1- سِبط ابن جَوزی به روایت از هِشام مینویسد:
رسول الله صلی الله علیه و آله خدیجه را بسیار دوست میداشت. و به او احترام میگذاشت. و در کارها با وی مشورت میکرد. آن بانو، یاری گر راستینی برای آن حضرت بود. وی نخستین زنی بود که به پیامبر گروید. و تا زمانی که خدیجه در قید حیات بود، آن حضرت همسری دیگر اختیار ننمود. (1)
2- عایشه همسر پیامبر صلی الله علیه و آله میگوید:
گر چه خدیجه را ندیده بودم، اما هیچ کدام از زنان پیامبر صلی الله علیه و آله، به سان خدیجه مورد رشک و حسادت من قرار نگرفتند. چه، آن حضرت بسیار او را یاد میکرد و فراوان میشد که حضرتش گوسفندی قربانی میکرد و پس از قطعه قطعه کردن، به دوستان خدیجه هدیه میفرستاد.
روزی به آن حضرت گفتم:
گویا در دنیا کسی جز خدیجه نبوده است! آن حضرت در پاسخ فرمود که:
«او چنین بود و چنان بود… و فرزندانم از اویند». (2)
3- همو میگوید که آن حضرت صلی الله علیه و آله فرمودند:
«براستی من دوستان خدیجه را نیز دوست دارم». (3)
4- و بازهم عایشه گفته است:
رسول الله صلی الله علیه و آله از خانه بیرون نمیآمد جز این که خدیجه را یاد میکرد، و از او به نیکی ستایش مینمود. روزی از روزها او را به یاد آورد، و رشک و حسادت وجودم را فرا گرفت. گفتم:
آیا او جز پیر زنی بود؟! خداوند تو را بهتر از او عوض داد! رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم، سخت خشمگین شد تا جایی که از شدت غضب موهای جلوی سرش بلرزید.
آنگاه چنین فرمود:
«سوگند به خدا، پروردگار بهتر از او را به من در عوض نداد. او به من ایمان آورد، هنگامی که مردم کفر ورزیدند. و مرا تصدیق نمود، زمانی که آنها مرا تکذیب کردند. و با ثروت خویش مرا یاری داد، وقتی که مردم مرا محروم کردند. و خداوند عَزَّ وَ جَلَّ مرا از او فرزندانی روزی نمود، روزگاری که مرا از فرزندان زنان دیگر محروم کرد». (4)
1) تذکرة الخواص، ص 302.
2) صحیح البخاری، ج 2 ، ص 210.
3) الإصابة، ج 8، ص103.
4) الاستیعاب، ج 4، ص 1823؛ اُسدُ الغابَة، ج 6، ص 84 و 85 ؛ صِفـَة الصَّفوَة، ج 2، ص 8؛ الإصابة، ج 8، ص 103.