از والاترین درجات ایمان به آفریدگار هستی، این است که انسان در اوج آگاهی و عشق، از تدبیر و تقدیر حکیمانه ی خدا خشنود بوده، و به آن چه او برای بنده ی خویش اندازه گیری و تدبیر فرموده است دلگرم باشد. این وصف و حالت خوش و این نشان بزرگی و مدال افتخار آفرین
ایمان، از ویژگی ها و امتیازات بانوی خردمند حجاز در همه ی زندگی تاریخسازش بود.
او بانوی گرانمایه ای بود که در اوج آگاهی و آمادگی به همه ی فراز و نشیب ها و زیبایی ها و ناگواری های زندگی ـکه براساس تقدیر حکیمانه ی خدا و در راه بندگی او و رشد و رستگاری مردم برایش پیش آمدـ راضی و خشنود بود و در اوجی از ایمان و اخلاص و عرفان بود که همان را می پسندید که خدایش بپسندد.
یکی درد و یکی درمان پسندد
یکی وصل و یکی هجران پسند
من از درمان و درد و وصل و هجران
پسندم آن چه را جانان پسندد
او در همه ی مراحل زندگی درس آموز و پرافتخارش، به آن چه خدا برایش مقرر فرموده بود، رضایت داشت و به ویژه، پس از مفتخر شدن به همراهی و معاونت پیامبر، دست در دست آن انسان تاریخ ساز و نجات بخش، در راه انجام وظیفه و به دوش کشیدن بار مسئولیت خویش، انواع شکنجه و آزار، ترس و ناراحتی، رنج و محرومیت، فقر و گرفتاری، تبعید و فشار واپسگرایان، و هر غم و مشکلی را به جان پذیرفت و توانمند و پر صلابت، افتخار آفرید و تاریخ ساخت و نور پاشید و به عنوان نمونه ی درخشان زن آزاده و آگاه و درست اندیش و پرواپیشه و عزت آفرین، راه جاودانگی و ماندگاری را گام سپرد.
در این کتاب شما خواننده ی گرامی با برخی از این اخلاص ها و فداکاری ها و نیز رنج ها و محرومیت هایی که با زندگی هدفمند و آزادمنشانه ی آن بانوی پرشکوه آمیخته بود، آشنا خواهید شد. راستی که
آن دخت ارزش ها و فضیلت ها، شخصیت ارجمندی داشت که آین آیه ی شریفه شامل حال اوست و او مصداق بارز کسانی است که با این سخن شکوهبار خدا مورد مهر قرار می گیرند که:
»یا أیتها النفس المطمئنة ارجعی إلی ربک راضیةً مرضیةً فادخلی فی عبادی وادخلی جنتی» (1)
چرا که او به پاداش خدا و به آن چه آفریدگارش در این سرا برای او مقرر فرمود، خشنود بود و در همه ی زندگی، به گونه ای اندیشید و سخن گفت و عمل کرد که خدایش از او خشنود باشد و پیش از فرا رسیدن پایان زندگی و مرگ، بشارت بهشت خدا را از زبان پیامبرش دریافت دارد؛
»فاقرأ علیها السلام من ربها و منی و بشرها ببیت فی الجنة.» (2)
از امام صادق در مورد ایمان ژرف و استوار و مقام عرفان و خشنودی خدیجهـ که همراه و همدم پیامبر بودند و او را راستگوترین و شریفت ترین و آزادمنش ترین روزگاران می شناختند، پس از اندیشه ی بسیار در مورد او و پیامبری آن حضرت، به وحی و رسالت ایمان آوردند؛ اما روزی پیامبر آن دو را فراخواند و فرمود: این فرشته ی وحی
است و می گوید: اسلام دارای شرایط و برنامه ها و مقررات و پیمان هایی است؛ این گونه، بشنوید:
1. ایمان و باور قلبی بر یکتایی خدا؛
2. ایمان به رسالت محمد صلی الله علیه و آله و سلم؛
3. ایمان به معاد و جهان پس از مرگ و پاداش و کیفر و حساب و کتاب او؛
4. پس از این ها، زندگی براساس مقررات جدید؛
5. و دیگر آراستگی کامل به اخلاص و منش انسانی تازه؛ اینک بگویید که آیا این شرایط را با دل و جان می پذیرید؟
خدیجه علیهاالسلام پس از اندیشه ای دیگر در مورد هریک از این اصول، پاسخ داد:
»آمنت و صدقت و رضیت و سلمت؛»
آری، من به همه ی این اصول ایمان آوردم، همه را گواهی نمودم، از جان و دل باور کردم و بر این پیام و برنامه و مسئولیت های برخاسته ی از آن در زندگی، راضی و خشنود شدم، و در برابرش سر فروتنی و خضوع فرود می آورم (3)
1) به هنگام مرگ، به روح انسان شایسته کردار ندا می رسد که: ای روح آرامش یافته به یاد خدا! خشنود و پسندیده به سوی پروردگارت باز گرد، و در زمره ی بندگان برگزیده ی من درآی، و به بهشت من وارد شو. فجر / 27 ـ 30.
2) بحار / ج 16 / ص 7؛ صحیح بخاری / ج 5 / ص 112.
3) بحار / ج 18 / ص 232.