واژه ی «عزت» در فرهنگ قرآن و عترت به مفهوم اوج گرفتن به مرحله ی توانمندی معنوی و اخلاقی و عظمت روح و توسعه ی شخصیت و آراستگی به مهر و مدارا و صلابت و شکست ناپذیری روان در برابر باطل و بیداد در کران تا کران زندگی و درون و برون دنیای پراسرار وجود خویشتن و در رویارویی با دیگر پدیده ها و رویدادهای خوشایند و ناخوشایند آمده است.
این قدرت شگرف و شکست ناپذیر، در مرحله ی نخست از ژرفای جان و دل و گستره ی روح و قلب استوار انسان خودساخته سرچشمه می گیرد و پس از سربرآوردن از رویشگاه خویش، به تدریج در کران تا کران اندیشه و عقیده، زبان و قلم، دست و دیده، گفتار و کردار و برنامه ها و هدف ها و روش زندگی او تجلی می یابد و آن گاه به او عظمت و شکوه و معنویت و مهر و مدارا و شکست ناپذیری می بخشد.
کسی که به این ویژگی انسانی و معنوی آراسته گردید، از سویی به راستی تجسم اخلاص و پاکی، حق گرایی و حق پذیری، فروتنی و بردباری، صلح جویی و مدارا، شکیب و تحمل هدفمند، بشردوستی و آشتی پذیری، نقد خواهی و نظارت طلبی، آزادمنشی و انصاف ورزی و رشد خواهی و محاسبه جویی در ابعاد گوناگون زندگی می گردد، در همان حال دیگر خود را فراتر و پربهاتر و ارجمندتر از سر ذلت فرود آوردن در برابر حق ناشناسان و خودکامگان می نگرد، فراتر از وقار متکبرانه، فراتر از فروتنی ذلیلانه، فراتر از ستم پذیری و قبول خفت، فراتر از برده منشی و
دنباله روی، فراتر از بافتن و شنیدن چاپلوسی ها و ستایش های چندش آور و لقب های پوشالی و پرطمطراق، فراتر از فرمانبرداری های چاکرمنشانه و اهانت آمیز و فراتر و ارجمندتر از ضد ارزش هایی چون: ریا، سمعه، خوددوستی، حب مدح، عجب، بدگمانی، جدال، تملق، دنیا طلبی، حرص، حسد، غرور، تعصب، سخن چینی، کینه توزی، فریب، فخرفروشی، تجمل گرایی، دورویی، جاه طلبی، خشونت پیشگی و جنون قدرت و شهرت و ثروت و… می خواهد.
به مرحله ی اوج می گیرد و خود را عزیز می دارد که نه در برابر زر و زور، نفوذ می پذیرد و نه در برابر نیرنگ و فریب؛ نه بیداد و ناروا و زورمداری را تحمل می کند و نه آن را به دیگران تحمیل می کند و می خواهد و نه می تواند نظاره گر اسارت مردمی در چنگال این آفت های عزت کش و ذلت بار باشد و دم فرو بندد و با همه ی توان و مایه نهادن از جان به آنان درس عزت نفس و کرامت روح و بزرگمنشی و آزادگی و زندگی در خور شأن انسان ندهد؛ نه هرگز!
آری، حقیقت عزت و آزادگی پذیرش مدیریت خرد و وجدان بر جان و جامعه و رعایت مقررات و حقوق مردم است، نه انبوهی شعر و شعار بدون عمل و فرصت سوز و یا تند و تیزی بی مهار و مدارا و تحمیل هواهای خود به دیگران به هر وسیله، و یا مدیریت منهای معنویت و راستی و یا سیاست بدون انگیزش مشارکت و رضایت مردم و بدون رأی آنان.
امیرمؤمنان عزت و آزادگی واقعی را تواضع و فروتنی در برابر حق و
عدالت می نگرد؛
»العز ان تذل للحق اذا لزمک.» (1)
امام صادق می فرماید:
»شرف المؤمن من قیامه باللیل و عزه کف الأذی عن الناس؛» (2)
شرف انسان در شب زنده داری اوست و کرامت و آزادگی اش در عدالت و دست نگاه داشتن از آزار مردم و رعایت حقوق آنان.
و می فرماید:
»الصدق عز والجهل ذل؛» (2)
آراستگی به راستی و درستی، عزت و آزادگی است و جهالت و نادرستی، ذلت و خفت است.
و می فرماید:
»حسن خلق المؤمن من التواضع، و عزه ترک القیل والقال؛» (2)
منش شایسته ی انسان با ایمان از تواضع و فروتنی اوست و عزت و آزادگی او، وانهادن جنجال و هیاهو و زبان و سیاست خشونت بار است.
1) میزان الحکمة / ج 6 / 290.
2) همان مدرک.