جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

سخنان بزرگان و دانشمندان درباره‌ی خدیجه سلام الله علیها

زمان مطالعه: 10 دقیقه

در این بخش، ما درصدد این نیستیم که با این سخنان منزلت امّ المؤمنین خدیجه کبری علیه‌السلام را بالا ببریم، زیرا برای علوّ درجه و رَفعت مقام این بانو کافی است آن احادیثی که از رسول خدا صلی الله علیه و آله و ائمّه‌ی اطهار علیهم‌السلام در فضیلت و بیان مقام والای او روایت شده است.

غرض از این سخنان آن است که خواننده‌ی گرامی لمس کند که دانشمندان و نویسندگان و مورخان با گذشت ادوار و اختلاف مذاهب و فرقه‌ها، در ستایش و مقدس شمردن این بانو اتفاق نظر دارند. همه‌ی آنها خدیجه را با کمال نیکی یاد کرده اند برای آن که در وجود او عقیده‌ی صادق و ایمان استوار و فداکاری و از خود گذشتگی در راه مبدأ مشاهده نموده‌اند در حالی که می‌بینیم در ارزشیابی زنان دیگر پیغمبر صلی الله علیه و آله اختلاف دارند. این نویسندگان و مورخان برخی از زنان پیغمبر را با طعن و انتقاد یاد می‌کنند و در آنها به موقعیت‌ها و موضع گیری‌هایی اشاره می‌نمایند که در هیچ یک از آنها جای رشک و حسد نیست. و این همان فرقها و امتیازاتی است که میان آنها و حضرت خدیجه وجود دارد.

اکنون سخن برخی از آنها را ذکر می‌نماییم:

1- أم سلمه به پیغمبر صلی الله علیه و آله گفت:

«تو از خدیجه امری را ذکر نمی‌کنی مگر این که او آن چنان بود که می‌گویی؛ جز این که او به سوی پروردگارش شتافت. پس خداوند این را برای او گوارا کند و میان ما و او را در بهشت خود گرد آورد». (1)

2- زبیر بن بَکّار گفته است:

«خدیجه در جاهلیت «طاهره» خوانده می‌شد». (2)

3- ابن اسحاق گفته است:

«خدیجه برای اسلام وزیر صداقت بود». (3)

4- ابن اسحاق گفته است:

«خدیجه زنی دور اندیش و شریف و خردمند بود، با آن کرامتی که پروردگار آن را برای او خواسته بود». (4)

5- هِشام بن محمد گفته است:

«رسول الله صلی الله علیه و آله خدیجه را دوست داشت و به او احترام می‌گذاشت و در همه‌ی کارها با او مشورت می‌کرد. او وزیر صدق و راستی بود و او نخستین کسی است که به پیغمبر ایمان آورد و پیغمبر تا زمانی که خدیجه حیات داشت هرگز همسر دیگری برنگزید. همه‌ی فرزندان آن حضرت جز ابراهیم از خدیجه اند». (5)

6- ابن اثیر گفته است:

«خدیجه زنی دور اندیش و خردمند و شریف بود با آن همه بزرگواری و کرامتی که پروردگار برای او اراده کرده بود. پس خدیجه به نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله کسی را فرستاد و ازدواج خود را بر او پیشنهاد نمود. او برترین زنان قریش از لحاظ نسبت بود و از همه‌ی آنها ثروتمندتر و شریف‌تر بود. همه‌ی قوم او بر ازدواج با او حریص بودند اگر به این امر قدرت داشتند». (6)

7- محمد بن احمد ذهبی گفته است:

«او اُمّ المومنین و سرور زنان جهانیان زمان خویش است و او أمّ القاسم دختر خویلد بن اسد بن عبد العُزّی بن قُصَی بن کِلاب قُرشی اسدی و مادر فرزند رسول خدا صلی الله علیه و آله است. وی نخستین بانویی است که اسلام آورد و پیش از هر کس پیغمبر را تصدیق نمود و به او پر دلی و شجاعت داد و او را به نزد پسر عموی خویش وَرَقة بن نَوفَل برد».

مناقب خدیجه فراوان است و او از میان زنان کسی است که به مرحله‌ی کمال رسیده است. او خردمند و با جلال و متدین و پاکدامن و بزرگوار و از اهل بهشت بود. پیغمبر صلی الله علیه و آله او را ستایش می‌کرد و بر دیگر زنان مومنان برتری می‌داد و او را بسیار بزرگ می‌داشت تا جایی که عائشه می‌گفت:

«به زنی رشک نبردم آن چنان که به خدیجه حسد ورزیدم، زیرا که پیامبر صلی الله علیه و آله او را بسیار یاد می‌کرد».

«دلیل بر گرامی ‌بودن خدیجه نزد پیغمبر صلی الله علیه و آله آن است که آن حضرت پیش از او با زنی ازدواج ننمود. پیغمبر از او دارای فرزندانی شد و با وجود او همسر دیگری انتخاب نکرد و کنیزی نگرفت تا این که او دعوت حق را لبَّیک گفت. پس پیامبر از فقدان او غمگین گشت زیرا او بهترین خویشاوند بود. از مال خویش به پیغمبر انفاق می‌کرد و پیغمبر صلی الله علیه و آله برای او تجارت می‌نمود و خداوند به او فرمان داد که خدیجه را به خانه‌ای زبرجدین در بهشت که در آن سرو صدایی و رنج و اندوهی نباشد بشارت دهد». (7)

8- جمال الدین ابوالفراج عبدالرحمن بن جَوزی گفته است:

«چون امر نُبُوّت ظاهر شد، خدیجه به اسلام گروید. او نخستین بانویی است که به او ایمان آورد و پیغمبر هم با زن دیگر ازدواج ننمود تا این که او از دنیا رفت. همه‌ی فرزندان آن حضرت جز ابراهیم از خدیجه اند». (8)

9- ابن هِشام گفته است:

«خدیجه دختر خویلد به او ایمان آورد و آن چه را که از خداوند به پیغمبر آمده بود تصدیق کرد. پس پروردگار بدین امر بار اندوه را از پیغمبرش صلی الله علیه و آله سبک کرد و پیغمبر جوابی ناخوشایند و تکذیبی از برای رسالتش که او را غمگین کند نشنید مگر این که خداوند آن را به وجود خدیجه بر طرف ساخت هنگامی که پیامبر به نزد او بر گشت». (9)

10- حافظ عبد العزیز جُنابَذی (=گنابادی) حنبلی در کتاب خود به نام (معالم العِترَة النبویة) گوید:

«خدیجه علیهاالسلام زنی دور اندیش و خردمند و شریف بود. او در آن روز از لحاظ نسب پاک ترین قریش و شریف ترین و ثروتمند ترین آنها بود. همه‌ی قومش سخت بر ازدواج با او حریص بودند ولی او خودداری ورزید و ازدواج خود را بر پیغمبر صلی الله علیه و آله پیشنهاد کرد و گفت:

«ای پسر عمویم من به تو میل و رغبت دارم، به خاطر خویشاوندی تو با من و شرافت تو نزد قومت و امین بودن تو نزد آنها و خوش اخلاقی و راستی گفتارت!» (10)

11- اشرف علی هندی گفته است:

«خدیجه از بهترین زنان پیغمبر و محبوب ترین آنها به او بود. او در انتظار نبوت پیغمبر بود و این امر را از پسر عمویش (ورقة بن نوفل – دانشمند مسیحی) می‌پرسید و از دلایلی که آنها را می‌شناخت سوال می‌کرد و این را به او خبر می‌داد و می‌گفت:

«سوگند به پروردگار او نبی منتظر است».

12- سید عبد الحسین شرف الدین گفته است:

«خدیجه صدیقه‌ی این امت و از حیث ایمان به پروردگار و تصدیق کتاب او و یاری رسول خدا صلی الله علیه و آله نخستین کس است. او مدت بیست و پنج سال با پیغمبر بی آنکه زنی دیگر در زندگی او شریک باشد زندگی کرد و اگر در حیات باقی می‌ماند پیغمبر باز هم شریک دیگری برای او انتخاب نمی‌کرد. او در تمام طول زندگانی زناشویی شریک درد و رنج پیغمبر بود. زیرا که با مال خود به او نیرو می‌بخشید و با تمام گفتار و کردار از او دفاع می‌نمود و به او آنچه را که از عذاب و درد کافران در راه رسالت و ادای آن نصیبش می‌کردند تسلی می‌داد. او با علی در غار حراء بود هنگامی که اولین بار وحی نازل شد». (11)

13- عبد الله علایلی گفته است:

«خدیجه از درد‌های مبارزه ای که همنشینش پیغمبر در آن وارد می‌شد استقبال می‌کرد و در امواج این مجاهده و پیکار دوشادوش با او در کمال فعالیت و شکیبایی و قاطعیت و خداجویی غوطه ور می‌گشت بی آنکه سست شود یا هراسی بدل راه دهد. بلکه از این پل‌های غم و اندوه و حوادث سنگین با تبسمی ‌از بزرگواری و عظمت عبور می‌کرد آن چنان که نظیر این جز از سازندگان تاریخ سابقه نداشته است. او با سینه‌ی باز و گشاده و قامت شعله‌ور از ایمان خود از طوفان حوادث استقبال می‌کرد بی آنکه احساسی از بازتابی ویرانگر و یا اضطرابی چون صاعقه داشته باشد». (12)

14- عمر ابونصر گفته است:

«به خدیجه دختر خویلد بانوی جلیل القدر عرب، شرف نسب و کرامت گوهر و سروری قبیله و عزت عشیره و فراوانی مال ختم شده است. به همین علت، نیاز تهی دست را برآورده می‌کرد و گرسنه را اطعام می‌نمود و برهنه را می‌پوشانید. پس خدیجه در اخلاق و نسب و ثروتش میان قوم خود و همگانش یگانه و منحصر بود». (13)

15- دکتر علی ابراهیم حسن گفته است:

«هر گاه بخواهیم نمونه ای از یک همسر با اخلاص و پاکدامن و زنی با وقار و خردمند نشان دهیم بهتر از خدیجه امّ المومنین (مادر مومنان) نمی‌توانیم پیدا کنیم. این بانوی بسیار خردمند، جاهلیت و اسلام را درک و در هر دو دوره از منزلتی ممتاز بهره داشت تا جایی که «طاهره» نامیده می‌شد. پس او میان مال و جمال و کمال را در یک جا جمع کرد و این صفات سه گانه هر گاه در یک جا جمع شوند که معمولاً کم اجتماع می‌کنند بر زن آثاری از عظمت و بلندی مقام می‌دهند و حال خدیجه این چنین بود».

و او گفته است:

«همچنین خدیجه علیهاالسلام نخستین بانویی بود که به اسلام گروید و از همان زمان با همسرش نماز می‌گزارد و با تشویق و شجاعت دادن او را یاری می‌نمود و از روح خود در وجود او استواری و نیرو می‌بخشید.

پیغمبر صلی الله علیه و آله بیرون می‌رفت تا اسلام را به قوم خود بشارت دهد ولی از آنها جز تکذیب و اهانت بدست نمی‌آورد. پس غمگین و نا امید به خانه بر می‌گشت و این خدیجه بود که غم را از چهره‌ی او می‌زدود و نا امیدی او را به امید مبدّل می‌ساخت و کار را برای او آسان می‌کرد». (14)

16- عمر رضا کحاله گفته است:

«خدیجه به سال 68 هجری از خانه‌ی مجد و سروری متولد شد و بر اخلاق پسندیده پرورش یافت و به دور اندیشی و خرد و پاکدامنی متصف گردید تا این که قومش او را در جاهلیت «طاهره» نامیدند». (15)

17- بودلی در کتاب خود به نام «الرّسول» گفته است:

«اطمینان خدیجه به مردی که او را دوست می‌داشت و تصدیق او و ایمان به او تا واپسین دم زندگانی، افزاینده‌ی جوّ اعتمادی است که در نخستین مراحل عقیده وجود داشت؛ آن مراحلی که امروز هر یک نفر از شش نفر ساکنان جهان (یعنی هر مسلمان) مدیون آن است». (16)

18- سلیمان کَتّانی گفته است:

«خدیجه دوستی خود را به همسرش بخشید و حال آن که احساس بخشش نمی‌کرد بلکه احساس می‌کرد محبت و دوستی از او می‌گیرد و همه‌ی سعادت را از او کسب می‌کند. ثروتش را به او بخشید و حال آن که احساس نداشت که می‌بخشد بلکه این احساس داشت که از او هدایت را که بر همه‌ی گنج‌های روی زمین برتری دارد کسب می‌نماید. پیغمبر به نوبه‌ی خود به او دوستی و قدر شناسی داد که همین امر او را به عالی ترین درجه رسنانید و او هم احساس نمی‌کرد که آن را به خدیجه داده است بلکه می‌گفت:

» ما قامَ الاسلامُ إلا بسَیفِ علی و ثَروَةِ خدیجة َ «.

» اسلام جز به شمشیر علی و ثروت خدیجه بر پا نشد «.

«پیغمبر صلی الله علیه و آله عمر و بهترین دوره‌ی جوانی خود را به او بخشید و به جای او همسر دیگری هم انتخاب نکرد تا این که او روی در نقاب خاک کشید و پیغمبر باز هم این احساس را نداشت که آن را به او بخشیده است بلکه می‌گفت:

«نه! سوگند، پروردگار مرا بهتر از او عوض نداده است. او به من ایمان آورد هنگامی‌ که مردم مرا تکذیب کردند و با مال خویش مرا یاری نمود هنگامی که دیگران مرا محروم کردند». (17)

19- خانم دکتر بنت شاطیء گفته است:

«خدیجه دختر خویلد، نخستین مادر برای مادران مومنین و نزدیک ترین زنان پیغمبر از لحاظ خویشاوندی و گرامی‌ترین آنها بر او در حیات و ممات است او به محبت و گرامی داشت پیغمبر مدت بیست و پنج سال منحصر و یگانه بود و در آن مدت زن دیگری با او شریک نمی‌بود. خدیجه در کنار پیغمبر در سالهای نخستین مظلومیت او مانند یاری غم خوار و مبارز قرار گرفت و مقاومت کرد و رنج و عذابی را که پیغمبر در راه رسالتش از قریش نصیبش شد بر او آسان نمود».

و باز گفته است:

«به زودی پس از خدیجه میلیونها زن در اسلام وارد خواهند شد ولی فقط او به عنوان نخستین زن مسلمانی که پروردگار او را بر گزید تا نقش عظیم خود را در زندگانی رسول قهرمان ایفا کند باقی خواهند ماند و در آینده تمام مورخان مسلمان و غیر مسلمان این نقش را در تاریخ ثبت خواهند کرد». (18)

20- زینب دختر علی فَوّاز عاملی گفته است:

«خدیجه خردمند و دور اندیش و شریف و از لحاظ نسب شریف ترین قریش و ثروتمندترین آنها بود. همه‌ی قوم او آرزوی ازدواج با او را داشتند ولی نتوانستند». (19)

21- سَنیه قراعه گفته است:

«خدیجه سرور قریش و ثروتمند بزرگ آنها بود و منزلتی والا و نسبی عالی داشت».

و نیز گفته است:

«خدیجه آن زنی نبود که این آرزوی محمد امین صلی الله علیه و آله را به زودی برآورده کند. زیرا خداوند متعال او را خواسته بود و مقدر کرده بود و خدیجه از مدتها پیش در علم ازلی خدا بوده است».

و باز هم گفته است:

«تاریخ در مقابل عظمت امّ المومنین خدیجه سر فرود می‌آورد و در برابرش متواضعانه و دست بسته می‌ایستد. نمی‌داند این بانو را در کدام شناسنامه بزرگان ثبت نماید». (20)

22- قدریه حسین گفته است:

«سرور زنان، خدیجه کبری نمونه ای از پاک ترین و با شکوه ترین و والامقام ترین نمونه‌های زنان اسلام است». (21)

23-«جان دیون پورت انگلیسی» می‌گوید:

«با وجود این که خدیجه در چنان سن و سال [بالایی] بود و به حسب قاعده بایستی زیبایی دوران جوانی خود را از دست داده باشد، با این حال محمد صلی الله علیه و آله تا آخرین دقیقه حیات خدیجه، نسبت به او وفادار ماند و تا زنده بود همسر دیگری اختیار نکرد». (22)

24- بنت الشاطی، نویسنده عرب:

«آیا دیگری غیر از خدیجه را می‌شناسید که با عشقی آتشین، و مهر و ایمانی استوار بی آنکه اندک تردیدی به دل راه دهد یا ذره ای از باورش به بزرگداشت همیشگی خدا و پیغمبر بکاهد، دعوت دین را از غار حرا پذیرا شود». (23)

25- عالم بزرگ حدیث، شیخ حُرّ عاملی (فوت: 1140 ق) صاحب کتاب وسائل الشیعه، شعری در وصف حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها سروده، که جهت حُسن خِتام، آورده می‌شود:

» زَوجَتُهُ خدیجة ُ وَ فضلُها «

» اَبانَ عندَ قـَولِها و فـَعلِها «

» بِنتُ خُوَیلِدِ الفَتَی المُکرَّمِ «

» المـاجدِ المؤیـدِ المُعَظـَّمِ «

«لها مِنَ الجَنَّةِ بَیتٌ مِن قَصَب»

«لا صَخَبَ فیهِ وَ لا لَهُ نَصَب»

» وَ هـَذِهِ صُورةُ لـفظِ الخبر ِ «

«عن النبی المُصطفَی المُطهَّر ِ» (24)

» همسر پیامبر خدیجه که فضل و برتری او از گفتار و رفتارش آشکار است «

» دختر خویلد آن جوان مرد بزرگوار، و ارجمند تایید شده و بلند مقام «

» برای خدیجه در بهشت خانه ای از گوهر بلورین آماده شده که در آن ناآرامی و رنج نیست «

«این عین سخن پیامبر برگزیده‌ی پاکست که خدیجه در بهشت دارای چنین خانه ای است».


1) اعیان الشیعه، ج 1، ص312 و379؛ ج10، ص272.

2) سِیر اَعلام النُّبَلاء، ج 2، ص 82.

3) سیره‌ی ابن هِشام، ج 1، ص 416.

4) همان، همانجا.

5) سنن الرّسول الأعظم، ص540.

6) اُسد الغابة، ج6، ص80.

7) سِیرُ اَعلامِ النـّـُبَلاء، ج 2، ص 81.

8) صِفـَةُ الصِّفوَة، ج 2، ص 2.

9) السیرة النبویة، ج 1، ص 240.

10) بحارالانوار، ج16، ص8 و9.

11) عقیلة الوحی، سید عبدالحسین شرف الدین موسوی عاملی، نشر دلیل ما – قم، ص 20.

12) مَثَلُهُنَّ الاعلی: خدیجه بنت خویلد، ص 98.

13) فاطمه بنت محمد صلی الله علیه و آله، عمر ابوالنصر، المکتبة الأهلیة – بیروت، ص 6.

14) نساءٌ لهنّ فِی التاریخ الاسلامی نصیبٌ، علی ابراهیم حسن، مکتبة النهضة المصریة – قاهره، ص 21-23.

15) اَعلام النساء، ج 1، ص 326.

16) بَطَلَةُ کربلاءَ ، عایشه بنت شاطئ، دارالکتاب العربی – بیروت، ص 14.

17) فاطمة الزهراءُ وَتَرٌ فی غِمدٍ، سلیمان کتانی، دارالصادق – بیروت، ص 112. مدرک حدیث مذکور: مناقب خدیجة الکبری، از محمد بن علوی مالکی، ص 2؛ و در تنقیح المقال مامَقانی، ج 3، ص77، فصل نساء، آمده است: «وَ کفاها شرفاً فوقَ شرفٍ اَنَّ الاسلامَ لم یَقـُم اِلاّ بمالها و سَیفِ علی بن ابی طالب علیه‌السلام کما رُوِیَ متواتراً» «همین افتخار و شرافت که برترین شرافت است برای حضرت خدیجه علیه‌السلام بس که اسلام جز با ثروت خدیجه و شمشیر حضرت علی علیه‌السلام برپا نشد، چنان که این مطلب به طور متواتر نقل شده است».

18) بَطَلَةُ کربلاءَ، همان، ص 13.

19) الدّرّ المنثور فی طبقات رَبّات الخدور، زینب بنت علی فوّاز عاملی، مطبعة الامیریة – بولاق، ص 180.

20) نساء محمد صلی الله علیه [و آله] و سلم، سنیة قراعة، مکتبة المؤسسة السعودیة، ص 16 و 20 و 37 و 38.

21) شهیرات النساء فی العالم الاسلامی، قدریة حسن، دارالکاتب العربی، ص 2- 5 ؛ زنان بزرگ اسلام: حضرت خدیجه علیهاالسلام، علی محمد علی دُخَیل، چاپ پنجم: 1373، چاپ سپهر، ص 28 تا 34.

22) عذر تقصیر به پیشگاه محمد صلی الله علیه و آله و قرآن، تألیف: جان دیون پورت، ترجمه: غلامرضا سعیدى، ص 25.

23) رجوع شود به: فضیلت خدیجه علیهاالسلام در گفتار بزرگان، علیرضا قاسمی.

24) حیاة الائمة علیهم السلام، هاشم معروف الحسنی، دارالتعارف – بیروت، ص 67.