مردم مکه در مراسمی، یادبود خدیجه بنت خویلد را گرامی می دارند و درباره ی خانواده ی این بانو و زندگی اش با رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم و وفات او سخن می گویند. این مراسم برای آشنا ساختن جوانان با گوشه هایی از زندگی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم برگزار می شود، به همین دلیل مردم زندگی خدیجه را دنبال می کنند و از نیکی های او یاد می کنند. مکان ها و منازل فراوانی در مکه مکرمه وجود دارد که مردم آن را به بزرگداشت زندگی خدیجه بزرگوار اختصاص می دهند. من در بسیاری از این مراسم ها شرکت داشته ام و متوجه شده ام که این بزرگداشت ها از نظر دینی مشکلی ندارد، چرا که این مراسم ها به تلاوت قران کریم و یادآوری بخش هایی از زندگی خدیجه و همراهی او با رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم و… محدود می شود. در برخی از خانه های مکه مردم مراسم مشابهی برای بزرگداشت فاطمه زهرا برپا می دارند. تردیدی نیست که از این مراسم ها برای یادآوری مناسبت های تاریخی در بین عموم مردم و به ویژه نوجوانان، استفاده می شود تا به این وسیله آنها را به افتخارات اسلام، رخدادهای آن و تاریخ امت اسلامی علاقه مند سازند. این موضوع سبب می گردد تا ارزش ها و الگوها به وسیله ی یادآوری این سرافرازی ها و بیان زندگی نامه ی چنین الگوهای درخشانی، در وجود جوانان نفوذ یابد، با شرح دادن رخدادها می توان اثر آنها را بر قلب و اندیشه ی نسل جوان بیش تر کرد و آنها با زندگی بانو خدیجه و دخترشان فاطمه و دیگران دختران رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم بهتر آشنا می شوند.
این مجالس- به نظر من- سهم بسیار زیادی در ایجاد رابطه بین مردم و به ویژه کودکان و نوجوانان با گوشه هایی از زندگی نبوی دارد. در زیباترین بخش این مراسم های علمی و ادبی، به بخش هایی از زندگی پیامبر پرداخته می شود و مردم به گونه های مختلف شعر و نثر زیبا گوش فرا می دهند.
در مراسم یادواره ی زندگی خدیجه، جلسه با تلاوت قرآن آغاز می گردد و قاریان با لحن های مختلف و قرائت های گوناگون در جلسه شرکت می کنند، سپس گروهی از سرودخوانان قصیده هایی را که از برخی کتاب ها درباره ی فضایل مادر مومنین، خدیجه انتخاب کرده اند، می خوانند. مشهورترین کتابی که درباره ی فضایل خدیجه کبری نوشته شده است کتاب «البشری» می باشد که دکتر سید محمد علوی مالکی آن را نوشته است. دکتر مالکی از علمای مشهور مکه می باشد که در خانواده ی فرهیخته متولد شده است. پدر و اجداد او از علمای مسجد الحرام بوده اند. دکتر مالکی در تربیت و آموزش دانشجویان کشور اندونزی و دیگر کشورهای شرق آسیا تلاش فراوانی داشته است. وی کتاب های فراوانی درباره ی دعوت اسلامی، فقه و گوشه هایی از سیرت نبوی نوشته است.
در این جا بخشهایی از زندگی خدیجه که در این مراسم ها خوانده می شود برای نمونه ذکر می گردد، مردم می گویند: خدیجه این افتخار را داشت که عضو خانواده ی رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم باشد و ایشان را همراهی کند. وی توانست به پیامبر خدمت کند و روز بعثت آن بزرگوار را ببیند. خدیجه به رسالت پیامبر یاری رساند و از ایشان حمایت کرد.
پس از آن نام و نسب و لقب این بانو را بیان می کنند: بانوی ما خدیجه بنت خویلد بن أسد بن عبدالعزی بن قصی می باشد. مادر او فاطمه بنت زائده بن أصم از قبیله بنی غالب بن لؤی میباشد.
الله والامقام خدیجه را از ناپاکی های جاهلیت دور نگاه داشت، آبروی این بانوی پاکدامن را پاس داشت و با پشتیبانی خود او را از آزارها و بلاها حفظ کرد. به همین دلیل لقب او را «طاهره» نامیدند.
سپس به تولد خدیجه می پردازند:
خدیجه پانزده سال پیش از پیامبر به دنیا آمد و در خانواده ای شناخته شده و اصیل پرورش یافت. او بانویی خردمند، خوب روی، تیزهوش و فرهیخته بود که در تمامی کارها درواندیش بود.
اسرار آن اخلاق پسندیده و ویژگی های برجسته ی او در زمان جاهلیت آشکار شد و سبب شد تا در میان خویشاوندانش از جایگاه و احترام والایی برخوردار گردد.
سپس از آغاز ارتباط خدیجه با رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم سخن می گویند:
الله والا مقام برای این بانوی بزرگوار چنین خواست که افتخار دنیا و احترام آخرت را یک جا به دست آورد. هنگامی که خدیجه آگاه شد محمد بن عبدالله انسانی پرهیزگار و پاک و امانتدار است، خیلی زود شخصی را به نزد او فرستاد و پیشنهاد داد که با مالش به تجارت بپردازد. آن بزرگوار این پیشنهاد را پذیرفت و به همراه میسره، غلام خدیجه به سفر تجاری رفت. میسره پس از این سفر برخی از نشانه های نبوت را که دیده بود برای خدیجه بازگو کرد.
پس از این به داستان ازدواج خدیجه با محمد مصطفی می پردازند:
چون الله والامرتبه خوشبختی ابدی و بزرگواری و برتری بر تمام زنان دنیا را برای خدیجه اراده کرد، این بانوی گرامی محمد امین را برگزید که برترین فرزند آدم علیه السلام بود، زیرا ویژگی های برتری و سرفرازی در او به اوج رسیده بود. خدیجه چاره ای نداشت جز این که نفیسه بنت منیه را واسطه ی برای انجام رساندن این کار قرار دهد. نفیسه به پیامبر گفت: چه چیزی مانع ازدواجت شده؟ آن حضرت فرمود: من چیزی ندارم. نفیسه پرسید: اگر به مال و زیبایی و بی نیازی فراخوانده شوی چه می گویی؟ پیامبر فرمود: آن شخص کیست؟ نفیسه پاسخ داد: خدیجه. پروردگار پاسخ مثبت را بر پیامبر الهام کرد، این گامی مبارک و پیروزمندانه بود. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم با عموهایش مشورت کرد، حمزه قدم
پیش نهاد و با عموی خدیجه سخن گفت. خبر این موضوع همه جا را فرا گرفت و سران قریش به رهبری ابوطالب حاضر شدند.
رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم برای مهریه ی خدیجه، بیست شتر جوان، تعیین نمود و گفته شده: دوازده و نیم أوقیه از طلا تعیین کرد.
محمد امین با مادر مومنین، خدیجه ازدواج کرد، محمد مصطفی بیست و پنج سال داشت و خدیجه چهل سال.
سپس از ازدواج های خدیجه و فرزندان او پیش از ازدواجش با رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم سخن می گویند، سپس به زندگی این بانو در کنار پیامبر می پردازند و سخن را با نشانه های پیامبری آغاز می کنند که مشهورترین آنها رویای صادقه می باشد. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم هر رویایی که در خواب می دید مانند سپیده ی صبح تعبیر می شد، پس از این آن بزرگوار به گوشه نشینی علاقه مند شد و در هر سال، یک ماه به غار حراء می رفت و در آن جا به عبادت می پرداخت و به عظمت آسمان و زمین می اندیشید.
هرگاه پیامبر به غار حراء می رفت، خدیجه تمام نیازهای او را برآورده می ساخت و تمام خواسته های ایشان را انجام می داد. غذا و نوشیدنی پیامبر را آماده می ساخت و وسایل مورد نیاز را برای ایشان آماده می کرد، و به این ترتیب پیامبر می توانست به عبادت بپردازد و به درگاه پروردگارش رو آورد.
خدیجه اطمینان داشت که محمد مصطفی صلی الله علیه و آله و سلم از جایگاه والایی برخوردار خواهد شد، مسافر و مقیم درباره ی او سخن می گفتند. هنگامی که محمد امین به سن چهل سالگی رسید روزی فرا رسید که نیروی الهی او را آماده ساخت تا رسالت آسمانی را به مردم برساند و آن زمانی بود که در غار حراء وحی بر ایشان نازل شد.
پیامبر هراسان به نزد همسرش آمد و فرمود: مرا بپوشانید، مرا بپوشانید… خدیجه نیز ایشان را پوشاند.
در ادامه به این موضوع می پردازد که خدیجه از رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم پشتیبانی نمود و ایشان را همراهی کرد. و این که خدیجه به پیامبر گفت: آن چه که بر او وحی شده حقیقت دارد، پروردگار هیچ گاه او را ناامید نمی سازد، زیرا او پیوند خویشاوندی را به جا می آورد و به از پا افتاده کمک می کند و از محروم دستگیری می کند.
پس از آن درباره ی رفتن خدیجه به نزد ورقه سخن گفته می شود.
سپس می گویند که چگونه آن فرشته را آزمود. خدیجه از پیامبر خواست تا سمت راست و چپ و سپس در دامن او بنشیند، آن گاه روسری خود را برداشت تا مطمئن شود که آن شخص فرشته است و شیطان نیست.
در ادامه ویژگی ها و برتری های خدیجه بیان می شود. این که همگان موافق اند که خدیجه اولین فردی است که ایمان آورد. او پیامبر را همراهی می کرد، تحمل سختی ها را برای آن بزرگوار آسان می ساخت و آرامش را برای ایشان فراهم می کرد.
خدیجه نخستین فردی است که پیش از واجب شدن نمازهای پنج گانه با پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نماز خواند. او بهترین همسر محمد مصطفی بود و بر اساس روایت بخاری و مسلم از علی بن ابی طالب، پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرموده: «بهترین زنان، مریم است و بهترین زنان، خدیجه است.»
از ویژگی های خدیجه این است که تمام فرزندان رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم از خدیجه به دنیا آمده اند به جز ابراهیم که فرزند ماریه قبطیه می باشد.
سپس درباره ی فرزند رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم سخن گفته می شود که تمام پسران ایشان در سن خردسالی فوت کرده اند و چهار دختر ایشان زنده مانده اند که نام آنها: زینب، رقیه، ام کلثوم و فاطمه زهرا می باشد. و این که نسل پیامبر به دخترش فاطمه زهرا منحصر می شود که به وسیله ی فرزندان او حسن و حسین این نسل ادامه پیدا می کند.
در ادامه از جایگاه خدیجه در قلب محمد مصطفی صلی الله علیه و آله و سلم سخن گفته می شود و می گویند که پیامبر به خدیجه وفادار بود و آن بزرگوار سال ها پس از درگذشت خدیجه همچنان از این بانو یاد می کرد.
هنگامی که به وفات خدیجه می رسند این سخن ها را می گویند:
پس از آن که کمالات درخشان خدیجه کامل شد و در جایگاهی بلند و افتخارآمیز جای گرفت و روشنایی و نشانه های گسترده ی او همه جا را دربر گرفت، بر اساس صحیح ترین روایت ها این بانو در روز یازدهم رمضان سه سال پیش از هجرت درگذشت. در روایت های دیگر همچنین چهار و هفت سال پیش از هجرت، ذکر شده است.
رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم بر خدیجه نماز میت نخواند، چرا که در آن هنگام، نماز میت در شریعت اسلام وجود نداشت. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم وارد قبر خدیجه شد، او را در خاک نهاد و آرامگاه او را نیکو ساخت. این امتیازی است که به جز خدیجه هیچ کدام از امهات المومنین- خداوند از همه شان خشنود باد- از آن بهره مند نشدند. خدیجه در زمان وفات 65 ساله بود، او در قبرستان «معلاه» که به «حجون» معروف است، دفن شد. این واقعه گرچه به طریق آحاد ثبت گردیده ولی با این حال در بین تمام مردم کاملاً شناخته شده است.
هنگامی که به این بخش رسیدند همه مردم دعا می کنند تا به خاطر خدمت هایی که خدیجه به رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم نموده، پروردگار از جانب همه ی مسلمانان به او بهترین پاداش را ارزانی دارد.
سپس دعا می خوانند. [ترجمه ی فارسی آن دعاها به شرح زیر است]:
ستایش مخصوص الله است که پروردگار جهانیان است و درود و سلام بر والاترین پیامبران، محمد و بر خاندان و بر همه ی یارانش باد.
خدایا، تو برای پرستش، والاترین و برای عبادت، برترینی. دلسوزترین پادشاهی و در میان آنها که مورد درخواست قرار می گیرند بخشنده ترینی و بیش تر از همگان ارزانی می داری. پادشاهی هستی که شریکی نداری، یگانه ی
بی همانندی و جز ذات والای تو همه چیز از بین می رود. فقط با اجازه ی تو اطاعتی صورت می پذیرد و با آگاهی تو نافرمانی ای انجام می شود. از تو پیروی می شود، قدرشناسی می کنی؛ نافرمانی می شود، می آمرزی؛ نزدیک ترین گواهی و نزدیک ترین حافظی، جان ها را پاسداری و بر همه چیره ای، تمام کارها را نوشته ای و تأخیری در انجام کارها نداری، از اعماق دل ها آگاهی و رازها نزد تو آشکارند، حلال آن است که فقط تو حلال نموده ای و حرام آن است که فقط تو حرام نموده ای. کارها به خواست تو انجام می شود؛ آفریدگان همگی آفریده ی تو و بندگان همگی بنده ی تواند. تو پروردگار آمرزنده و مهربانی؛ به واسطه ی نور ذات گرامی ات که آسمان ها و زمین را روشن نموده است و به واسطه ی تمام حق هایی که از آن توست و به واسطه ی حق درخواست کنندگانی که بر عهده ی توست از تو، ای مهربان ترین مهربانان خواستاریم که ما را از آتش جهنم نجات دهی و از ما حمایت کنی.
خدایا، به خاطر آن چه که ما را به سوی آن هدایت نموده ای تو را سپاس می گزاریم، و تو را شکر می گوییم که نعمت های فراوانی برای ما فراهم دیده ای؛ برای استفاده ی صحیح از نعمت های گسترده ات از تو یاری می طلبیم و به خاطر مصیبت هایی که از ما دور داشته ای تو را شکر می گوییم؛ از لغزش های زبان و فریب خوردن دل ها و سختی های روزگار به تو پناه می آوریم. در آن چه که تعیین نموده ای مهربانی تو را آرزومندیم و در انجام کارها یاری تو را خواستاریم. از گفته ای که پشیمانی به همراه دارد و کاری که سبب لغزش می شود طلب آمرزش می کنیم، زیرا برای فردی که بر تو توکل می کند فقط تو مورد اعتماد هستی و برای فردی که کارهایش را به تو واگذار می کند فقط تو راهگشایی، و أفوض امری الی الله أن الله بصیر بالعباد- (1) «و کار و بارم را به الله می سپارم. بی گمان الله به [حال] بندگان بیناست.» پروردگارا بر تو توکل
کرده ایم و به سوی تو بازگشته ایم و سرنوشت ما در دستان توست؛ خدایا، دل های ما را به ذکر خودت مشغول دار، ما را توانا ساز تا تو را بپرستیم و به کتابت عمل کنیم و از سنت پیامبرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله و سلم پیروی کنیم.
خدایا، تا روز قیامت ما را به گونه ای از خود بیمناک کن که گویا همیشه تو را می بینیم، و با پرهیزگاریمان ما را خوشبخت کن و با گناهانمان ما را خوار مگردان.
خدایا، ما هدایت و تقوی، نجابت و بی نیازی، گمان نیکو و اخلاق پنسدیده را از تو خواستاریم. خدایا، به وسیله ی چیزهای حلالت ما را از حرام بی نیاز گردان، با پرستشت ما را از نافرمانی ات دور گردان و با کرمت ما را از دیگران بی نیاز گردان.
خدایا، ما از سختی های مصیبت و رسیدن بدبختی، از سرانجام بد و سرزنش دشمنان، از بیماری بی درمان و ناامیدی به تو پناه می آوریم.
خدایا، دل های ما را از دورویی و کارهایمان را از ریا پاک گردان، زبانمان را از دروغ و چشم هایمان را از خیانت پیراسته گردان، به راستی تو از خیانت چشم ها و راز دل ها آگاهی.
خدایا، تا هنگامی که ما را زنده نگاه می داری کارهای ما را شایسته گردان و تا زمانی که در این دنیا می مانیم ما را سلامت دار، به آن چه که به ما ارزانی داشته ای برکت ده و از آن چه که به ما واگذار کرده ای نگه داری کن؛ هنگامی که ما را میراندی به ما رحم کن و در هنگام محاسبه بر ما سخت مگیر و پس از هدایتی که ما را از آن بهره مند ساخته ای ایمانمان را از ما برمگیر.
خدایا، ما خواستار رحمت تو هستیم تا دل های ما را هدایت کنی، ما را گرد هم جمع آوری، پریشانی ما را برطرف سازی، مصیبت ها را از ما دور سازی، وضعیت ما را نیکو داری، از افرادی که در جمع ما نیستند حفاظت کنی، حاضرین را گرامی داری، ما را روسفید گردانی، کارهایمان را پاک کنی، ما را به راه درست رهنمون سازی و ما را از هر گونه بدی دور نگاه داری.
خدایا، به ما ایمانی راستین ببخشای، ما را از یقینی بهره مند ساز که پس از آن کفری نباشد و رحمتی به ما ارزانی دار که به بزرگواری تو دست یابیم.
بارالهی، هنگام مرگ ما را رستگار گردان، در مقام شهدا قرارمان ده، با انبیا ما را همگام ساز و ما را بر دشمنانمان پیروز گردان.
بار الهی، در سختیها دست ما را بگیر، حقیقت را برای ما نمایان ساز، در راه آنچه که دوست داری و از آن خشنود می شوی ما را سربلند بگردان؛ ما را از لغزش حفاظت کن؛ خوبی هایت را از ما مگیر، ما را از مرگ بد دور کن، دسیسه ی خیانت کاران و سرزنش مخالفان را از ما برهان، در کارهایمان به ما لطف داشته باش، و از هر نظر برای ما بسنده باش.
خدایا، از دنیا آن چیزی را به ما ارزانی دار که ما را از بلاهای دنیا در امان دارد و به وسیله ی آن از دنیاداران بی نیاز شویم و راهنمایی باشد تا به سبب آن بهترین های دنیا را به دست آوریم. زیرا تمام اراده ها و قدرت ها در اختیار توست.
خدایا، نعمت فراوان و رحمت فراگیر، سلامتی همیشگی و زندگی آسوده، عمر بابرکت و نیکی بی شمار، بخشش بسیار و کردار نیکو، دانش سودبخش و روزی گسترده از تو خواستاریم.
خدایا، با ما باش و بر ضد ما مباش، زندگی ما را ختم به خیر کن، کارهای نیک ما را فراوان گردان، صبح گاه و شام گاه ما را با سلامتی همراه ساز؛ راه و اموال ما را به سوی رحمتت هدایت کن، آمرزش خود را بر گناهانمان سرازیر گردان، با پیراسته کردن کارهایمان به ما نیکی بنما، کاستی هایمان را بپوشان، پرهیزگاری را توشه مان قرار ده و تلاش ما را در راه دینت بگذار؛ ما بر تو توکل نموده ایم و به تو اعتماد کرده ایم.
خدایا، ما را بر روش استقامت، پایدار بدار و از اسباب پشیمانی در روز قیامت دور گردان، از سنگینی گناهانمان کم کن و زندگی پاکان را به ما عطا کن، ما را از شر بدنهادان حفاظت کن؛ ما و پدرانمان و مادرانمان را از آتش جهنم نجات ده، ای پروردگار توانا و ای آمرزنده ی مهربان.
خدایا، همان گونه که این احسان را نسبت به خدیجه بزرگوار داشته ای تا به باور راستین دست یابد و به پیامبرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله و سلم ایمان آورد، بر ما نیز این احسان را روا بدار؛ چنان که خدیجه را گرامی داشتی تا حرمت آن حضرت را پاس دارد، از پیمان و رسالت پیامبر محافظت کند، به گروه و رسالت ایشان یاری رساند، از سنت هایش پیروی کند و سخنان و دلایلش را تأیید نماید پس به ما نیز لطف بفرما و از آن بهره ی فراوان برای ما نیز سهمی تعیین کن و ما را یاری ده تا به سنت های پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم پایبند باشیم و تا زمان مرگ از روش آن بزرگوار پیروی کنیم؛ ما را در زمره ی گروهی که پیامبر آن را رهبری می کند محشور بگردان؛ ما را از همراهان ایشان قرار بده؛ ما را به حوض کوثر برسان و از دست پیامبر به ما آب بنوشان؛ به وسیله ی دوست داشتن پیامبر به ما سود برسان؛ ما را بیامرز؛ از تمام بلاها و مصیبت ها حفظمان کن و گناهان ما و تمام مومنان و مسلمانانی که زنده اند و یا فوت کرده اند، مورد عفو و بخشایش خود قرار بده. درود و سلام پروردگار بر محمد و خاندان و یارانش باد.
علامه شیخ محمد نور سیف، از مدرسان بزرگ مسجد الحرام پس از دیدن نوشته هایی که در مراسم بزرگداشت خدیجه خوانده می شود، چنین گفت:
أیا مهدی البشری سعدت لک البشری
بنیل الرضا من تلکم الجدة الکبری
و دمت قریر العین یا من تحبها
تفوز بما ترجو بدنیاک و الاخری
»ای مژده دهنده! این مژده با به دست آوردن خشنودی آن بانوی بزرگوار سبب خوشبختی تو شد.
ای کسی که خدیجه را دوست می داری، همواره شاد باش، در دنیا و آخرت به چیزی که آرزویش را داری، دست می یابی.»
مردم مکه از دیر زمان به میلاد خدیجه کبری اهمیت می دهند، در گذشته این مراسم ها به صورت جشن عمومی برگزار می شده است. در آن زمان مردم در روز میلاد خدیجه در مسجدالحرام جمع می شدند، و سپس به سمت «باب السلام» بیرون می رفتند. مردم در آن جا منتظر می ماندند تا حاکم و یا فرماندار مکه بیاید، آنگاه با جمعیت بسیار فراوانی به سمت قبرستان «معلاه» حرکت می کردند و در راه تهلیل و تکبیر می گفتند. هنگامی که به معلاه می رسیدند به سمت قبر خدیجه گرامی می رفتند. در آن جا مسئولان بارگاه خدیجه- که از قبیله ی آل باروم بودند- از آن جمعیت استقبال می کردند. در آن جا همه ی مردم سوره ی فاتحه و یاسین را می خواندند و برای خدیجه دعا می کردند؛ آنها از پروردگار درخواست می نمودند تا به خاطر تمام کارهایی که خدیجه به همراه رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم انجام داده به او بهترین پاداش ها را ارزانی دارد. سپس مردم به مسجد الحرام و یا خانه هایشان بازمی گشتند.
زمان زیادی می گذرد که این جشن ها برگزار نمی شود و گنبدها و ساختمان هایی که بر روی قبر خدیجه و یا اطراف آن ساخته شده بود، برداشته شده است. قبر این بانوی گرامی همچنان در همان مکان قرار دارد، انسان هایی که علاقه دارند به زیارت آن جا می روند و بر آن بانوی بزرگوار درود می فرستند. خداوند از ایشان خشنود باد!
1) غافر.44.