چه منطق و سندی شایسته تر از گواهی صادقانه و همواره ی پیامبر بر راستی و راستی پیشگی خدیجه علیهاالسلام که بارها فرمود:
»والله ما اخلف لی خیراً منها، قد آمنت بی اذ کفر الناس، و صدقتنی اذ کذبنی الناس، و واستنی بمالها اذا حرمنی الناس…. (1)
به خدای سوگند که هرگز یار و پشتیبان و همسری بهتر از خدیجه به
من ارزانی نشد؛ چرا که او روزگاری که مردم نسبت به راه و رسم من کفر و حق ناپذیری ورزیدند، به راه و رسم من ایمان آورد، و هنگامی که مرا دروغ گو می شمردند، صادقانه و خالصانه رسالتم را گواهی کرد، و آن گاه که مردم مرا در محاصره قرار می دادند، ثروت و امکانات هنگفت خویش را زیر پای من و در راه هدف های توحیدی و انسانی من ریخت….
و کدامین دلیل بر راستی و درستی او قانع کننده تر از پیشتازی او در اسلام و ایمان، هم گامی و هم رزمی اش با پیامبر عدالت در روزهای تنهایی و بی یاوری آن حضرت در مکه و در تبعیدگاه شعب ابی طالب و در فشار خشونت و استبداد بی مهار حاکم، و جهاد با مال و جان و اعتبارش در راه آزادی و نجات مردم و پناه دادن به محرومان، و آن عمل کرد درخشان و وصف ناپذیری که پیامبر به هنگام بدرقه اش با دیدگانی غرق در اشک فراق می فرمود:
»خدیجة و این مثل خدیجة؟ صدقتنی حین کذبنی الناس، و وازرتنی علی دین الله، و اعانتنی علیه بمالها…» (2)
از خدیجه سخن گفتید؟ کجا همانند آن بانوی خرد و پروا و آن نمونه ی راستی و اخلاص پیدا می شود؟ او بود که در آن شرایط بحرانی که مردم مرا در دعوت آزادی خواهانه ام دروغگو می انگاشتند، با شهامت و ایمان، راستی و درستی مرا گواهی کرد و در راه دین خدا و پیشرفت آن، بار گران وزارت و یاری و همراهی مرا با درایت و توانمندی به دوش
کشید، و با داریی هنگفت خویش مرا در راه هدف های انسانی و آسمانی ام مدد رساند…
1) سیره ی ابن هشام / ج 1 / ص 80.
2) بحار / ج 43 / ص 130.