جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

صدیقه ی نخست

زمان مطالعه: < 1 دقیقه

»سرور» حسین سرور اصفهانی

ای بانوی خجسته که شد بخت یاورت

زیرا که گشت سرور اخیار همسرت

کانون وحی را شدی ای بانوی رئوف

محرم چنان که پیک خدا گشت منظرت

بودی صبور چونکه به مشکوی مصطفی

پر گشته است شامه ز صبر معطرت

ماه حجاز بوده ای و مهر پایور

پر شد محیط گر ز حضور منورت

سر بر خط صبوری سرخش گذاشتی

تا شد حضورش، آذین باورت

با اعتقاد روشن و آئینه ضمیر

دیدی که هست احمد مرسل پیمبرت

تا هست روزگار ببالی به خویشتن

ای پاک زن خدیجه که زهراست دخترت

آن زهره ی همیشه که با چهره ی منیر

بخشیده است نور تجلی به محضرت

با امتداد سبز سیادت نموده است

تا جاودان به جلوه گری باغ اخضرت

باشد هنوز جلوه ی آئین احمدی

پر از نخست نغمه ی الله اکبرت

این شعر پر ستایش از من قبول کن

پاس وجود احمد و دخت مطهرت

ای بانویی که همسری ختم انبیاء

گردیده است حاصل صبر مظفرت

صدیقه ی نخستی و این نام ارجمند

الهام کرده است خدا بر پیمبرت

تن را بسی به رنج سپردی که از رسول

آید به عرصه، دختر با جان برابرت

با ازدواج فر و فروغ آور تو شد

روشن تر از همیشه ز اقبال اخترت

این چامه از «سرور» غماگین قبول کن

ای نیک زن خدیجه به زهرای اطهرت