سیمای درخشان خدیجه در آینه ی سخن و گستره ی دل بی کران و پرمعنویت پیامبر تماشایی است.
با این که دوران زندگی مشترک آن حضرت با آن بانوی خرد و اخلاق به سه دهه نمی رسید، اما آن انسان والا با آن اندیشه ی ژرف و شخصیت توسعه یافته و بی نظیرش، به گونه ای شیفته ی جمال و شیدای کمال و دلباخته ی مهر و صفا و معنویت و نواندیشی آن بانوی آزادی و پاکی شده بود که تا واپسین لحظه های زندگی، هرگز از قدرشناسی و حق شناسی و بزرگداشت او و اندیشه و عمل کرد تحسین برانگیزش فروگزار نمی کرد، و در مناسبت های گوناگون، از آگاهی و دانایی عمیق و بینش ژرف، از ایمان و اخلاص، از پروا و پاکی، از نواندیشی و کمال طلبی، از پیشگامی و پیشتازی او در راه حق و عدالت، از پایداری و فداکاری او در دفاع از حقوق مردم و پیشرفت دین و دفتر، از پشتیبانی بی دریغ و همه جانبه ی او از پیام آور آزادی و نواندیشان و گروندگان به دین جدید، و از قدرت نیرومند او در گزینش و انتخاب شایسته و مترقی در زندگی، یاد می کرد و اشک های درشت، بسان دانه های مروارید از دیدگان می فشاند، و بدین وسیله نشان می داد که خدیجه علیهاالسلام در آسمان زندگی پیامبر خورشیدی است بی غروب: به یکی چند نمونه از وصف پیامبر از آن بانوی آزادگی و کمال می نگریم، که هم نشانگر موقعیت ممتاز خدیجه علیهاالسلام در گستره ی قلب مصفا و بی کران محمد صلی الله علیه و آله و سلم است و هم نشانگر حق شناسی، قدرشناسی و نمک شناسی آن پیشوای آزادی، که اینک در دنیای ما و جامعه ی ما به گوهری نایاب تبدیل شده است:
1. پس از گذشت مدت ها از رحلت جانسوز خدیجه علیهاالسلام، روزی در حضور پیامبر نام بلند آن بانوی بزرگ به میان آمد. آن حضرت با شنیدن
نام پرخاطره ی او، سخت دستخوش اندوه از دست شدن آن یار بی همتا گردید! باران اشک از آسمان دیدگانش فرو بارید و آن گاه پرعاطفه و پر احساس، از عظمت و شهامت او ایمان و اخلاص و فداکاری و والایی اش سخن به میان آورد و چنین فرمود: خدیجه! و چه کسی می داند خدیجه کیست؟!
یکی از همسران آن حضرت گفت: ای پیام آور خدا: چرا گریه؟ آن هم برای بانوی سالخورده ای که سال هاست جهان را بدرود گفته است؟ آیا انسان والایی چون شما باید برای او بگرید؟
پیامبر فرمود:
»صدقتنی اذ کذبتم و آمنت بی اذ کفرتم و ولدت لی اذ عقمتم؛» (1)
او بانوی نواندیش و معنویت خواهی بود که وقتی شما مردم مرا در دعوت توحیدی و آزادی بخشم دروغ پرداز می انگشاتید، او راست گوی و درست اندیشی ام را گواهی کرد، و آن گاه که شما در کفر و حق ناپذیری پای می فشردید، او به من و راه و رسم آسمانی ام ایمان آورد، و به لطف خدا برای من فرزندانی آورد… و خدا نسل و تبار مرا از او قرار داد.
2. از آن حضرت آورده اند که در وصف آن بانوی کمال و معنویت فرمود:
»خیر نسائها خدیجة و خیر نسائها مریم ابنة عمران؛» (2)
بهترین زنان گیتی «خدیجه» و «مریم«، این دو بانوی پاک سرشت و پاک روش هستند.
3. و نیز فرمود:
»خیر نساء العالمین، مریم بنت عمران، و آسیة بنت مزاحم، و خدیجة علیهاالسلام بنت خویلد، و فاطمة علیهاالسلام بنت محمد صلی الله علیه و آله و سلم؛» (3)
بهترین زنان دو جهان، این چهار زن کمال جو و ستم ستیز و آزادمنش هستند: «مریم«، دخت پاک و پرواپیشه «عمران«؛ «آسیه«، آن زن ستم ستیز و آزادی خواه؛ «خدیجه«، آن بانوی نواندیش و خداجو، و فاطمه دخت سرفرار محمد؛ اینان بهترین زنان عصرها و نسل ها هستند.
4. و نیز آورده اند که فرمود:
»خیر نساء الجنة مریم بنت عمران، و خدیجة علیهاالسلام بنت خویلد، و فاطمة علیهاالسلام بنت محمد صلی الله علیه و آله و سلم، و آسیة بنت مزاحم امرأة فرعون؛» (4)
بهترین زنان بهشت پرنعمت و زیبای خدا، مریم، دختر عمران؛ خدیجه، دختر خویلد؛ فاطمه، دخت ارجمند محمد؛ و آسیه، دختر «مزاحم» و همسر فرعون، دیکتاتور عصر موسی است.
5. و نیز فرمود:
»ان الله اختار من النساء اربع: مریم و آسیة و خدیجة و فاطمة؛» (5)
خدای فرزانه از میان زنان نواندیش و تاریخ ساز، چهار زن را
برگزید، که عبارتند از: مریم، آسیه، خدیجه و فاطمه.
6. و نیز آورده اند که برای آگاهی و بیداری برخی از برتری طلبان رو به «عایشه» نمود و فرمود:
»او ما علمت أن الله اصطفی آدم و نوحاً و آل ابراهیم و آل عمران و علیاً والحسن والحسین… و فاطمة و خدیجة علی العالمین.» (6)
آیا نمی دانی که خدای فرزانه آدم، نوح، دودمان ابراهیم، خاندان عمران، وجود ارجمند علی، حسن، حسین، حمزه، جعفر، خدیجه و فاطمه را بر جهانیان برگزید؟
7. و نیز فرمود:
»اربع نسوة سیدات سادات عالمهن: مریم بنت عمران، و آسیة بنت مزاحم، و خدیجة بنت خویلد، و فاطمة بنت محمد و افضلهن عالماً فاطمة؛» (7)
چهاربانوی بزرگ و کمال جو، سالار زنان جهان خود هستند: مریم، دختر عمران؛ آسیه، دختر مزاحم؛ خدیجه، دختر خویلد؛ فاطمه، دخت ارجمند محمد صلی الله علیه و آله و سلم و برترین آنان در میان همه ی جهانیان، ریحانه ی ارجمند پیامبر فاطمه علیهاالسلام است.
8. و نیز فرمود:
»اشتاقت الجنة الی اربع من النساء: مریم بنت عمران، و آسیة بنت مزاحم، زوجة فرعون و هی زوجة النبی فی الجنة، و خدیجة بنت خویلد،
زوجة النبی فی الدنیا والآخرة و فاطمة بنت محمد؛» (8)
بهشت زیبای خدا در شور و شوق چهاربانوی بامعنویت و آزادی خواه است، که عبارتند از: مریم، دختر پاک منش عمران؛
آسیه، دختر ستم ستیز «مزاحم» و همسر استبدادگر عصر موسی، فرعون که در بهشت پرطراوت خدا به همنشینی پیامبر مفتخر خواهد شد. خدیجه، دختر نواندیش و کمال جوی حجاز، که در این جهان و جهان دیگر همسر و همراه پیامبر است؛ و دیگر فاطمه، دخت سرفراز محمد صلی الله علیه و آله و سلم.
9. و باز در وصف آن بانوی خرد و معنویت فرمود:
»سادات نساء العالمین اربع: خدیجة بنت خویلد و فاطمة بنت محمد و آسیة بنت مزاحم و مریم بنت عمران؛» (3)
سالار زنان دو جهان، این چهار زن کمال جو و ستم ستیز و آزاد منش هستند: خدیجه، فاطمه، آسیه، و مریم.
10. و نیز در معرفی بندگان برگزیده ی بارگاه خدا فرمود:
»و خیرته من النساء فمریم بنت عمران، و آسیة بنت مزاحم، امرأة فرعون، و خدیجة بنت خویلد، و فاطمة الزهراء؛»
و از میان زنان کمال جو و پیشتاز، برگزیدگان بارگاه او عبارتند از: مریم، دختر پاک منش عمران؛ آسیه، دختر ستم ستیز «مزاحم» و همسر استبدادگر عصر موسی (فرعون(؛ خدیجه، دختر نواندیش و
کمال جوی حجاز، و دیگر فاطمه، دخت سرفراز محمد صلی الله علیه و آله و سلم.
11. و نیز در وصف او فرمود:
»کمل من الرجال کثیر و لم یکمل من النساء الا اربع:
آسیة بنت مزاحم، امرأة فرعون، و مریم بنت عمران، و خدیجة علیهاالسلام بنت خویلد، و فاطمة علیهاالسلام بنت محمد صلی الله علیه و آله و سلم؛» (9)
بسیاری از مردم در زندگی به سوی کمال اوج گرفتند، اما از میان زنان، این چهار زن، نمونه ی رشد و اوج و سرمشق کمال و نواندیشی و آزادی خواهی هستند: آسیه، مریم، خدیجه و فاطمه.
و در نقش ممتاز او در پیشرفت دین و تحقق آزادی و عدالت و شکست تاریک اندیشی و استبداد فرمود:
»ما قام ولاستقام الدین الا بسیف علی و مال خدیجة؛» (10)
اسلام پس از منطق و منش پرجاذبه پیامبر، با دو عامل اساسی بسط و گسترش و پایداری یافت: جهاد و فداکاری همه جانبه ی علی علیه السلام، و دیگر ثروت و امکانات گسترده ی خدیجه، که همه را بزرگ منشانه به پیامبر خدا هدیه نمود.
12. و نیز خطاب به امیرمؤمنان فرمود: به تو افتخار همسری بانویی چون فاطمه ارزانی شده است، در حالی که من همسری همانند او ندارم. تو مادر زنی چون خدیجه داری که من مادرزنی بسان او ندارم (11)
یکی از اندیشمندان ژرف نگر در تحلیل این رشد و اوج این بانوان نامدار و تاریخ ساز می نویسد: سرشت بشر از دو بعد تشکیل شده است: بعد حیوانی و بعد انسانی.
زن بودن و مرد بودن انسان، از بعد حیوانی بشر ریشه می گیرد. بعد انسانی انسان، نر و ماده و یا زن و مرد ندارد و برتر از این دو می باشد.
عقل و خرد، نواندیشی و نوگرایی، وفا و صفا، آینده نگری و قابلیت نامتناهی برای تکامل از ویژگی های انسانی اوست.
اگر فردی از بشر بتواند بعد انسانی خود را در زندگی حاکم و مدیر قرار دهد و بعد حیوانی خود را محکوم و فرمانبردار آن سازد، انسان کامل خواهد بود و حیوان زدایی کرده است.
اگر زن باشد بالاتر از زنان و اگر مرد باشد برتر از مردان خواهد شد.
انسان، انسان است، نه زن است و نه مرد، چنان چه فرشته، فرشته است نه زن است و نه مرد و انسان کامل از فرشته برتر است. چون انسان کامل حیوان زدایی کرده ولی فرشته دارای این فضیلت نیست.
در تاریخ بشر زنانی چند به مقام والای انسانیت رسیده اند و برترین زنان شده اند، و خدیجه علیهاالسلام سومین آنان بوده است.
نخستین آن ها آسیه، همسر نواندیش و عدالت خواه فرعون مصر بود که موسای کلیم را برای نجات و سعادت بشر نگهداری کرد و به حمایت دلیرانه از او برخاست.
دومین آنان مریم علیه السلام بود که عیسای مسیح را به همراه آیین صلح و
بهروزی، به جهان خشن و تندخوی آن روز تقدیم داشت.
سومین آنان بانوی خردمند و پرواپیشه ی حجاز و یار و پشتیبان پراعتبار محمد صلی الله علیه و آله و سلم و شریک دغدغه های او بود، و چهارمین آنان فاطمه علیهما السلام دخت سرافراز همین مادر پرشکوه و بامعنویت بود که سالار زنان عصرها و نسل ها لقب گرفت.
هریک از این چهار بانوی نامدار، حقی بزرگ بر فرهنگ و تمدن و رشد بشریت دارند؛ زیرا در استوار کردن راه سعادت و کمال و اوج بشر، شرکت نموده و نقشی سرنوشت ساز داشته اند.
آن گاه می افزاید: خدیجه علیهاالسلام ملکه ی قریش و بانوی بانوان عرب، زنی بود بسیار خردمند و عاقل، متقی و پرهیزکار، مدیر و مدبر، پخته و مردم شناس، ژرف نگر و سنجیده گو، سنجیده کار و آینده نگر و دارای ثروتی کلان؛ وقتی ثروت و تقوی، عقل و تدبیر، منش زیبا و پختگی با هم گرد آیند، بالاترین مقام اجتماعی و معنوی را برای دارنده فراهم می سازند.
خدیجه نه تنها بانوی بانوان قریش بود، که ملکه ی جهان عرب به شمار می آمد؛ آن هم بدون آن که سپاهی داشته باشد و از ارتشی برخوردار گردد.
قدرت این بانو در عقل و خردمندی، تقوا و آینده نگری، بینش زیبا و منش مترقی و پاک روشی و معنویت طلبی و آراستگی به ارزش های انسانی بود (12)
1) بحار / ج 16 / ص 8؛ کشف الغمه / ج 2 / ص 72.
2) کشف الغمه / ج 2 / ص 71؛ صحیح بخاری / ج 4 / ص 164.
3) ابن ابی الحدید / شرح نهج البلاغه / ج 10 / ص 266.
4) ابن ابی الحدید / شرح نهج البلاغه / ج 10 / ص 266؛ بحار / ج 13 / ص 162؛ ج 16 / ص 2.
5) بحار / ج 43 / ص 19.
6) بحارالأنوار / ج 37 / ص 63.
7) الأستیعاب / ج 2 / ص 720؛ ابن ابی الحدید / شرح نهج البلاغه / ج 10 / ص 266.
8) بحار / ج 43 / ص 53 ـ 54.
9) ترجمه ی مجمع البیان / ج 28 / ص 1101 / به همین قلم؛ الکشاف / ج 4 / ص 573.
10) فاطمة الزهراء علیهاالسلام من المهد إلی اللحد / ص 266.
11) بحار / ج 40 / ص 68.
12) راه محمد صلی الله علیه و آله و سلم / ص 154 با اندک ویرایش.