اگر شرایط آن روز جهان عرب را بنگریم، پی می بریم که خدیجه از روح ابتکار و نواندیشی ویژه ای بهره ور بود و از زمان و فرهنگ و آیین و مدیریت روزگارش بسیار پیش تر و مخالف سرسخت جنبه های ظالمانه ی باورها و آداب و رسوم آنها بود. و در اندیشه ی راهی نو و دنیایی جدید و فرهنگ و منشی خردمندانه و بهداشتی می زیست.
او، به آیین مورد نظر تاریک اندیشان بها نمی داد و از رهاورد شوم آن برکنار بود. او افزون بر تفاوت در بینش و منش، با آداب رایج روزگارش نیز ناسازگار بود. او نه بسان زن عادی آن روز، به انزوای تحمیلی تن سپرده بود و نه شب نشینی و بردگی جنسی زن اشرافی حجاز را به رسمیت می شناخت. کار دگراندیشی و پویایی اندیشه ی او بود که او را به مدیریت و تجارت و جسارتی مستقل سوق داده بود، که نه تنها خود را
نیازمند مرد خودکامه ی روزگار نمی دید که ازدواج با زورداران و زرداران تاریک فکر نیز برای او تحمل ناپذیر شده و جویای جوانی متفاوت با مرد نمایان دنیای خویش بود.
او دارای ثروت و اعتباری بسیار بود، اما به جای کسب و کار ظالمانه ی رایج ـ که رباخوارگی و مکیدن خون محرومان و خوشگذرانی رایج سرمایه داران روزگارش بود، و امروز هم بیشتر چنین است ـ سرمایه ی خویش را در راه سازندگی و تجارت و سود عادلانه و گره گشایی و مردم نوازی به کار می انداخت. از این راه، هم بر مال حلال خود می افزود و هم با اقتصاد جامعه خون سالم تزریق می کرد. هم گروهی را در شبکه ی تجاری خود به کار می گرفت و اداره می کرد و هم نیازهای متنوع مردم با وسایل زندگی را برطرف می ساخت، و مطلوب تر از همه به ندای آزادگی و ناسازگاری خود با روزگارش پاسخ می داد.
اگر شرایط رباخوارگی آن روز عرب و آیات قرآن در این زمینه را بنگریم که چگونه و در چند مرحله به جنگ این آفت بزرگ اجتماعی رفته است، آن گاه بیشتر به عظمت این بانوی خوش فکر پی می بریم.