
در آنجا جاودانه خواهند بود راستی که چه نیکو قرارگاه و چه خوش جایگاهی است که آنان دارند.
در این آیات، سیمای پرستش گران راستین، یا جامعه ی انسانی اسلام ـ که خدیجه علیهاالسلام یکی از پیشتازان و پیشگامان و نمونه های خردورز و آگاه و پراخلاص آن است با بیش از پانزده وصف و ویژگی ـ که هر کدام بحث عمیق و جداگانه ای را می طلبد ـ به تابلو رفته است؛
ویژگی هایی نظیر:
1. تواضع و فروتنی در برابر حق و عدالت.
2. نیایش و شب زنده داری و عبادت یا خودسازی و خودشکوفایی همواره.
3. مناجات و راز و نیاز، در کنار تلاش و جهاد و اصلاح و سازندگی.
5. انفاق و اعتدال و توازن.
6. دوری از اسراف و تنگ نظری.
7. یکتاپرستی و توحیدگرایی.
8. رعایت حق حیات دیگران و ارج نهادن به حقوق بشر.
9. پاکی و پاکدامنی و دوری گزیدن از زشتی و تبهکاری.
10. توبه و بازگشت و جبران و اصلاح و بازسازی همواره و همه جانبه.
11. قضاوت و شهادت آگاهانه ی حقوقی و عادلانه.
12. دوری از ناپسندی ها و نامردمی ها.
13. حق شناسی و حق شنوی و حق پذیری.
14. احساس مسئولیت در برابر عصرها و نسل ها.
15. داشتن آرزوها و آرمان ها و هدف های بلند و بشر دوستانه و آزادمنشانه.
این پرستش و ره آورد درخشان آن، در زندگی پرافتخار خدیجه جلوه گر است، و به راستی او در عشق به خدا از نمونه های روزگاران گردید.
زندگی درس آموز او، از آغاز حیات تا آشنایی با پیامبر، و از پیشگامی در اسلام و ایمان تا واپسین لحظات زندگی، عبادت خدا و نیایش با او بود. عملکرد سود بخش او از غذا دادن به محرومان تا آب رساندن به بینوایان؛ از ایثار در راه خدا تا آموزش فرهنگ و مقررات و آداب زندگی مترقی به مردم؛ از به دوش کشیدن بار مسئولیت اداره ی
خانه ی پیامبر تا پارسایی و ساده زیستی و تحمل محرومیت ها برای آسایش مردم و پیشرفت اسلام و هماهنگی با پیشوای آزادی؛ از همسرداری نمونه تا دفاع قهرمانانه از آیین او، تحمل رنج ها، فشارها، محاصره ها، تبعیدها و شکنجه ها، که پس از اعلام آشکار دعوت پیامبر از سوی استبداد مکه و به خاطر دفاع از حق و آزادی و امنیت مردم نواندیش و بی پناه بر او وارد آمد؛ آری، همه ی اینها را خدیجه علیهاالسلام به خاطر پرستش خدا و تقرب به او و انجام وظیفه به جان خرید، و تازه اینها غیر از نمازهای خاشعانه و نیایش های جان بخش شبانه ی او با خداست.
آری، او مفهوم پرستش و ارزش واقعی عبادت و نقش رابطه ی گرم و عاشقانه با خدا و گام سپردن در شاه راه هدف آفرینش را در مفهوم گسترده و خاص آن، به همان اندازه که آفریدگارش را شناخته بود، درک می نمود؛ از این رو جای هیچ شگفتی ندارد که از راز و نیاز و عبادت، لذت معنوی و روحی ببرد. شگفت انگیز نیست که از ایستادن در برابر خدا به آرامش دل اوج گیرد. شگفت انگیز نیست که در برابر پروردگارش آن گونه فروتنی و خضوع نماید و از سجده و قیام احساس خستگی ننماید! آری، خدیجه چنین پرستشگر و عبادت پیشه ی آگاه و با معنویت و ژرف اندیشی است که خدایش بر عبادت و بندگی او مباهات می کند؛ «… فان الله عزوجل لیباهی بک کرام ملائکته کل یوم مراراً.» (4)
و چنین بانوی کمال جو و عبادت پیشه ای است که می تواند مام دخت فرزانه و پرمعنویتی چون فاطمه علیهاالسلام گردد، و او را به بشریت هدیه نماید، که تندیس عبادت و نیایش، اوج اخلاص و عرفان و نماد آزادی و آزادگی است، که پیامبر در وصف عبادت او فرمود:
»و اما ابنتی فاطمة، فانها سیدة نساء العالمین من الأولین والآخرین و هی بضعة منی و هی نور عینی و هی ثمرة فؤأدی و هی روحی… و هی الحوراء الإنسیة، متی قامت فی محرابها بین یدی ربها زهر نورها لملائکة السماء…» (5)
اما دخترم فاطمه علیهاالسلام سالار بانوان عصرهاست، او پاره ی وجود، نور دیده، میوه ی دل، و روح من است. او حوریه ای است در سیمای انسان. هرگاه در پرستشگاه خویش در برابر پروردگارش می ایستد، نور وجودش به فرشتگان آسمان پرتوافکن می گردد؛ همان گونه که نور ستارگان به زمینیان. آن گاه خدا به فرشتگان می فرماید: هان ای فرشتگان! به بنده ی شایسته ام فاطمه، سالار بانوان بنگرید که در بارگاهم ایستاده و از شوق و شعور برخود می لرزد و با همه ی وجود به پرستش من روی آورده است؛ اینک شما را گواه می گیرم که پیروان او را از آتش دوزخ امنیت می بخشم.
1) نحل / 36.
2) آیات ذاریات / 19 ـ 23.
3) فرقان / 62 ـ 74.
4) بحار / ج 16 / ص 78؛ فاطمة الزهراء علیهاالسلام من المهد إلی اللحد / ص 32.
5) بحار / ج 42 / ص 83؛ فرائد المسطین / ج 2 / ص 34 / 370؛ جلاء العیون / ج 1 / ص 186.