جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

رحلت

زمان مطالعه: 8 دقیقه

ام المومنین و همسر محمد امین، خدیجه بنت خویلد درگذشت؛ بانوی انسانیت به نزد پروردگارش رحلت کرد؛ همسر، مادر، یار و پشتیبان سفر کرد؛ این مادر گرامی و این انسان ماندگار که بهترین یاور، همراه، هم صحبت و دوست بود، چشم از دنیا فرو بست؛ همسر گرامی ای که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را گرامی می داشت، دوستش داشت و یاورش بود و بهترین پشتیبان برای ایشان بود، رخ از جهان بربست. سال درگذشت خدیجه، سال اندوه و درد بود، در همان سال عموی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم ابوطالب نیز جان سپرد، او مردی بود که در کنار پیامبر ایستاگی کرد، با پایداری از رسول الله پشتیبانی کرد، به حمایت ایشان پرداخت و وی را پناه داد. به همین دلیل از دست دادن هر دو نفرشان دردناک و سخت بود. خواست الله بر این بود که خدیجه زمانی فوت کند که الله پیامبر را گرامی داشته و او را پیروز ساخته بود، پس خدیجه با اطمینانی کامل به جوار پروردگارش پیوست و آن هنگامه ای بود که مردم، پیرامون رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم جمع شده بودند.

خدیجه بنت خویلد زمانی رحلت کرد که پرچم مهرورزی را به دختر گرامیش -ام ابیها – فاطمه زهرا سپرد. آن هسمر باایمان و محبوب پس از آن که در تحمل سخت ترین و مشکل ترین رخدادها به پیامبر یاری رساند به رحمت ایزدی پیوست. دلیل این سختی ها این بود که قریش پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را تحریم کرد و با ایشان ظالمانه رفتار می کرد، آنها رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم را مجبور کردند تا به شعب ابوطالب پناه ببرد، و پیمان نامه را درون کعبه آویزان کردند و نبرد بی امانی را شروع نمودند. آنها تحریمی ستمکارانه را آغاز کردند که برای نسب و هم جواری و حق انسانی رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم هیچ گونه دلسوزی و احترامی تعیین نمی کرد.

اما الله پاک، خدیجه را به حمایت رسول اکرم فرستاد، این بانو در کنار آن بزرگوار ایستاد، به همراه ایشان وارد شعب ابوطالب شد، خانه و همسایه و

جایگاهش را ترک کرد و سپس با همسر مهربان و پیامبر گرامی از آن جا خارج شد. خدیجه در کنار پیامبر ماند، دردهای ایشان را فرو می نشاند، اندوهشان را از بین می برد و در سختی های تحریم شریک آن بزرگوار بود. خدیجه سالخورده و ناتوان شده بود اما او به این موضوع توجهی نداشت، به شدت بیمار بود و به ماندن در کنار رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم ادامه می داد. با وجود این که تحریم به خاندان بنی هاشم مربوط می شد و خدیجه از قبیله ی دیگری بود باز هم ایشان در کنار پیامبر پایدار ماند و سختی ها را به خاطر رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم تحمل کرد.

خدیجه با همان وضعیت دشواری روبه رو شد که ابوطالب با آن روبه رو شد ابوطالب روزی که فهمید رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم تصمیم دارد تا به رسالتش ادامه دهد با مردانگی و صداقت این سخن مشهور را گفت: (یا ابن أخی قل ما شئت، لن أسلمک لهم حتی اوسد فی التراب دفیناً(: «ای برادرزاده ام، هر آن چه که می خواهی بگو، تا در خاک دفن نشده ام هرگز تو را به آنها تسلیم نخواهم کرد.»

آری، ابوطالب و خدیجه پایدار ماندند تا این که الله توانا پیمان نامه ی درون کعبه را به وسیله ی موریانه از بین برد و جز نام الله چیز دیگری از آن باقی نماند. رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم به وسیله ی وحی از این موضوع باخبر شد و به این ترتیب آن پیمان نامه باطل شد و محاصره پایان یافت.

ابوطالب درگذشت و این رخداد برای پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بسیار سنگین بود، چرا که ابوطالب از جایگاه بسیار والایی نزد ایشان برخوردار بود. اندوه رسول اکرم زمانی بیش تر شد که مادر مومنین، خدیجه نیز در همان سال درگذشت. بانویی که سرشار از آرامش و دلسوزی و مهربانی بود درگذشت. وفات او پس از درگذشت ابوطالب مصیبت بزرگی بود. خانه خالی گردید، آسمان چهره در هم فرود برد و مکه احساس تنهایی می کرد. آن سال، سال اندوه بود. قریش زمانی نسبت به رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم گستاخ شد که این دو پشتیبان مهربان و راستو وفات کردند. درگذشت آن دو مایه ی درد و اندوه، فقدان تکیه گاه و پشتیبان بود. اما الله با

ایشان بود. حمایتش می کرد و به او یاری می رساند. تمامی دنیا دانست که رسول اکرم چگونه بردباری نمود و تاب آورد. با این که الله پاک می توانست بدون این سختی ها پیامبرش را یاری کند اما در آنها، درسی است که تمام امت اسلامی باید آن را یاد بگیرند، چرا که رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم الگو و اسوه است. قرآن کریم چنین بیان می کند: أن لو یشاء الله لهدی الناس جمیعاً – (1) «اگر الله می خواست، همه ی مردم را هدایت می کرد.»

و با وجود همه ی این سختی ها، پروردگار از ایشان می خواهد که مردم را این گونه دعوت کنند: ادع الی سبیل ربک بالحکمة و الموعظة الحسنة و جادلهم بإلتی هی أحسن….(2) «به راه پروردگارت با حکمت و پند پسندیده فراخوان به روشی که آن[روش] بهتر است با آنان مناظره کن.»

رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم نسبت به محبت ها و احترام های این بانوی گرامی وفادار بود، همیشه از او یاد می کرد و در قلبش محبت ها و کارهای بزرگ خدیجه، را نگه می داشت. او در حقیقت بهترین همسر، یار، پشتیبان و مشاور بود.

خدیجه در کنار پیامبر ماند و به ایشان کمک کرد، زمانی که مردم از دادن اموالشان به پیامبر خودداری کردند؛ او به پیامبر یاری رساند، هنگامی که مردم ایشان را تنها گذاشتند، او ایشان را تصدیق کرد، هنگامی که مردم ایشان را دروغگو پنداشتند، خدیجه به ایشان ایمان آورد، زمانی که بیش تر مردم به ایشان کفر ورزیدند؛ خدیجه تمام محبت و علاقه اش را به پیامبر ارزانی داشت، و از این رو پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم همیشه از خدیجه یاد می کرد و برایش دعا می نمود و دوستانش را گرامی می داشت و به خویشاوندانش سر می زد.

شخصی که به زندگی خدیجه می نگرد درمی یابد که این بانو در زندگی رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم و در مسیر دعوت اسلامی از چه نقش مهمی برخوردار بوده است. اثر این نقش در اندوهی که پس از وفات خدیجه به پیامبر دست داد به خوبی آشکار می شود. اما لطف و توجه پروردگار فراتر از این مصیبت بود، پس از آن که این بانوی بزرگوار وفات یافت، الله پاک رسولش را با پیروزی ها و یاری های فراوان گرامی داشت، مژده های گوناگون به ایشان داده شد، انسان ها و جن ها به اسلام روی آوردند و گروهی از جنیان مسلمان شدند و عداس اسلام آورد. سپس حادثه ی اسراء و معراج رخ داد تا مژده و تأیید و اطمینانی برای رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم باشد.

خواست الله بر این بود که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم با گروهی از قبیله ی خزرج دیدار کند، آنها از مدینه آمده بودند تا مراسم حج را انجام دهند، سپس مسلمان شدند و یاران پیامبر گردیدند. همچنان پیروزی ها و مژده های گشایش ادامه داشت تا این که به رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم اجازه داده شد تا هجرت کنند و به مدینه بروند، هنگامی که ایشان از مکه بیرون می رفت با اندوه رو به مکه کرد و فرمود: (لو لا أن أهلک أخرجونی منک ما خرجت(: «اگر اهلت مرا از تو بیرون نمی کردند، هیچ گاه از تو بیرون نمی رفتم.»

سپس به درگاه پروردگار این دعا را می کند: (الهم و قد أخرجتنی من أخب البقاع الی فأسکنی فی أحب البقاع ألیک(: «الهی، مرا از مکانی که دوستش داشتم جدا کردی، پس مرا در مکانی که دوستش داری منزل بده.»

پیروزی ها و گشایش ها ادامه داشت و الله پاک دینش را پیروز گرداند و به پیامبر و محبوبش یاری رساند، رسول اکرم پیروزمندانه وارد مکه شد و به آن جا بازگشت. همین که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به مکه بازگشت از همسر فداکارش خدیجه بنت خویلد یاد کرد، ایشان در «ابطح» که به قبر خدیجه در منطقه ی «معلاه» نزدیک بود، خیمه ای برپا کردند. پیامبر برای آن بانو دعا و استغفار می کرد و از خوبی های او یاد می نمود و وفاداری و پایداری او را ارج می نهاد. زبان حال

پیامبر این بود: هر سختی و مشکلی را که احساس می کردم به نزد خدیجه می آمدم و او آن را برطرف می ساخت… او ناراحتی هایم را از بین می برد… پشتیبانم بود، باورم داشت و به من ایمان آورد. تمام ثروتش را در مسیر این دعوت اسلامی مصرف کرد… هرگاه که مردم با من رفتار بدی داشتند او به من نیرو می بخشید… اگر مرا انکار می کردند او مرا تصدیق می کرد و سختی ها را برای من آسان می ساخت، الله از او خشنود باد!

به همین دلیل بود که این بانو چنین جایگاهی در قلب رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم داشت، پیامبر او را بیش تر از همه ی مردم دوست داشت و همیشه او را گرامی می داشت. حتی پروردگار جهانیان از فراز هفت آسمان او را گرامی داشت و آن هنگامی بود که جبرئیل، خدیجه را دید که از کوه بالا می آید و به رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم چنین گفت: «ای محمد، خدیجه به نزد تو می آید و خورش -و یا خوراکی- به همراه دارد، هرگاه پیش تو آمد سلام من و پروردگارش را به او برسان«. پروردگار از او خشنود باد و از جانب ما و تمام مسلمانان بهترین پاداش ها را به او ارزانی دارد.

رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم محبت و جایگاه خدیجه را در قلبش زنده نگاه داشت و همیشه روبه روی همسرانش از او یاد می کرد و به ویژه در برابر بانویی که او را بسیار داشت – عایشه بنت ابوبکر صدیق- چنین می فرمود:)و الله ما أبدلنی الله خیراً من خدیجة(: «به الله سوگند، او جایگزینی بهتر از خدیجه به من ارزانی نداشت.» خدیجه جایگاه والایی داشت و کارهای پسندیده ای انجام داده بود. عایشه هنگامی که علاقه ی شدید رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم را نسبت به خدیجه می دید رشک می برد و این سخن را بیان می کرد: گویا به جز او زنی در دنیا وجود ندارد. رسول اکرم در جانبداری از خدیجه تردیدی به خود راه نمی داد، بلکه نسبت به کار خود تأکید داشت و محبت و احترام خود را به جا می دانست و به تمام همسرانش و تمامی مردم جهان ثابت کرد که خدیجه بانویی است که در قلب مصطفی صلی الله علیه و آله و سلم جای دارد.

هنگامی که پیامبر خدیجه را در قبر گذاشت و او را به خاک سپرد، اندوه شدیدی ایشان را فرا گرفت و برای او درخواست رحمت داشت و محبت این

بانو را در قلب و عقل و وجدانش جای داد. خدیجه صورت حقیقی انسانی بزرگوار، دوستی گرامی، همسری فداکار و مومنی راستگو بود. از این رو سیرت خدیجه درخشان مانده و تا زمانی که پروردگار، زمین و ساکنان آن را واگذارد نام این بانو باقی خواهد ماند.

در مسافرت هایی که به اروپا داشته ام برخی از افرادی که مسلمان شده اند با صراحت بیان می کردند که پس از خواندن زندگی نامه ی خدیجه بنت خویلد و آگاهی یافتن از نگرش ایشان نسبت به رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم اسلام را پذیرفته اند، و این موضوع سبب شده تا در برابر نجابت، راستگویی، نیک اندیشی، امانت داری و شجاعت این بانو زبان ستایش بگشایند و به این ترتیب به رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم ایمان بیاورند و وارد دین اسلام شوند.

الله پاک خدیجه بزرگوار را بیامرزد و او را قرین رحمت خود گرداند و در بهشت پهناورش جای دهد. پروردگار از جانب ما و تمام مسلمانان به ایشان پاداش نیکو ارزانی دارد و این بانوی گرامی را خشنود گرداند!

گنبدهایی که بر قبر بانو خدیجه بنا شد

پس از آن که بنی هاشم از شعب ابوطالب بیرون آمدند، در تاریخ دهم رمضان سال ده بعثت، خدیجه بنت خویلد همسر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم وفات یافت و در منطقه ی «حجون» دفن شد.(3)

گبندی که بر قبر خدیجه بوده است در سال 950 هـ. ق از سنگ قاحوط بنا شده بود که از منطقه ی شمیسی آورده بودند؛ و با آگاهی امیر شهید، محمد بن سلیمان جرکسی، مدیر ادارات مصر در زمان زمامداری داوود پاشا، نایب سلطان سلیمان قانونی ساخته شد. پیش از این بنا بر قبر خدیجه تابوتی چوبی قرار داشت، سپس این گنبد در سال 1298 هـ. ق تجدید بنا شد.


1) رعد: 31.

2) نحل: 125.

3) ابن حجر، «الاصابه» 7 / 605.