این نواندیشی و نوگرایی و پیشتازی خدیجه علیهاالسلام در اسلام و ایمان و بیعت و نماز به چند دلیل بود:
1. او از دیرباز، با ادیان آسمانی آشنا شده، و در مورد آن ها اندیشه و مطالعه کرده بود، و در پرتو این شناخت ادیان آسمانی بود که از نوید رسانی و بشارت های موسی و مسیح در مورد پیامبر اسلام آگاهی یافته و در این مورد بسیار اندیشیده بود.
2. او شاگرد آگاه و پرشور و تلاش عمویش «ورقه» بود، که از عالمان بزرگ مذهب مسیح بود، و مفاهیم و مقررات و معارف مذاهب پیشین را به خدیجه آموخته، و در راه زندگی، همواره مشاور خیرخواه و دلسوز او بود.
به همین جهت او در آن روزگار، رهرو راه ابراهیم علیه السلام و در دین و آیین او بود و از ضد ارزش ها و گناهان دوری می جست و به پاکی و قداست و صفا و راستی و درستی و عدالت و مردم نوازی پای می فشرد؛ به گونه ای که در جاهلیت او را «طاهره» یا پاک روش و پاک منش می خواندند.
3. راز دیگر پیشتازی او به اسلام و ایمان، شناخت او از محمد صلی الله علیه و آله و سلم و شهرت آن حضرت به راستی و درستی و پاکی و پروا و آزادگی و شکوه و برتری در سراسر حجاز بود، و آن بانوی بزرگ هنگامی که آن نویدها را در مورد آخرین پیامبر خدا می نگریست، و نشانه ها و منطقه ی ظهورش را در کتاب های آسمانی می دید و می خواند، و از دگر سو محمد صلی الله علیه و آله و سلم را برترین انسان روزگار خویش می یافت، بیشتر به هدف نزدیک تر می شد و قرائن و شواهد، او را در این راه یاری می کرد. به همین جهت است که پیش از بعثت پیامبر با اندیشمندان مذهب مسیح، نظیر: «ورقه«،
»عداس«، «نسطور«، «بحیرا» و دیگران در این مورد به گفت و گو می نشست، و پس از بعثت و آغازین سال های آن نیز، هم وصف پیامبر و هم آیات قرآن را نزد آنان می برد و در این مورد به رایزنی می نشست؛ از این رو راهی که دیگران می بایست با تلاش و اندیشه و فرصت بسیار بجویند و بشناسند، او در انتظارش می زیست و لحظه شماری می نمود.
4. امتیاز دیگر اسلام و ایمان و بیعت او با پیامبر آزادی این بود، که بسیار خالصانه و سرشار از اطمینان قلب و یقین خالص بود. دلیل این بیان پیش از هر چیز گواهی پیامبر به ایمان عمیق و استوار او، و دلیل دیگر این بود که او ثروت هنگفت، آبرو و اعتبار بسیار و آسایش و امنیت خویش را پای دین خدا نهاد، و این همه فداکاری جز در پرتو اخلاص و یقین والا نشاید.
5. امتیاز دیگرش این بود که اسلام و اسلام گرایی او نه احساسی بود و نه دنباله روانه. نه براساس مد و پیروی از جریان محافظه کار و غالب و رایج جامعه و تاریخ بود و نه موسمی و فصلی و زودگذر؛ بلکه براساس آگاهی و شناخت و خردمندی و خردورزی و اخلاص و کمال طلبی بود.
دلیل آن هم، افزون بر هدیه ی ثروت و امکانات گسترده ی در راه عقیده و باور خویش، زندگی و امنیت خود را نیز در این راه نهاد؛ به گونه ای که روایات رسیده و تاریخ نشان می دهد، او سال ها در اندیشه ی جامعه و جهانی نو و در جستجوی بعثت دگرگون ساز آخرین پیامبر و آخرین پیام آسمانی بود و در این راه، افزون بر مطالعه ی مذهب مسیح و موسی، با کشیش ها و عالمان یهود و مسیحیت همواره رایزنی می نمود.