سرانجام پس از تدبیر و درایت بسیار، خدیجه علیهاالسلام خویشتن را در آستانه ی سعادت و نیک بختی یافت و آرزوی بزرگ زندگی اش را برآورده نگریست.
از هر سو نشانه های روشن به او نوید می داد که محمد صلی الله علیه و آله و سلم در اندیشه ی پیمان زندگی مشترک با اوست، و از میان همه ی دختران زیبا و ثروتمندان خاندان های سرشناس و صاحب قدرت و امکانات حجاز و عرب، تنها او را برای زندگی مشترک برگزیده است.
موج شادی و شادمانی کران تا کران دل نا آرام او را گرفت، و از آنجا موج برداشت و خانه و زندگی و دفتر بزرگ تجارت و مدیریت او را نیز در برگرفت، و در اندک زمانی این موج شادی به امواجی تبدیل گردید که خانه های مکه و محفل ها و انجمن های مردم آن شهر و دیار، و از پی آن همه ی منطقه را در نور دید.
واکنش ها در برابر این خبر شگفت آور، وصف ناپذیر و گوناگون بود:
الف ـ شادی و شادمانی از سوی خاندان بزرگ بنی هاشم؛ چرا که آنان محمد صلی الله علیه و آله و سلم را نیک می شناختند، که هم از نظر زیبایی سیما و شادابی و طراوت جوانی بی نظیر است و هم از نظر اندیشه و خرد، وفا و صفا و امانت و درستکاری، ایمان و اخلاص، آزادگی و دادمنشی و سبک و سیره، سرشار از شکوه و معنویت و والایی است، و حتی ناچیزترین نقطه ی ناخوشایند ـ که در جامعه و روزگار او رواج داشت ـ بر زندگی
آن جوان بی همتا سایه نیفکنده بود، و هم خدیجه علیهاالسلام را نیک می شناختند که دخت خرد و کمال، اندیشه و جمال، پروا و پاکی و آزادمنشی و معنویت است و از نظر ظاهر و باطن، سیما و سیره، مدیریت و اقتصاد و خوشنامی و اعتبار در چه شرایط و اوجی ایستاده است. از این رو واکنش آنان در برابر خبر شادی بخش پیوند محمد صلی الله علیه و آله و سلم با خدیجه علیهاالسلام موج شادی و سرور بود.
ب ـ اما واکنش تاریک اندیشان و دنیاپرستان و زورمداران و حسادت ورزان، احساس شکست و ناکامی و کینه و انتقامجویی بود؛ چرا که برای رسیدن به این آرزو که دختران خویش را به خانه ی محمد صلی الله علیه و آله و سلم گسیل دارند، و افتخار پیوند با او را نصیب خود سازند و یا بتوانند افتخار پیوند و امضای زندگی مشترک با خردمندترین و ثروتمندترین و پاک ترین دختر حجاز را از آن خویشتن نمایند، بر باد رفته می دیدند.
ج ـ و واکنش دختران همسن و سال و همانندهای خدیجه علیهاالسلام و نیز جوانانی که در آرزوی ازدواج با آن دخت خرد و کمال بودند، حسرت و دریغ از ناکامی بود؛ برای نمونه، ابوجهل که یکی از زورمداران و زرداران مکه بود، به گونه ای در این مورد دستخوش حسادت و حقارت گردید که گفت:
»یا عجباه! المهر علی النساء للرجال؟!»
شگفت رویدادی است، شگفت!! ما بسیار دیده بودیم که مردان مهریه ی زنان را می پردازند، اما ندیده بودیم که زنان مهریه ی خویش را
به مردان زندگی خویش هدیه کنند!
فرزانه ی عرب، جناب ابوطالب شجاعانه به او پاسخ داد که: هان ای کم خرد و فرومایه! چه می گویی؟ به جوانمردی همانند محمد صلی الله علیه و آله و سلم، هم دختر می دهند و هم مهریه اش را خود هدیه می کنند؛ اما مردک کم خرد و تاریک فکری چون تو، اگر هدیه ای کلان هم به دخت پاک روش و پاک منشی برای ازدواج با او تقدیم دارد پذیرفته نمی شود و پاسخ مثبت نخواهد شنید.
د ـ و پاره ای نیز ناآگاهانه بدان دلیل که همشأن و همسان بودن در زندگی مشترک را تنها در ارزش های ظاهری و قدرت و ثروت بادآورده می نگریستند، به صورت نا آگاهانه و غرض ورزانه ای در گوشه و کنار به عیب جویی دخت نوگرا و کمال جو و روشن اندیش حجاز پرداختند که چگونه او با این جمال و کمال و ثروت و امکانات و استقلال و مدیریت یک سازمان بزرگ اقتصادی و اجتماعی خویش، با جوان و جوانمردی، آماده ازدواج می گردد که با همه ی آراستگی به وفا و امانتداری و ارزش های والای انسانی، به هر حال جوانی یتیم است و از ثروت و امکانات مالی و مادی چیزی ندارد!
به همین دلیل است که با رسیدن این زمزمه های نا آگاهانه و غرض ورزانه به گوش آن دخت خرد و تدبیر، برای توجیه آنان و روشنگری درباره ی تصمیم خردمندانه و شایسته و تاریخ ساز خویش، و دفاع از عشق دنیا و آخرتش، محمد صلی الله علیه و آله و سلم ضیافت بزرگی تشکیل می دهد و
انبوهی از زنان و دختران را دعوت می کند و بر سر میز شام، رو به آنان، ضمن سخنانی کوتاه و کوبنده و روشنگر می گوید: هان ای گروه زنان و دختران! به من گزارش شده است که پاره ای از شما در مورد پیوندم با محمد صلی الله علیه و آله و سلم به چون و چرا و خرده گیری پرداخته و یا عیب جویی کرده اید؛ من می خواهم از شما بپرسم که: آیا در سراسر مکه و حجاز و در گستره ی جهان، انسانی والاتر و بالاتر و برتر از این جوان اندیشمند و پاک روش، از نظر آراستگی به ارزش های انسانی و فضیلت اخلاقی و رادی و جوانمردی و خرد و آزادمنشی سراغ دارید؟
آیا جوانی زیباتر و پرشکوه تر از او تاکنون دیده اید؟
هرکس در ازدواج خویش آرزوها و آرمان ها و ملاک هایی دارد و من شیفته ی جمال و کمال و سیما و منش مترقی و اندیشه ی والا و کردار انسانی محمد صلی الله علیه و آله و سلم هستم و در این راه، نه خرده گیری نا آگاهانه می تواند مانع راه و انتخاب سنجیده و حساب شده ام گردد، نه حسادت حسودان و نه بداندیشی و غرض ورزی مغرضان، و به خواست خدا خویشتن را در زندگی پیروز و سرفراز و به آرزوی بزرگ خویش رسیده می نگرم.
زنان و دختران سرشناس حجاز با شنیدن سخنان روشنگر و اندیشاننده ی خدیجه علیهاالسلام لب فروبستند، چرا که چیزی برای گفتن نیافتند.