نامی اصفهانی
شد چو پشتیبان دین دست گهربار خدیجه
یافت اسلام آبرو از بذل بسیار خدیجه
در قبول دین حق از هر زنی پیشی گرفت او
گرچه منجر گشت این سبقت به آزار خدیجه
خاطر احمد اگر روزی ز غم آزرده می شد
می شد آن روز از سیاهی چون شب تار خدیجه
معنویت را نداد از دست بهر مال دنیا
در تجارت گرچه رونق داشت بازار خدیجه
ثروتش بشکست پشت اقتصاد مشرکین را
آرمان انقلابی داشت پیکار خدیجه
کرد با ایثار مال آغاز و راضی بود دائم
گرچه در پایان تهی شد گنج پربار خدیجه
بست پیمان وفاداری از اول با محمد
هست آئین خدا مدیون کردار خدیجه
پایه ریز پیشرفت دین پس از خلق محمد
نیروی بازوی حیدر بود و ایثار خدیجه
مادر زهرای اطهر بود این شایسته مادر
آل طاهایند گل هایی ز گلزار خدیجه
آنچه را می گفت این بانو، عمل می کرد نیکو
بود گفتار خدیجه همچو کردار خدیجه
زد به یک سو پرده ی اوهام را فکر نوینش
یافت زن شخصیتی دیگر ز افکار خدیجه
تا که شد گلزار دین را آبیار اندیشه ی او
غنچه ها بشکفت از گل جوش پندار خدیجه
از سجایاش فراوان گفته اند اهل پژوهش
لیک از این هم بیشتر باشد سزاوار خدیجه
کی توانی «نامیا» گویی یکی را از هزاران
هرچه هم توصیف بنمایی ز رفتار خدیجه