در تاریخ جهان عرب، زنان گران سنگ و بلند آوازه ای ظهور کرده اند که بانوی خردمند حجاز سرآمد آنان است؛ برای نمونه:
»بلقیس«، ملکه ی «یمن«، که از ویژگی درایت، خرد، واقع بینی و آینده نگری و ژرف اندیشی بهره ای وافر داشت و نظام و تشکیلاتی شبیه مردم سالاری را اداره می کرد، که قرآن گزارش مثبتی از شخصیت و زندگی و مدیریت و کشور داری او را به تابلو برده است (1)
اما بانوی خردمند حجاز سرآمد بود؛ چرا که هم ظاهر را می دید و هم باطن را، هم روح و معنا و محتوا و مغز و هدف را و هم پوسته و ظاهر را. این بانوی بزرگ، ملکه ی کمال و جمال، ثروت و اقتدار، شکوه و عزت
و آزادگی در جهان عرب بود.
در درجه ی نخست از قبیله ی بزرگ و ریشه دار «هاشم«، در مرحله ی بعد، خود سرشناس و دارای اقتدار بسیار بود، به علاوه خودش دارای امکانات گسترده و تشکیلات منظم تجاری و اقتصادی بود و زنان و دختران بسیاری در خدمت او.
او یک دختر و یا زن عادی نبود. برجسته بود و سرشناس و صاحب کمال و جمال و امکانات گسترده و زرق و برق، اما پاک و پاکیزه، خردمند و شایسته کردار، آینده نگر و ژرف اندیش، حق جو و حق پو و برخوردار از گوهر گرانبهای نجابت و پاکدامنی(2)؛ به همین جهت به او «طاهره» می گفتند (3)
او در چنان اوج معنوی و اخلاقی بود که «ابوطالب» بزرگ قریش و سالار توحیدگرا و آزادمنش «بنی هاشم» او را در روزگار جاهلیت این گونه وصف می کند:
»ان خدیجة امرأة کاملة میمونة فاضلة تخشی العار و تحذر الشنار.» (4)
راستی که «خدیجه» بانویی است در اوج خرد و کمال، پربرکت و آراسته به خیر و خوبی، زیبنده و صاحب کرامت است. او به خوبی ها آراسته است و از هر گونه نقطه ی منفی و عیب و عار جامعه و دنیای خویش، سخت به دور و پاک و پاکیزه است (5)
1) »قالت یا أیها الملأ افتونی فی امری ما کنت قاطعةً امراً حتی تشهدون. قالوا نحن اولوا قوة و اولوا باس شدید والأمر الیک فانظری ماذا تامرین. قالت ان الملوک اذا دخلوا قریةً افسدوها و جعلوا اعزة اهلها اذلةً و کذلک یفعلون. و إنی مرسلة الیهم بهدیة فناظرةً بم یرجع المرسلون.» سپس گفت: هان ای سردمداران جامعه! در کار من نظر بدهید، چرا که من هرگز تاکنون کاری را بی حضور و بدون مشورت با شما یکسره نکرده و در مورد آن تصمیم نگرفته ام.آنان گفتند: ملکه! ما دارای نیرویی بسیار و توانی سخت برا رویارویی با خطر هستیم، و با این وصف، فرمان و تصمیم نهایی با شماست پس نیک بنگر که چه فرمان می دهی! او گفت: فرمانروایان خودکامه هنگامی که به شهر و دیاری درآیند، آنجا را به تباهی می کشند و عزیزان مردمش را به ذلت می کشند و چاپلوسان و پرستشگران ستم را، با نام ها و عنوان های رنگارنگ، بر سر آنان مسلط می سازند، آری، آنان چنین عمل می کنند.و من اینک به جای رویارویی تند، ارمغانی گرانبها به سوی آنان می فرستم و مراقب می نشینم که فرستادگان من با چه چیز و چه خبر جدیدی باز می آیند و بدین وسیله طرف را می آزمایم. نمل / 32 ـ 35.
2) در این مورد به بخش نخست کتاب بنگرید..
3) سیره ی حلبی / ج 1 / ص 132.
4) بحار / ج 16 / ص 56 / 75.
5) در این مورد به بخش نام ها و نشانه ها بنگرید.