به گونه ای که از تاریخ و روایات رسیده دریافت می گردد، مایه های نواندیشی و نوگرایی خدیجه، پیش از آشنایی با محمد صلی الله علیه و آله و سلم و پیوند با آن حضرت و پیش از ظهور اسلام و بعثت، از این کانون ها و راه ها سرچشمه می گرفت:
1. از خرد و هوش و درایت سرشار خود او؛
2. از خانه و خانواده ی روشن اندیش و حق طلب او؛
3. از آموزه های آیین حق گرای ابراهیم، که خاندان محمد صلی الله علیه و آله و سلم و خدیجه خود را فرزند و پیرو او و خدمتگزار کعبه می دانستند؛
4. از آموزه های مذهب موسی و مسیح از راه گفت و شنود مستقیم و غیر مستقیم با عالمان و دانایان آن ها، نظیر «ورقه«، «نسطور» (1)، «بحیرا» و
… (2) و نیز گروه هایی که به خاطر نویدها و بشارت های موسی و مسیح و وصف آخرین پیامبر و خاستگاه او، از شام و فلسطین به حجاز هجرت نموده و برخی کوهها و غارها را برای نیایش و پرستش برگزیده و در انتظار ظهور نور و طلوع خورشید ایمان و آزادی و نجات بودند.
5. از راه برخی الهام و دریافت های شگفتی که بر اثر خردورزی و اندیشه ی بسیار و پاک روشی و پاک منشی و پروا در زندگی، در عالم رؤیا برایش پیش می آمد (3)
6. از راه روابط تجاری و اقتصادی و آشنایی با قطب های قدرت و مراکز خبرساز آن زمان؛
7. از راه دیدار با چهره های مطرح روزگار و آشنایی با اندیشه ی آنان بدون واسطه یا به وسیله ی افراد هوشمند و درستکار.
این عوامل برانگیزاننده، دخت خردمند حجاز را با جامعه و روزگار خویش متفاوت ساخت، و او را نواندیش و نوگرا نمود؛ به گونه ای که او هم از حقایق جاری روزگارش آگاه بود و هم به احساس مسئولیت و خداجویی و بشر دوستی، به مفهوم حقیقی آن آراسته بود و همواره در
اندیشه ی جامعه و جهانی نو و آباد و آزاد و در خور شأن انسان می زیست، و همین ها باعث تکاپوی او و جستجویش گردید، و او ـ که از منتظران ظهور نور بود ـ سرانجام با محمد صلی الله علیه و آله و سلم آشنا شد و به تدریج همراهی، همسری، مشاورت و وزارت او را در راه افشاندن بذر توحید و تقوا و آزادی و عدالت و ایجاد تحول مطلوب برگزید و 25 سال پا به پای آن پیشوای نجات و رستگاری به تلاش و جهاد و فداکاری و ایثار ادامه داد.
یکی از دانشمندان می نویسد: از ویژگی های دخت خردمند حجاز این بود که در گفت و شنودش با مسیحیان و دیگر اهل کتاب، مانند «ورقه» ـ که از دانشمندان مسیحی بود و آگاهی و اطلاعات گسترده ای از کتاب های آسمانی و بشارت های آن ها به ظهور آخرین پیامبر و نیز از خواب هایی که دیده بود ـ به ظهور اسلام و پیامبرش اطمینان داشت. او در این راستا دریافته بود که پیامبری در مکه ظهور می کند و خورشید وجودش جهان تاب می گردد؛ از ای رو او در شمار منتظران چنان ظهور درخشان و تاریخ سازی بود که در پرتو آن، نابسامانی های فرهنگی، اخلاقی، اجتماعی تربیتی و سیاسی سامان یابد و مردم از نکبت فرهنگ و برنامه های اسارت بار جاهلیت و استبداد نجات یابند.
درست به همین دلیل آن دخت خرد و درایت، هنگامی که در آستانه ی امضای پیمان زندگی مشترک با محمد صلی الله علیه و آله و سلم قرار گرفت، از او از
نشانه های ظاهری پیامبر موعود پرسید (4)؛ چرا که او با شناختی که از ویژگی های محمد صلی الله علیه و آله و سلم به دست آورده و جمع بندی و رایزنی نموده بود، بر این باور نزدیک شده بود که گویی او، همان پیامبر موعود خواهد بود و به همین دلیل هم در پیوند با آن حضرت پیشگام گردید و ثروت و امکانات و اعتبار و آسایش و جان و هستی خود را در راه اندیشه و هدف و آرمان او در طبق اخلاص نهاد.
1) این مرد از عالمان و پارسایان اهل کتاب و از منتظران ظهور پیامبر موعود بود. سیره ی ابن هشام / ج 1 / ص 199 ـ 201.
2) مناقب آل ابی طالب / ج 1 / ص 41؛ بحار / ج 16 / ص 20 ـ 21؛ ج 17 / ص 331.
3) برای نمونه یکی از بزرگان در این مورد آورده است که: خدیجه پیش از آشنایی با محمد صلی الله علیه و آله و سلم شبی در عالم رؤیا دید که ماه از آسمان مکه آرام آرام در سرای او فرود آمد! شگفت زده گردید و خواب خویش را برای تعبیر و تفسیر نزد عمویش «ورقه» برد و او پس از شنیدن داستان خواب او، نوید سعادت و نیک بختی جاودانه و توفیق همراهی و همسری آخرین پیامبر و زندگی و مبارزه و نورافشانی و فداکاری در راه دین و آیین او را به وی داد. سید محسن امین / المجالس السنیة / ج 5 / ص 6.
4) ریاحین الشریعة / ج 2 / ص 207 با اندک ویرایش و تلخیص.