5. برابر آداب و رسوم آن زمان و حتی روزگار ما، دختران و پسران به هر اندازه صاحب کمال و تجربه و آگاهی باشند، هنوز خود را در شرایطی نمی نگرند که خود با درایت و حکمت و عزت و رعایت همه جوانب موضوع، اقدام به امضای پیمان زندگی مشترک با فرد دلخواه و مورد نظر خویش نمایند؛ به همین جهت خانواده و جامعه نیز اقدام به این
کار خطیر از سوی خود آنان را پسندیده و جالب نمی نگرد و در این راه، بزرگان خانواده و فامیل پیشگام می گردند؛ اما از شگفتی های پیوند مترقی و خرافه شکن محمد صلی الله علیه و آله و سلم و آن دخت خرد و کمال، یکی هم این بود که آن دو جوان رشد یافته و بزرگ منش به گونه ای صاحب خرد و دانش و شعور و آگاهی و استقلال اندیشه و عمل بودند که خود با ابتکار و درایت خویش اقدام کردند، و آن گاه دو خانواده و فامیل، کار را به سامان بردند. جالب تر این که «خدیجه» در آن جامعه ی بسته و در بند انواع اسارت و خرافه و تعصب و خشونت و تاریک اندیشی به ویژه بر ضد زنان و دختران و در شرایط و روزگار تیره و تاری که برای زنان و دختران حقوق و آزادی و حق تصمیم گیری به رسمیت شناخته نمی شد، در حساس ترین لحظه ها، خود با درایت و متانت تصمیم می گرفت، آن هم تصمیمی سنجیده و سرشار از شگفتی و شهامت و موفقیت؛ به این دو نمونه بنگرید تا دریابید که جامعه و مردم و حتی برخی از مدعیان اسلام شناسی و اسلام گرایی و ارزشخواهی در مورد زن، این نیمی از پیکر جامعه چه قدر بیگانه از روح دین و منش و سیره ی پیامبر و خدیجه علیهاالسلام می اندیشند:
1. هنگامی که فرزانه ی قریش، جناب ابوطالب به خواستگاری خدیجه علیهاالسلام برای محمد صلی الله علیه و آله و سلم رفت و در حلقه ی خاندان او نشست، رو به عموی دانشمند، پدر و دیگر اعضای خاندان و نزدیکان او کرد و این گونه خواستگاری نمود:
»الحمد لرب هذا البیت الذی جعلنا من زرع ابراهیم و ذریة اسماعیل، و
انزلنا حرماً آمناً، و جعلنا الحکام علی الناس، و بارک لنا فی بلدنا الذی نحن فیه.
ثم ان این اخی هذا ممن لا یوزن برجل من قریش الا رجح به، و لا یقاس به رجل الا عظم عنه، و لا عدل له فی الخلق، و ان کان مقلاً فی المال، فإن المال رفد جائر و ظل زائل، و له فی خدیجة رغبة، و لها فیه رغبة، و قد جئناک لنخطبها الیک برضاها و امرها، والمهر علی فی مالی…،
و له و رب هذا البیت حظ عظیم و دین شائع و رأی کامل…» (1)
ستایش از آن پروردگار این خانه ی حرمت یافته و پرشکوه است همان که ما را از نسل ابراهیم و اسماعیل قرار داد و در کرانه ی پربرکت این خانه ی امن خویش فرود آورد، و ما را فرمانروای مردم برگزید و خیر و برکت خود را در این شهر و دیار به ما ارزانی داشت.
آن گاه با اشاره به پیامبر گرامی افزود: این محمد صلی الله علیه و آله و سلم نور دیده و برادر زاده ی ارجمند من است؛ اگر موقعیت پرفراز و خرد والا و منش انسانی و مترقی او با هر یک از مردان قریش و جوانان حجاز سنجیده شود، او از همگان برتر، والاتر و بالاتر خواهد بود و جوان برومندی است که در میان همه ی عصرها و نسل ها برایش نظیر و همانندی نخواهد بود.
سپس با صداقت و وصف ناپذیری افزود: محمد صلی الله علیه و آله و سلم از نظر ثروت و امکانات مادی، نه تنها هم وزن و همگون دخت شایسته و پرواپیشه و خردمند شما (خدیجه) نیست، که در برابر او تهی دست و بی چیز است،
اما باید به یاد داشته باشیم که خانه ی بزرگ و دفتر کار مجلل و ثروت و امکانات گسترده، بخشش خدایی است که به هر کس به اندازه ای که خواست حکیمانه اش تعلق گرفت ارزانی می دارد، چرا که ثروت و قدرت و امکانات رنگارنگ مادی امانت خدا در دست بندگان و بسان سایه ای زودگذر و ناپایدار است.
اینک محمد صلی الله علیه و آله و سلم، این جوان پرشکوه و آراسته ی به ارزش ها و برتری های انسانی و اخلاقی، در شور و شوق امضای پیمان زندگی مشترک با «خدیجه» است، و او نیز به این پیوند نمونه و مبارک سخت علاقمند می باشد، و ما اینک در خانه ی شما برای خواستگاری حضور یافته ایم. آمده ایم تا با رضایت خاطر شما این دخت فرزانه را برای این جوان نمونه و بزرگمنش خواستگاری کنیم. به آگاهی شما می رسانم که مهریه ی دخت ارجمند شما با من است و آن چه بخواهید، هم اکنون، یا در آینده تقدیم خواهم نمود. به پروردگار این خانه سوگند که محمد صلی الله علیه و آله و سلم دارای شخصیتی والا، آیینی برتر و اندیشه های پرشکوه و سازنده است.
1) ابن ابی الحدید / شرح نهج البلاغه / ج 14 / ص 70؛ مکارم الأخلاق / ص 234؛ بحار / ج 103 / ص 263؛ مناقب / ج 1 / ص 30.