غلامرضا سازگار (میثم)
ای دامن دین از تو، گلزار ابوطالب
وی در ره قرآنت، ایثار ابوطالب
پیران مجاهد را، سردار ابوطالب
پیغمبر اکرم را، غمخوار ابوطالب
با ختم رسل ز آغاز، همراهی و همگامی
هم محور توحیدی، هم یاور اسلامی
از چشم خدا بینان، چشم تو خدا بین تر
وز روح روان در تن، اوصاف تو شیرین تر
وز کفه ی ایمانها، ایمان تو سنگین تر
در مذهب ما نبود، از خصم تو بی دین تر
ای بر همگان مولا، وی بر همگان سرور
در کنیه ابوطالب، در اصل ابوالحیدر
دامان حجاز آمد، از صلب تو گلباران
ایثار تو در هستی، چون ابر به گلزاران
هم جان همه جانان، هم یار همه یاران
غم نیست اگر گویند، ذم تو ستمکاران
یاقوت به خاک پست، فرسوده نمی گردد
دریا به دهان سگ، آلوده نمی گردد
گیرم مدد از حیدر، تا راه تو را پویم
نوشم لبی از کوثر، تا مدح تو را گویم
دل را کنم آیینه، تا روی تو را جویم
تا عطر گلاب و گل از خاک نجف بویم
بهتر که نشانت را، از کوی علی گیرم
اوصاف تو را گویم، تا بوی علی گیرم
در یاری اسلام و، در یاری پیغمبر
از کوه بسی بودی، ایمان تو محکمتر
کفرست به دور از تو، چون رجس که از حیدر
یاری ز نبی کردی، تا آن نفس آخر
احمد که همه خلقت، بر مکتب او نازد
با آن شرف و عزت، بر چون تو عمو نازد
پیشانیت از آغاز، تابنده چو گوهر بود
پیدا به مه رویت، مهر رخ حیدر بود
با نور علی ز آغاز، روی تو منور بود
در جمع عرب زین نور، قدر تو فزون تر بود
یک نور دو قسمت شد، تابید چو مهر و ماه
یک نیمه ز صلب تو، یک نیمه ز عبدالله
پیوسته سلام از ما، وز خالق دادارت
بر پایه ی ایمانت، بر کفه ی ایثارت
بر حیدر کرارت، بر جعفر طیارت
ای چشم نبی روشن، پیوسته به دیدارت
حسن ازلی داری، انوار جلی داری
آیین رسول الله، توحید علی داری
از همسر خود احمد، چون گشت چهل شب دور
شد در طلب کوثر، بر طاعت حق مأمور
تا همچو کلیم الله، او باشد و کوه طور
در بیت تو ساکن شد، ای بیت تو بیت النور
چون کوه بود محکم، دیواره ی توحیدت
بهتر چه دلیل از این، درباره ی توحیدت
تو همدم پیغمبر، تو حامی قرآنی
تو دست رسول الله، تو محور ایمانی
در دیده ی ما نوری، در پیکر ما جانی
دریای گهربخشی، خورشید فروزانی
با کوثر و با زمزم، «میثم» لب خود شوید
تا وصف تو را خواند، تا مدح تو را گوید