»ماهر اصفهانی» علی غفراللهی
خدیجه آن زن مهر آشنای والافر
که بود همسر و غمخوار و یار پیغمبر
خجسته بانوی با اقتدار مهر آئین
بلند همت و والامقام و نیک اختر
بروزگار همین افتخار او را بس
که بود مادر زهرا شفیعه ی محشر
بلند مرتبه بانوی ارجمند عرب
که بود بین قبایل شهیر و نام آور
خدیجه بنت خویلد به عزم پولادین
به پشتبانی احمد چو کوه بست کمر
در آن زمان که ز جهل و عداوت آئینی
قبیله ها همه بودند خصم یکدیگر
صلای وحدت پیغمبر الهی را
رساند یکسره بر گوش کهتر و مهتر
به دستیاری احمد به نشر دین کوشید
شکست پشت ستم پیشگان زشت سیرت
به پایداری او دین حق محقق شد
به رغم فرقه ی باطل گرای بت باور
در آن مقام که او یاری پیمبر کرد
نداشت احمد مرسل به جز خدا یاور
در آن جهاد مقدس خدیجه با احمد
به عزم همت مردانه بود همسنگر
خدیجه در ره دین داد ثروت خود را
خدا دهاد جزایش به عرصه ی محشر
به پاس خدمت او این قصیده را «ماهر«
نمود از سر جان زیب و زینت دفتر