راز برگزیدگی و شکوه بانوی آزادی و معنویت در تاریخ و حدیث یا آینه ی بزرگان و دانشمندان و صاحبان خرد و بینش نیز جالب و تماشایی است.
در این فرصت بجاست به نمونه هایی از دیدگاه چهره های معاصر او و برخی از اندیشمندان نسل های بعد در ترسیم ارزش های علمی و هنری و اخلاقی گوهر وجود تاریخساز و جامعه پرداز او بنگریم و بگذریم:
1. جناب ابوطالب ـ که خود از نواندیشان و تاریخ سازان عرب و پیشتازان راه آزادی است ـ به هنگام خواستگاری از این دخت کمال برای پیامبر، در وصف او و راز گزینش وی به عنوان برترین ها در قاموس و تاریخ زن مترقی، روی سخن را به خاندان او نمود و چنین گفت:
»ان ابن أخینا خاطب کریمتکم الموصوفة بالسخاء و العفة، و هی فتاتکم المعروفة المذکورة فضلها الشامخ خطبها…«(1)
اینک برادرزاده ی ما محمد ـ که بی نیاز از وصف و ستایش است ـ به خواستگاری دخت گرامی شما آمده است؛ آن دخت ارجمندی که به ویژگی بخشندگی و پاکی و پروا و شایستگی آراسته است؛ همو که انسانی است بلند جایگاه و به شکوه و عظمت در میان شما شهره ی آفاق است، و برتریش زبانزد همگان و مقامش بسی ارجمند می باشد.
2. بانو «ام سلمه» ـ که از زنان برجسته ی تاریخ اسلام و همسر گران قدر پیامبر پس از «خدیجه» است ـ به هنگام وصف درایت و شایستگی آن بانوی کمال به وسیله ی پیامبر، گفت:
»یا رسول الله! انک لم تذکر من خدیجة أمراً الا و قد کانت کذلک…؛«
ای پیامبر خدا! راستی که خدیجه همان گونه بلندمرتبه و پراخلاص و درست اندیش و شایسته کردار بود که شما هماره او را وصف می کنی.(2)
3. «اسماء» از زنان نواندیش و تاریخ ساز عصر رسالت در وصف خدیجه، خطاب به او گفت:
»… أنت سیدة نساء العالمین!«(3)
راستی که تو سالار زنان عصرها و نسل ها هستی.
4. «صفیه» دختر «عبدالمطلب» و عمه ی پیامبر، از زنان کمال جو و
شجاع تاریخ اسلام، در وصف او چنین سرود:
…ثم السعود لأحمد
والسعد عنه مابرح
بخدیجة بنت الکمال
بحر نایلها طفح
شادی و شادمانی با نشاط و طراوت فرارسید، و بدپنداری و اندوه برطرف شد. فروغ درخشان ما، چهره برافروخت و موج نیک بختی و شادکامی از افق پدیدار گردید.
و این همه به برکت وجود ارجمند محمد صلی الله علیه و آله است؛ همو که در سرزمین حجاز و در زبان مردم آن به نیکی و بزرگمنشی یاد می شود.
هرگاه «احمد» با همه ی انسان ها و نیز دیگر پدیده های آفرینش مقایسه شود، برتری و شکوه او بر همه ی آنها آشکار خواهد شد.
اینک بار دیگر شکوه محمد صلی الله علیه و آله بر قریش آشکار گردید و به یمن وجود او، همای نیک بختی و سعادت برای همیشه در آسمان زندگی انسان های کمالجو و رشدخواه به پرواز درآمد. امواج این سعادت و نیک بختی «خدیجه» را در بر گرفت؛ همو را که دخت خرد و کمال و پاکی ها و ارزش هاست.
راستی که خدیجه چه بانوی شکوهمند و آراسته ای است! و چه قدر درایت و بردباری از گفتار و منش او نمایان است!
5. «محمد«، از نوادگان امام حسن علیه السلام ـ که از دانشمندان ژرف نگر و پرواپیشه در تاریخ اسلام بود ـ در این مورد می گفت:
»و من الأزواج أفضلهن خدیجة الطاهرة…«
از همسران پیامبر، برترین شان از نظر بینش و منش و جمال و کمال خدیجه ی پاک سرشت و پاک منش بود، که درود خدا بر او باد.
6. «عبدالله بن زبیر» که در دوستی با خاندان پیامبر دارای سابقه ی نیکی نیست، به وجود ارزشمند خدیجه علیهاالسلام مباهات می نمود، به گونه ای که در یک رویارویی گفتاری با معاویه گفت: از افتخارات من این است که عمه ی گران قدرم «خدیجه«، آن بانوی بزرگ و دارای ریشه و تباری نیک و رفتار و کرداری والاست، اما عمه ی تو، «ام جمیل» است، (4) که خدا در نکوهش بداندیشی و رفتار ظالمانه اش فرمود:
»… و امرأته حمالة الحطب – فی جیدها حبل من مسد«(5)
و زنش نیز ـ که هیزم کش است، و در گردنش ریسمانی بافته شده از لیف خرماست ـ به آن آتش می سوزد.
7. حدیث نگار نامدار اسلام، جناب «اربلی» در وصف آن بانوی نوگرا و با معنویت می نویسد:
»و کانت خدیجة امرأةً حازمةً نبیلةً شریفةً، و هی یومئذ أوسط قریش نسباً، أو أعظمهم شرفاً، و أکثرهم مالاً، و کل قومها قد کان حریصاً علی تزویجها، فأبت و عرضت نفسها علی النبی و قالت: یابن عم! انی رغبت فیک لقرابتک منی وشرفک من قومک و أمانتک عندهم و صدق حدیثک و حسن خلقک…«(6)
خدیجه به راستی بانویی خردمند و خردورز و بسیار پرشرافت و درایت بود. او در روزگار خویش از نظر ریشه و تبار از بهترین های «قریش» بود و از نظر شرافت و شکوه، پرشکوه ترین آنان، و از نظر ثروت
و امکانات، ثروتمندترین آنان به شمار می آمد. بسیاری از چهره های سرشناس عرب و عجم برای پیوند با او سخت می کوشیدند و خواستگار بی قرار او بودند، اما او به آنان پاسخ منفی داد و در همان حال، خود با هوشمندی و آینده نگری عجیبی به خواستگاری پیامبر رفت و با درایت و نجابت، انگیزه های انسانی و معنوی خویش را برای این پیشگامی بیان نمود و گفت: من به خاطر خویشاوندی و همفکری و به دلیل شرافت، امانت، راستی و منش شایسته ات، دل در گرو مهر تو دارم و بر آن هستم که اگر بپذیری با تو پیمان زندگی مشترک امضا کنم.
8. «علامه ی مجلسی» می نویسد: خدیجه علیهاالسلام یاور راستین و پراعتبار اسلام بود که پیامبر خدا با وجود او و حمایت بی دریغ و کارسازش از هدف های بلند و آزادیبخش خود آرامش و آسایش می یافت… و شاید در پاداش این کار سترگ اوست که جبرئیل نزد پیامبر می آید و پیام می آورد که: ای پیامبر! به خدیجه از سوی پروردگارش سلام برسان! پیامبر خدا هم رو به آن بانوی آزادمنش می نماید و می فرماید: خدیجه! این فرشته ی وحی است که از سوی پروردگارت به تو سلام آورده است، و آن بانوی دانش و معنویت پاسخ می دهد که: ذات بی همتای خدا سرچشمه ی سلام و ارزانی دارنده ی سلامت است، و سلامت و امنیت از سوی اوست و سلام و درود به بارگاه او باز می گردد.(7)
و نیز می نویسد: راستی که خدیجه وزیر راستین اسلام، مشاور خردمند و شجاع پیامبر و حمایتگر پراعتبار او بود. آن حضرت به یاری
او و حمایت بی دریغ و شجاعانه اش بر انبوه مشکلات و موانع چیره می شد، و با مهر و صفای وصف ناپذیر او آرامش خاطر می یافت؛
و کانت خدیجة وزیرة صدق علی الإسلام، و کان رسول الله یسکن الیها.«(8)
9. «فضل بن روزبهان» از دانشمندان نامدار اهل سنت می نویسد:
»أما فضائل خدیجة فهی کثیرة لاتحصی.«(9)
اما برتری ها و والایی های خدیجه بی شمار و بسیار است…
10. و نیز «سبکی» از بزرگان اهل سنت می نویسد:
»والذی نختاره و ندین الله به أن فاطمة أفضل من خدیجة…«(10)
آنچه در مورد بانوی بزرگ اسلام، خدیجه علیهاالسلام بر می گزینیم و بدان عقیده داریم، این است که او برترین زنان قریش، سرور زنان عرب، مام ارجمند توحیدگرایان و نواندیشان و سالار زنان گیتی است؛ اما ریحانه ی سرفراز پیامبر، فاطمه علیهاالسلام از او هم برتر و پرشکوه تر است. با این بیان فاطمه علیهاالسلام دخت ارجمند پیامبر، برترین زن تاریخ بشر است، و پس از او «خدیجه«، برترین زن عصرها و نسل هاست.
11. «قاضی نعمان مغربی» از عالمان اهل سنت می نویسد: «خدیجه» بانوی بزرگ تاریخ ـ که رضوان خدا بر او باد ـ همان بزرگ بانویی است که مام ارجمند امامان نور را به دنیا آورد، و پیامبر گرامی با پیام فرشته ی
وحی بشارت بهشت پرطراوت و زیبای خدا را به او داد. او ثروت بسیارش را در راه حق و عدالت و یاری رسانی به هدف های بلند پیامبر عدالت هزینه کرد، و به راستی محبوب ترین، برترین و گرامی ترین همسر پیامبر در نظر آن حضرت بود.
او مام ارجمند دخت سرفراز پیامبر، فاطمه علیهاالسلام و دیگر فرزندان آن حضرت و به بیان پیامبر، آرامش بخش دل توفان زده ی او از فشار تاریک اندیشان و استبدادگران بود.
او بانوی قانونمند و حق شناسی بود که در همه ی زندگی مشترک با پیامبر، میان او و آن حضرت جز همگرایی و صفا و عشق و وفا جریان نیافت، و کوچک ترین کدورت و آزردگی پدید نیامد، و در حالی جهان را بدرود گفت که پیامبر از او خشنود و سپاسگزار بود،(11) و او نیز از آن حضرت خشنود.(12)
12. «شهاب الدین آلوسی» یکی از مفسران نامدار اهل سنت می نویسد: «ابن عباس» از پیامبر خدا آورده است که فرمود: چهار زن نواندیش و ستم ستیز در زندگی خویش به گونه ای با درایت و شهامت
زیستند و درخشیدند، که سالار زنان روزگار خویش شدند: مریم، آسیه، خدیجه و فاطمه؛ «اربع نسوة. سیدات سادات عالمهن: مریم بنت عمران، و آسیة بنت مزاحم، و خدیجة بنت خویلد….«(13)
13. و «قرطبی» یکی از مفسران بلندآوازه ی اهل سنت در ترسیم جایگاه بانوی آزادی می نویسد:
»خدیجة بنت خویلد أول من آمن بالله و رسوله، و صدق محمداً فیما جاء به عن ربه و آزره علی أمره…؛«(14)
خدیجه علیهاالسلام نخستین کسی بود که به خدا و پیامبرش ایمان آورد، و آن برنامه ی اوج بخش آسمانی را که محمد صلی الله علیه و آله از سوی پروردگارش برای مردم آورده بود، با همه ی وجود گواهی نمود و آن حضرت را در راه رساندن پیام خدا و ایجاد دگرگونی مطلوب و محبوب در جامعه یاری و پشتیبانی کرد و در این راه فداکاری و شکیب قهرمانانه ای به نمایش نهاد.
14. و دانشمند دیگری از اهل سنت، ضمن ترسیم شکوه و عظمت آن بانوی تاریخ ساز، در بیان افتخار دیگر او می نویسد:
»و علی نشأ فی بیت خدیجة و هو صغیر، ثم تزوج بنتها بعدها فظهر رجوع أهل بیت النبوی الی خدیجة دون غیرها…؛«(15)
… بدین سان علی علیه السلام از کودکی در خانه ی خدیجه، بزرگ بانوی کمال و معنویت رشد کرد و پس از او با دخت فرزانه اش فاطمه علیهاالسلام پیوند زندگی مشترک امضا نمود. بر این باور آشکار می گردد که ریشه و اساس خاندان پیامبر، از سوی مادر به خدیجه باز می گردد و نه به دیگری.
15. «بیهقی» می نویسد: خدیجه و ابوطالب دو یار پرنفوذ پیامبر، در یک سال، جهان را بدرود گفتند و با رحلت آن دو، امواج گرفتاری و مصیبت بر پیامبر باریدن نمود، چرا که خدیجه وزیر راستین و کارآمد اسلام و مشاور خردمند و یار شجاع و فداکار پیامبر بود، و او به یاری و حمایت بی دریغ و شهامتمندانه ی خدیجه، از سویی بر مشکلات و موانع چیره می شد، و از سوی دیگر با مهر وصف ناپذیر او آرامش خاطر می یافت؛(16)
یار محبوبی که بسیار دوستش می دارم از سفر می رسد، و خورشید در چهره ی نورافشانش اثر نهاده است. من از خورشید درشگفتم که چگونه بر آن جمال پرمعنویت بوسه زده، با آن که خورشید را نزیبد که به ماه تابان برسد؟
و نیز این گونه:
فلو اننی أمسیت فی کل نعمة
و دامت لی الدنیا و ملک الأکاسرة
فما سویت عندی جناح بعوضة
اذا لم تکن عینی بعینک ناظرة
اگر روزها را غرق در نعمت ها به شب رسانم، و اگر فرمانروایی شاهان ایران و روم هماره از آن من باشد، هنگامی که چشمم تماشاگر چشم نازنین تو نباشد، به اندازه ی بال مگسی برایم ارزش نخواهد داشت «ثم ان خدیجة و اباطالب ماتا فی عام واحد، فتتابعت علی
رسول الله المصائب بهلاک خدیجة، و کانت خدیجة وزیرة صدق علی الإسلام، و کان رسول الله یسکن الیها.«(17)
16. انبوهی از حدیث نگاران، از جمله «ابن مغازلی شافعی» می نویسد: خدا قرآن را در حالی به پیامبرش فروفرستاد که خدیجه در کنار آن حضرت و همسنگر و همراه و مشاور و وزیر او بود؛ «أنزل الله علی رسوله القرآن و الهدی و عنده خدیجة.«(18)
17. «سلیمان کتانی» دانشمند نامدار عرب در وصف آن بانوی ستم ستیز و آزادیخواه می نویسد: «خدیجه» ثروت هنگفت خود را با سخاوتی وصف ناپذیر به محمد صلی الله علیه و آله بخشید، در حالی که هرگز این احساس را نداشت که چیزی می بخشد؛ بلکه این احساس را داشت که از وجود گرانمایه ی او، هدایت و سعادت و رستگاری دو جهان را ـ که بر همه ی گنجینه های گیتی برتری دارد ـ به دست می آورد. او احساس می کرد که مهر و عشق پاک را به پیامبر آزادی و مهر هدیه می کند، و در برابر آن سعادت و رستگاری و ماندگاری همه جانبه را به دست می آورد.(19)
18. «علامه ی مامقانی» در وصف او می نویسد: خدیجه همسر جاودانه و هماره ی پیامبر است و به راستی مادر شایسته کردار و پرمعنویت مردم با ایمان است.(20)
و نیز می نویسد: برای آن بانوی فرزانه، این شرافت و شکوه که برترین افتخار و شکوه است، بسنده می باشد که راه و رسم عادلانه و بشردوستانه ی اسلام در برابر شرک و استبداد و تاریک اندیشی و تعصب کور، جز در پرتو جاذبه ی پیامبر و منش او، جهاد خالصانه امیر مؤمنان و درایت و ثروت بی کران خدیجه و جهاد مالی او قامت برنیفراشت و گسترش نیافت، که این واقعیت در روایات آمده است؛
»کفاها شرفاً فوق شرف ان الإسلام لم یقم الا بمالها و سیف علی بن ابی طالب کما روی متواتراً.«(21)
19. فقیه و مرجع نامدار جهان تشیع، آیت الله خویی در گرامیداشت آن بانوی تاریخ ساز می نویسد: شکوه و عظمت خدیجه، بخشش ثروت بی کرانش در راه خدا و پیشبرد هدف های آزادیبخش اسلام و پیامبر و همراهی و همگامی و فداکاریش در خدمت پیامبر به گونه ای روشن است که ما را از گفتار بیشتر در وصف او بی نیاز می سازد.(22)
20. و از همه جالب تر آن که علی علیه السلام او را بانویی نواندیش و نوگرا و خردمند و استقلال جو و پیشتاز در نماز و نیایش وصف می کند و در بیان نقش ممتاز آن بانوی کمال در راه پیشرفت نهضت آزادی خواهانه ی پیامبر، در سوگ جانسوز او چنین می سراید:
أعینی جودا بارک الله فیکما
علی هالکین لاتری لهما مثلاً
علی سید البطحا و ابن رئیسها
و سیدة النسوان أول من صلی…
هان ای دو چشم من! باران اشک از آسمان دیدگانم فروبارید! خدا این باران اشک را در سوگ دو یار فداکار اسلام و دو پشتیبان بی همانند پیامبر آزادی بر شما مبارک سازد؛ چرا که آن دو به راستی انسان های بی نظیری بودند.
هان ای دو چشم من! در سوگ غمبار سالار حجاز و فرزند سالار مکه، ابوطالب و نیز در رحلت جانسوز سالار زنان ـ که نخستین بانوی توحیدگرا و پیشتازترین زن در راه آزادی و معنویت بود، و با پیامبر نماز می گزارد و به نیایش می نشست ـ باران اشک فرو بارید.
بر همان بانوی خودساخته و پاک روش و پاک منشی که خدا سرای او و گرداگردش را پاک و پاکیزه ساخته است؛ بانوی پربرکتی که خدا او را به خاطر نواندیشی و شایسته کرداریش به شاهراه فضیلت ها و والایی ها راه نموده است…
1) بحار/ ج 16/ 69.
2) بحار/ ج 43/ ص 131؛ الأنوار الساطعة من الغراء الطاهرة/ ص 374.
3) بحار/ ج 43/ ص 138.
4) العقد الفرید/ ج 4/ ص 16.
5) مسد/ 3 ـ 5.
6) کشف الغمة / ج 1 / ص 509.
7) بحار/ ج 22/ صص 11 / 16 / 152.
8) بحار/ ج 16/ ص 11.
9) دلائل الصدق/ ج 3/ ص 645 به نقل از: الأنوار الساطعة من الغراء الطاهرة/ ص 375.
10) همان مدرک.
11) و این در حالی است که به گواهی آیات قرآن، برخی از زنان پیامبر ـ که دست بازیگر سیاست بر آن شد که پس از رحلت پیامبر آنان را برتر از خدیجه علیهاالسلام جا زند، در آن شرایط خانوادگی مترقی و پر معنویت خانه ی پیامبر، نه تنها به این پایه از رشد معنوی و انسانی نرسیدند، که گاه به خاطر ناهماهنگی در اندیشه و منش، مورد عتاب هم قرار گرفتند و خدا به آنان هشدارها داد. در این مورد می توانید به آیه های 1 ـ 4، از سوره ی تحریم، و 28 ـ 29 از سوره ی احزاب بنگرید.
12) شرح الأخبار فی فضائل الأئمة الأطهار/ ج 3/ ص 22.
13) روح المعانی / ج 3/ ص 155؛ ذخائر العقبی/ ص 44؛ درالمنثور/ ذیل آیه ی 42 آل عمران.
14) الأنوار الساطعة من الغراء الطاهرة / ص 204.
15) فتح الباری بشرح البخاری/ ج 7/ ص 110.
16) آن بانوی هنر و کمال در بدرقه و پیشواز از پیامبر چنین می سرود:جاء الحبیب الذی اهواه من سفروالشمس قد أثرت فی وجهه اثراعجبت للشمس والتقبیل وجههوالشمس لا ینبقی ان تدرک بحارالانوار/ ج 16/ ص 49.
17) دلائل النبوة/ ج 2/ ص 352.
18) مناقب علی بن ابی طالب/ ص 336.
19) دخیل/ خدیجه علیهاالسلام/ ص 32.
20) تنقیح المقال / ج 3/ ص 77.
21) تنقیح المقال / ج 3/ ص 77/ «فضل النساء«.
22) معجم الرجال/ ج 24/ ص 215.